چهارشنبه ۴ مهر
|
|
حضرت خاص....
به چشمان پر از جاذبه ات
که مرا برد زخود در دلِ آن
آنِ دل.....
حضرت دلنوش..... قسم
|
|
|
|
|
درود و عرض ادب
ًً"بغضی درون حنجره جا مانده بود و من"
دردی میان سینه ی ما مانده بود و من
|
|
|
|
|
عارفی اندیشه ور می زد قدم
|
|
|
|
|
قاب پروانه ها
جان وتن پروار از نان حرام،
چشمشان بستند و راه بیراهه شد.
|
|
|
|
|
حالی دارم ، حالی دارم ، بی نظیر
کاری دارم ، کاری دارم ، بی نظیر
|
|
|
|
|
دستم به نگاهت غزلِ کوتاهی ست
|
|
|
|
|
و زمین از عدل پر خواهد شد
آسمان رنگین خواهد شد
زنده رود، خروشان خواهد شد
گل از گل خواهد شکفت
و د
|
|
|
|
|
به سمت نگاه تو رو میکنم
و با عطر ناب تو خو میکنم
و در چشم تو جستجو میکنم
...
|
|
|
|
|
اربعین فرا رسید، یکبار دگر چهره جهان از داغ مصیبت کربلا...
|
|
|
|
|
شنیدم پشتتُ کردی به دیوار
به دنیایی که آینه راز میگه
منم تا غصههام و قصه کردم
پرنده بالشو پروا
|
|
|
|
|
شیرین که برفت و شد نصیب خسرو
فرهاد،حفاریه کوه ها به چه قیمت؟!
|
|
|
|
|
صبـح بخیـر بـا مـن بـگفتی ، شب بخیـر با دیگری
هـمـچـو پـروانـه از ایـن گل روی آن گل ، مـیپـری
|
|
|
|
|
مرا به سکوت شبهایت
دعوت کن...
|
|
|
|
|
فقر روزی بی حیا شد عشق را آواره کرد
|
|
|
|
|
پای مخمل کوه دارد رنگ و بویی دلپذیر
|
|
|
|
|
بریده ام نگاه از ، نگاه سرد و چشم تو
|
|
|
|
|
گفتند که من در تله م
وقتی که با توام من ،
ز آزاد ، آزادترم
|
|
|
|
|
خیره و مست نگه
کافر هر غیر منم من که جان
مومن چشمان توام بی گمان
|
|
|
|
|
در وصف نگاهت ز دلم آه کشیدم
از درد غم و دوری تو آه کشیدم
|
|
|
|
|
✍️ترانه سرا: م.مدهوش❤️
🎧 دکلمه : بانو هستی احمدی🌹
|
|
|
|
|
بگذاشتی و رفتی
همین یاد تو ما را بس
پاییزها آمدند و رفتند
همین کنج تنهایی و
انبوه خاطرات تو ما ر
|
|
|
|
|
می نویسم تک واژه هایی از عشق...
|
|
|
|
|
" چندمن" (مجموعه شعر)......
|
|
|
|
|
خبری نداری ای داد، ز خمار این جدایی...
|
|
|
|
|
ماهِ شهریور رسید و مژده اش بر ما رسید
با سرور آمد چه شادیها که در دلها رسید
|
|
|
|
|
🚫 دوست دارم برایتان روان و ساده بگویم🚫
🚫 که لَعن بر آنکه بدی را بنا نهاده، بگویم🚫
|
|
|
|
|
گفتم به هر زمان و مکان از ازل حسین
گویم همیشه از دل و جان تا اجل حسین
|
|
|
|
|
هی میخوریم یکسره از آبراه قرن
|
|
|
|
|
در بارگاهِ آسمان ، نورِ خداوندی که نیست / من چشم در راهِ کسی ، با اینکه میدانم که نیست
|
|
|
|
|
درود و عرض ادب
به آن محراب چشمانت ، یقین و اعتقادی نیست
و این امید پوشالی بجز ،رنگ حبابی نیست
|
|
|
|
|
زینب فقط که زینت نام پدر نبود
|
|
|
|
|
دم نزنم ،اگر زنم ،طعنه به عاشقان زنم
|
|
|
|
|
خرسند شود گر که دلم را ببرد
لیکن که فقط رنج دهد آن زیبا
|
|
|
|
|
حضرت عشق.....
خدای احساس.....
دل تسلیمی منتا به اَبد
مست آن ناوَک مژگانتو هست
به جنون تو قسم
|
|
|
|
|
عشق تو چون موج دریا، بی کران
می برد دل را به سوی آسمان
|
|
|
|
|
در رثای پُر رسای شاه دین ،
مردمان درنقشی همچون شاهدین ،
اشک را فواره کردند
|
|
|
|
|
باز هم از حلقهٔ چشم اشک من سر می شود
|
|
|
|
|
مهربانی کن از این پس با دل دلدار خود
جا نده یار خودت را در صف اغیار خود
|
|
|
|
|
باز اربعین رسیده و من غرق مشکلم
داغت حسین (ع) خوب نشسته است بر دلم
|
|
|
|
|
پلکهایم برای قصه شنیدنهایت،زیادی... سبک شده بودند!!!
|
|
|
|
|
در سوگ رفتنهای پی در پی تا آخر دنیا چه غمگینم
فارغ ز هر لبخند و دیداری با غصه ها چون یار دیرینم
|
|
|
|
|
درد هزار حادثه دارد هوای ما
خون دل فلک شده آب و غذای ما
عید و برات و شام محرم به ما یکیست
مسکن
|
|
|
|
|
عدالت به هر سو گریزان شده از جور
|
|
|
|
|
ای پرستوی همیشه در هجرت،
چرا بر بام دلم لانه ات را نمی سازی..
|
|
|
|
|
اگر با من بمانی روزگارم خوب خواهد شد
|
|
|
|
|
چند بیت غزل مانده و چند تکه ی آوار
|
|
|
|
|
به این علاقه ی مجروحِ بی وفایی لعن
|
|
|
|
|
تو بیاباش به هر لحظه و دم
ونشیمن گه واژه
وترین شعر
سرآغاز....
شروع.....
نغمه ....آواز.....ترن
|
|
|
|
|
درمیان قرعه های روزگار.....
|
|
|
|
|
دراین خُمارِ مخمورکُشِ خُمره ،
دراین تمتّعی که هست در عُمره ،
|
|
|
|
|
ازخودگذشتن ..
از خودم گذشتم من، شادی جهان خواهم
رَستم از وجود خود، یار مهربان خواهم
عشق را خبر ب
|
|
|
|
|
به پایت سر نهادن فخر و ناز است
|
|
|
|
|
از جان ، می آید برون آهی که میگیرد جهان
این درد یک عاشق بود در این زمان و هر مکان
|
|
|
|
|
گاهی یک سکه فاجعه ی زن فاحشه خواهد بود
|
|
|
|
|
زندگی پیدایش سبزی و زن! چون بستر است
|
|
|
|
|
من مینویسم از تو، رویای دل نشینم
من خواب میروم تا خواب تورا ببینم
|
|
|
|
|
تنها درخت شاید
با یک مشت پرنده در سر
از چشانم دانه می خورند
|
|
|
|
|
سُفره ی دیو وددّان گسترده است
|
|
|
مجموع ۱۲۶۸۶۶ پست فعال در ۱۵۸۶ صفحه |