پنجشنبه ۴ ارديبهشت
اشعار دفتر شعرِ نوا ونما شاعر موسی عباسی مقدم
|
|
من اگر رنگم اگر ماهم اگر داس شما
مثل یک پروانه ام در باغ احساس شما
روی لبهایم نمی آید به خوبی
|
|
|
|
|
چشم سیاه تو که همدست من شود
دیده میخانه گل مست من شود
|
|
|
|
|
فصل نو شد آمده هنگام کوچ سارها
سبزه می آید برون از نو به گند مزارها
|
|
|
|
|
پرمی کنی با نغمه های عشق جانم را
با وا ژه های خوب می بندی دهانم را
|
|
|
|
|
تو من را عاشقت کردی وطن را عاشقت کردی
گل سرخ وشهید بی کفن را عاشقت کردی
|
|
|
|
|
وقتی که می بوسد زمستان پا ودستت را
یک ابر جارو می کند جای نشستت را
|
|
|
|
|
مهر بانی کرده ام از بس به تو جانم گرفت
|
|
|
|
|
بانو مرا کشته تماشای خندتان
دیوانه ام کرده نگاه مکندتان
|
|
|
|
|
شرق وغرب شمال را دیدم
حول احسنت حال را دیدم
|
|
|
|
|
توی کوچه تو را بغل کردم
که بگیر وبگیر راه افتاد
|
|
|
|
|
وقتی نگاه می کنی یم با نگاه سبز
|
|
|
|
|
شبی که عکس تو افتاد در پیاله من
|
|
|
|
|
گلم با ضرب انگشت تو گل از دور می رقصد
|
|
|
|
|
مرگ را پک می زند با دود سیگارش
میزند فریاد توی خانه اش ای داد
|
|
|
|
|
ماه این ماهیست اما تور تور دیگریست
این که درقلاب می رقصد صبور دیگریست
|
|
|
|
|
اینچنین که می شوم هر روز قربان شما
می رسد آخر سرم بر روی دامان شما
مثل سرباز جدا افتاده از
|
|
|
|
|
پاییز دارد می رود از باغ خوشرنگش
با برگ وبار وقمری وشعر ونماهنگش
|
|
|
|
|
بس که خوردم یک شب از قند فریمان لبت
|
|
|
|
|
از سمت مغرب باز دارد باد می آید
|
|
|
|
|
در باغهای روشن خندان چشمت
گل ریخته بر ارغوان باران چشمت
|
|
|
|
|
توکه رفتی دم منزل سر من درد گرفت
خیس شد چشم تو چشم تر من درد گرفت
|
|
|
|
|
سکنا گرفتم مثل این مردم به ایرانت
اما هم اکنون ساکنم شهر چنارانت
|
|
|
|
|
روز من خورشید چشمانت شب من موی توست
جای خواب من فقط در گوشه ابروی توست
مدعی حال مرا هرگز نمی ف
|
|
|
|
|
درسینه آتش نفسان آه زیاداست
آهوروش وسرو قدو ماه زیادا
|
|
|
|
|
از دور توی گوشم آمد صدایت ای سگ
کمرنگ بوداز اول رنگ حنایت ای سگ
از بس که ه
|
|
|
|
|
یعغوب شدم تو غرق آهم کردی
یوسف شدم امدی به چاهم کردی
|
|
|
|
|
ازدست ترامپ تیر باید بخورد
|
|
|
|
|
باترکه خماندیم تن دنیارا
با پنبه بریدیم سر فردارا
با خشت حیاط خانه روشن کردیم
تا آینه دست ک
|
|
|
|
|
ماه است گلم همیشه با من در جنگ
سیب است گلم همیشه با یک دل سنگ
من ماه ندیده ام چنیندر نوسان
|
|
|
|
|
میان دشت غم آهو ندارد
مه نازی کنار جو ندارد
ب
|
|
|
|
|
من خودم سیرم ولبم تشنه است
|
|
|
|
|
شرم دارد سیل وقتی تخته بندی بشکند
بشکند قلبش اگر قلب سپندی بشکند
|
|
|
|
|
ر خانه همش خروش باید بزنم
پا برسر سوسک وموش باید بزنم
دل
|
|
|
|
|
به دست خود بگیرد چون کمان ابرو کمانش را
زند بر سینه ام چون تیر می بوسم دهانش را
ش
|
|
|
|
|
تاکی به زمانه مفت باید بخورد
چون تپه به |آآآآآآآآآآآآآبرفت باید بخورد
باترکه نباید بزنی این مش
|
|
|
|
|
شده فصل بهارم سیب زمینی
چراغ شام تارم سیب زمینی
دو
|
|
|
|
|
لبت سیب است وموهایت شبیه یاس وابریشم
سرو چشم قشنگت بیشه ی الماس وابریشم
|
|
|
|
|
بسکه هی یار یار کرده دلم
زندگی را بهار کرده دلم
از سر شب ستاره می چیده
کهکشان را قطار کرده
|
|
|
|
|
غم مخور که پیاز ارزان است
قیمتش قدر یک دوتا نان است
|
|
|
|
|
خداخدا چرا چنین شمال درد می کشد
وسیب روی شاخه ی ملال درد میکشد
میان حوض خانه ام سراسر آب وحشت اس
|
|
|
|
|
توی منزل صدای زن زیباست
برلب باغ گل چمن زیباست
ف
|
|
|
|
|
بر روی پتو پلنگ گیر افتاده
|
|
|
|
|
آری گفتی چه خوب گفتی مستم
کرده مستی به چشم تو وابستم
