پنجشنبه ۱ آذر
|
دفاتر شعر سیده نسترن طالب زاده
آخرین اشعار ناب سیده نسترن طالب زاده
|
ارتش ناقوسگران ابروباد میگذرد،
در تلاقی تند تراشه های نت
در چمانه ی مواج چیناچین فلق
میچکد
از اندوهان قیرگون ابد
.
.
.
آه
با تو مرا به رخوت مانداب ابتلائی نیست
و مکاشفه ی گنگی شرابزده
گاه، آسمان شاید
آمیختن به لهجه ی غمبار اقاقیهاست،
میدانم
من از سختشامه ی مهجور خزانه ی عشق
به سراچه ی عطرناک دیرهای بنفشه
رمنده ترین غزاله ی دشتم!
نگاه کن
به دوردست ماهریز نرم ساحلها
نگاه کن!
.
.
.
!
چه ارتداد غریبیست جاده ی شباهنگام!
.
.
.
من
به تقطیع رازناک چکامه ی دریا
در افق شروع بارانم
من، از سکوت مارناک شمان دلهره
وگویش شیرین مغربزار
محکوم به شلاله ی اشکم
و فرقه ی آزادگان شریانم،
سورت اسبتازی تلخ طوفانهاست..
مرا به مصلوبان عصبهای رؤیا اعتنایی نیست
شیهه ی آبی اقیانوسها، بغضم!
رازهای سماع جاودانگی،
و تو
سخت میدانی که محراب های عدن سینه ی مرا
، به تکدی خاک ابتلائی نیست!
ز حسرت ماغگون ردای ژنده ی مکر
و لخشه ی مغلوب چغانه ی کبر
یا زایچگان گندافزای حسد،
مرا به شکسته ترین تب راغ شهوتزار
با تو ابتلائی نیست
مصلحم!
به سیلان آهنگهای سروهایی سهی
مصلحم!
از غنای سپید شریطه ی هوم
از شمیم شکنهای سه گاه حصار
به تصنیف غمالود دستانت
.
.
مومنم!
درطغیان سرد کوهه های عطش
بوی پیراهن تُو-ست
نگاه کن!
که شولای کبود چشمان تو را مبالغه نیست
افسوسی ز انقلاب بیپایان نبردهاست
من
، به سراچه ی رامند سرخناک خزان
و ارگ وحشی رعد
مجنونم،
و غریبانه ترین آواز سیاه چادرها را
با سوخ سرد زمستان مینوازم
لیلیم
و مقرنسهای گداخته ی آغوشت
چاووش محملهاست
.
.
.
مرا به برفریز سفسطه ی عور اتهامی نیست
مــــن
به شروه خوانی اصیل رودهای جنون
مــــن
با رواقهای مقدس شریعه ی خون
آیه آیه !
شرر شرر !
به رقیقترین سرایه ی بارانها
به یاد تو
به تمام تو
عاشقم.
|