سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 31 ارديبهشت 1404
    25 ذو القعدة 1446
      Wednesday 21 May 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        امام علی ع :خودپسندی سر آغاز کم خردی است.

        چهارشنبه ۳۱ ارديبهشت

        بیراهه

        شعری از

        میلاد پیری (میم رها)

        از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۳ شهريور ۱۴۰۳ ۱۱:۳۱ شماره ثبت ۱۳۲۱۶۴
          بازدید : ۱۴۲   |    نظرات : ۹

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر میلاد پیری (میم رها)
        آخرین اشعار ناب میلاد پیری (میم رها)

        و بیراهه شاید
        آباد بوده روزی
        به قصد از یادبُردن
        از این راه آمده...
        "میم رها"
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        شاهزاده خانوم
        دوشنبه ۵ شهريور ۱۴۰۳ ۱۳:۲۷
        یه سوال ذهنمووو مشغول کرد...🧐
        آیا وقتی می‌گیم از این راه نرووو این راه بی‌راهه‌ست یعنی راه آبادی نیست؟... 🤔
        فک نمی‌کنم مقصود از بیراهه بودن یعنی ویرانه بودن... خندانک

        با این حساب حس می‌کنم شعرتون ضعف تالیف داره...🙈

        و بیراهه شاید
        به راه بوده روزی...

        درود بر شما خندانک
        در کل ایده جالب و زیبایی‌ست خندانک
        و دیگه اینکه جسارت مارو به مهربانی خود ببخشید خندانک
        سلامت و ثروتمند باشید خندانک
        محمد شریف صادقی
        محمد شریف صادقی
        دوشنبه ۵ شهريور ۱۴۰۳ ۱۳:۳۴
        فکر میکنم اشاره به خود راه داره. چون بیراهه راه و جاده و... درست حسابی نداره. انگار خود راه یا جاده‌ای که آباد بوده و کلی خاطرات از گذشت آدما و ماشینا و... داشته بقچشو بسته و اونده وسط جاده خاکی که دیگه بقیه رو نبینه و از خاطرات فرار کنه و هیشکی ازش نگذره. حالا مثلا اگر آبادی را عوض کنن به قول شما بهتر بشه. مثلا
        بی راهه شاید که
        پر تردد بوده روزی
        و به قصد یاد بردن
        از این راه آمده...(یا به این راه آمده).
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۵ شهريور ۱۴۰۳ ۲۳:۳۳
        کوتاهی جالب و زیباست خندانک خندانک
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        چهارشنبه ۷ شهريور ۱۴۰۳ ۲۳:۰۵

        سلام و درود

        شعرتان انقدر از جمیع ِ جهات زیبا هست
        که‌ می شود برایش یک مقاله نوشت .

        از ضیقِ وقت در شرایط کنونی ام عذرخواهم خندانک خندانک خندانک


        سلامت و دلشاد باشید خندانک خندانک خندانک

        محمد باقر انصاری دزفولی
        دوشنبه ۵ شهريور ۱۴۰۳ ۰۸:۰۵
        سلام بزرگوار
        دلنشین
        بسیارز یبا
        هزاران درودبرشما
        خندانک خندانک خندانک
        محمد شریف صادقی
        دوشنبه ۵ شهريور ۱۴۰۳ ۱۳:۱۷
        درود. چه تصویر و بیان جالبی👌
        ساسان نجفی(سراب)
        دوشنبه ۵ شهريور ۱۴۰۳ ۲۰:۱۴
        درود بر شما..
        زیبااااست..
        خندانک خندانک
        محمدرضا آزادبخت
        چهارشنبه ۷ شهريور ۱۴۰۳ ۲۳:۱۸
        درود شعرتان زیباست
        نیره صدری
        پنجشنبه ۸ شهريور ۱۴۰۳ ۰۰:۵۵
        درود واحترام خندانک
        تفکر ژرف وزیبایی دارید بزرگوار خندانک
        نکات ارزشمند شاهزاده بانو را هم درنظربگیرید
        موفق باشید خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        یک خبر خوب و صاف ااا ندارم از تو ویتکاف ااا خالت بخونه اشهد ااا شوهرکنه تو مشهد ااا تو هم بشی پشیمون ااا یه روز با چشم گریون ااا دلار بیار دل ببَر ااا وگرنه که ور بپر
        سید مرتضی سیدی

        یادم نمی کنی ااا با تکست ااا استیکر ااا حتی یک ایموجی ااا شادم نمی کنی
        شاهزاده خانوم

        یا وقتی من عاشقانه هایم را می نویسم ااا درد دارد که می بینم ااا دیگران یاد عشق هایشان می افتند ااا ولی تو هنوز در عالم بی خیالی طی می کنی
        ساسان نجفی(سراب)

        یاد شهدای خدمت خصوصا سید مظلومان گرامی باد اا هارداسان یعنی کجایی مرد میدان هارداسان اا ای دل غمگین و ای لب های خندان هارداسان اا در کدامین کوچه دنبالت بگردم بعد از این اا در کدامین روستا در زیر باران هارداسان اا خاطرت می آید آن شب را که در مه گم شدی اا تا کجاها رفته بودی ای مسلمان هارداسان اا زیر و رو کردیم و پشت میز عکسی از تو نیست اا با عبای خاکیت استان به استان هارداسان اا آن یتیم آن دخترک آن کارگر آن پیرمرد اا از چه دنبال تو می گردد کماکان هارداسان اا آهنگ هارداسان با صدای مهدی رسولی
        سیده نسترن طالب زاده

        ن کمر بستند بهر کین شهان ترکان پیکاری اااهمه یکدل به خونخواری اااا همه تاجی ز جراری

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1