يکشنبه ۴ آذر
حضرت خاص.... شعری از حسین گودرزی تشنه
از دفتر شعرناب نوع شعر نیمائی
ارسال شده در تاریخ شنبه ۳ شهريور ۱۴۰۳ ۱۸:۵۷ شماره ثبت ۱۳۲۱۷۰
بازدید : ۹۷ | نظرات : ۳
|
دفاتر شعر حسین گودرزی تشنه
آخرین اشعار ناب حسین گودرزی تشنه
|
حضرت خاص....
به چشمان پر از جاذبه ات
که مرا برد زخود در دلِ آن
آنِ دل.....
حضرت دلنوش..... قسم
عطش بوسه ز لب های تو در هر دم و آن
خوره ی جان و تمامم شده است
جان دل ...
ای همهِ هستی ، همهِ جان
مست بودت شده ام
بقبولان به خودت تا به ابد
تو فقط مال منی
دل و جان خواهش دائم دارد
از تو ای عشق ترین عشق
خدای احساس....
مهر آغوش خودت را به تنم هدیه کنی
من بغل از تو فراوان خواهم
در دم و ثانیه و لحظه و آن
تو به آرامی یک خواب خوش ، خوش تعبیر
با همه احساست
نرم و اهسته و آرام بگیرم به بغل
محکمو بی وقفه
بفشارم که دلم حبس ابد می خواهد
بازکن دست پر از مهر خودت
بانگاهت به دو صد عشوه و ناز
دل بی تاب مرا در تَپش انداز و بخوان
سمت آغوش خودت با ایماء
چه شود گر بشود
تکیه گاه سرمن شانه تو
آه ای حضرت عیش....
در گوشم به نوای دلنوش
زتمامت به تمامم برسان
نغمه ی زیبایِ، دوستت می دارم
و من از شوق شنیدن گویم
به تو ای عِشرتِ بی وصف نما تکرارش
باز با ناز به گوشم تو بخوان
دوستت می دارم
باز هم من ز تو تکرار طلب کرده و تو
باز هم ساز کنی نغمه جان بخشت را
و به گوشم بخوانی ای جان
دوستت می دارم
ودر این خَلسه زلبهای شرابی و گََست
به نوازش زلبم
کام صدباره بگیرم هردَم
آه گر ماهی قلبت بِسُرد
سمت قُلاب پر از خواهش من
لابه لای قلبت
مِهر من تا به ابد بنشیند
قاپِِ من بُردِه و در قابِ نگاه
نظرم بر تو فقط می ماند
که نظر کرده ی جانم هستی
نَذر دارم که برایت گویم
حضرت دلخوشی بی وقفه
دوسه دیوان غزل و مثنوی و شعر سپید و نیما
تا که نامت بدرخشد چونگین
بر دل شعر و ادب تا به ابد
حضرت خاص....
شراب کهنه.......
موسم دلشدنم امده است
ّبغلت را بگشا
اَمن آرامش آغوش تو را می خواهم
عَرضِ این شاعر چشمان خمارت این است
تو فقط مال منی
بهترین جمله دنیای دل من این است
تا ابد در دل تکرار کنم تقدیمت
حضرت شوق...
عزیز دل و جان
دوستت می دارم
دوستت می دارم
دوستت می دارم
#حسین گودرزی"تشنه"
۱۴۰۳/۰۶/۰۱
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
درود بر شما
امیدوارم جسارت مارو به مهربانی خود ببخشید و سرمون داد نکشید...
همواره سلامت و ثروتمند باشید...