از بس که مرا به کوچه ها پیچاندی
زلف تو
|
|
|
|
|
دل ما از توصاف خواهد شد
پنبه هایم لحاف خواهد شد
نخ ام
|
|
|
|
|
ما تیشه به کوه بیستون می کوبیم
|
|
|
|
|
دنبال کیف مدرسه می گشت
دنبال نان خشک در جوها
یک ب
|
|
|
|
|
ما ناله ی اسب جنگ را می فهمیم
کوهیم و غم پلنگ را می فهمیم
تا آدمکی روی زمین می افتد
|
|
|
|
|
تو فریبایی ومن یک شب تو را گفتم پری
موی زیبای تو را گفتم گل نیلوفری
در میان کوچه ها وقتی که می
|
|
|
|
|
از اول عشق هم خدا باخت مرا
گل کرد ومیان کوره انداخت مرا
روزی دوهزار مرتبه می گویم
ایکاش از
|
|
|
|
|
تو اگرپیشم نباشی فکر من آزاد نیست
کلبه ی قلبم به هم می ریزد وآباد نیست
بر
|
|
|
|
|
من عاشق پرتقال ولیمو هستم
اما دوسه سیب سرخ آمد دستم
امش
|
|
|
|
|
تو مثل رزهای توی باغچه
من مثل قاب روی دیوارم
عاشق نمیشم به کسی دیگه
وقتی فقط دست تورودار
|
|
|
|
|
شب یلدا گران شد هندوانه
گران شد پسته وانجیر ودانه
زدست غصه وجوش ونداری
شدم آخر به قبرستان روانه
|
|
|
|
|
یک روز در انجمن شعرطنزی که در باره مجردها بود
خواندم که یکی از قافیه های آن شیر سماوربود
یکی ا
|
|
|
|
|
از بوسه ی با دوام سیرم امروز
میلی به لب نچسب دارم بانو
|
|
|
|
|
از همسر خود ترس زیادی دارم
وقتی که ننم هست تورا می بوسم
|
|
|
|
|
هر سحر تا صبح زیر سایه ی فانوسها
باد خنجر می زند بر فرق دقیانوسها
هیچ مح
|
|
|
|
|
درباغ گلم برگ گل ناز ندارم
یک چلچله در گلشن آواز ندارم
برشا
|
|
|
|
|
یک نفر در شهر گفته یار من محبوب نیست
|
|
|
|
|
تا زمین وآسمانت آسمانی دیگر است
|
|
|
|
|
به چناران ومشهد وتوست
زنده ام با نگاه محسوست
زده ای رنگ بور برمویت
که
|
|
|
|
|
وقتی که آهوی دلم را شکار کرد
یک بوسه از دور گرفت وفرار کرد
اینطور دلگرم نبودم به زندگی
اوفص
|
|
|
|
|
صبح است ولبخند وگل نوش نوش عشق
باران ونجوای بلند سروش عشق
دیریست با دوست به یک خمره خانه ام
|
|
|
|
|
باقهرو لبخند به دل مهرو کین مریز
با گریه هی ماه وستاره زمین مریز
هرشب مرا میکشد آن هند چشم تو
|
|
|
|
|
اگر از آب ودانه پر نمی کردم بر خودرا
زروی بام غم پر داده بودم کفتر خودرا
میان آ
|
|
|
|
|
شبی که دلبرم لیلا نیامد
به چشمم ذره ای لالا نیامد
فش
|
|
|
|
|
از صدای مداد تو هرشب
جامدادی به رقص می آید
شب جشن تولدت آرام
برف
|
|
|
|
|
بادل پر بهانه بعد از برف
می روم سمت خانه بعد از برف
می روم سمت خانه ام در باد
با دل دا
|
|
|
|
|
من خسته ام وهست جهان خسته تر ازمن
جام ورمه وگرگ وشبان خسته تر از من
یک ثانیه ای نیست که من روز
|
|
|
|
|
آب ما قطع ونان ما خشک است
تیر ما کج کمان ما خشک است
نان مارا همیشه خیس کنید
چون که خیلی دهان ما
|
|
|
|
|
می دانم این روزهابهرچه
گدا در خیابان فراوان شده
همه صحبت مردها دروطن
لق وبیخود وحرف چاخان شده
گ
|
|
|
|
|
آخ آقا زاده دارد پول پارو می کند
مادراو هرچه را که مانده جارو می کند
تا سحر دارد صدای خش خشی د
|
|
|
|
|
ای دوست اگر در این جهان تختی نیست
در دفتر غم سیاهه ی بختی نیست
از مردم مهربان چرا قهر کنیم
|
|
|
|
|
در همانجایی که عشق آمد سراغم بارها
بوسه می چینند مردم از لب گلنارها
بر لب هر شهروندی غنچه های
|
|
|
|
|
می گذاردآجری چون روی هم معمار کج
می رود دیوار او تاآخر بازار کج
چون کجی در بین خلق ا لله مورو
|
|
|
|
|
بود در کیف پشت او دفتر
ساق پایش سفید چون مرمر
ساده لوح وظریف وخوش باور
سینه هایش شبیه دو کف
|
|
|
|
|
این روزهابر چهره ها لبخند مصنوعی است
حتی گلاب شیشه حتی قند مصنوعی است
عقد تمام زوجها در روستا
|
|
|
|
|
نقدر خدا کرده حقیرم که بمیرم
داده است فراوان می پیرم که بمیرم
چون بره آهو به سر قله برفم
خو
|
|
|
مجموع ۱۵۹ پست فعال در ۲ صفحه |