محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
چهارشنبه 6 تير 1403
20 ذو الحجة 1445
Wednesday 26 Jun 2024
روز جهاني مبارزه با مواد مخدر
مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خظ قرمز ماست. اری اینجاسایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..
چهارشنبه ۶ تير
در کابوس هایم
شبی خورشید
عاشق ماه شد
به خانه باز نگشت غروب !
چادر شب را
به آتش کشید !
و
نان خشکی شانه ای پر درد دارم میخری؟
دست هایی ناتوان و سرد دارم میخری؟
خلوت عاشق به از بازار عشق...
زمستان است
زبالا دانه دانه برف ها فرود آید
من در قمار عشق تو
بازنده بوده ام
بی حضورت این خزان پایان نمی گیرد
شانه هایت شهر پر آشوب را ...
دیدن پیراهنت یعقوب را
فریاد سکوت, [30.12.15 07:46]
به نام او که اوست
..همین کافیست
چرا آن با صفا رفته زمستان؟
مانند طفلی که گم کرده / تکلیف شب را
'' افکار فکر ، تفکر زفهم و تعمق است
زفهم و تعمق، نیاید افکار وفکر پست ''
/ عیسی نصرالله
به رویای ام عروس دریایی به یاد
کنون دراین زمانِ پُر عداوت
برایِ مسلمیـنحبلالمتین شد
شعبه ای دیگر نداری در تمام کهکشــــــــــــــــــــــان
می کندچرخش جهان، برقبله گاهت ای رفیق
نام زیبای علی زینت این انجمن است
همه دانند علی سرور اهل سخن است
یک نفر ما را صدا کرد:آی دکتر، دیگری
فکر کرد آنجا پزشکی مفت پیدا کرده است
زود گفت: آقای دکتر! آخ زا
گرچه فرهاد نیم ، کوه هم آوردم نیست
با عشقت درد و غم دوا میکردی
کاشانه ی دل پر از صفا می کردی
اینگونه اگر ادامه اش می دادی
شلوار حقیر
و چه عاشقانه شد... واژه هاي پوسيدن...
شهرزاد شبهات بودم اما شب از 1001 گذشت
الا اي دل! دلا اي دل!
مزن اينقدر بر سرم چون پتك آهن كش!
بی تو هر شب چشم من درگیر باران می شود
مرد رویاهای تو، مرد خیابان می شود
گفته ها
گفته ها را گفته ها باید بگفت
از پس دیوارها باید بگفت
گفته شاید من دگر عمر ی دوباره کرد
همیشهعاشقتچهسوددلتکههمنفسنبود
مرابجزنگاهتومگردگرقفسنبود
پرسه می زنم در خواب های نادیده ام...
تقدیم به خانم های ارمنی که سیب در خانه می خورند
والبته به کوری چشم دشمنان
و من.... تو را
در اغوش می کشم
تو کیستی؟ رنگین کمانی،ماهتابی!
با اسمان ها نسبتی داری،
آنقدر هرشب
با خیال تو
همبستر بوده ام که...
پرده دار پرده عشاقیم
خاک را ما در زمین می دانیم
غصه ها برده از این جام به دست
از پس دیوارها می دا
از تمام رنگ های بدنت
سیاهی چشمانت، آفت جان شد مرا
بامن امشب یابمان یاهم قرارت راببر
بی خودم ازخود ، پر از دلواپسی های عجیب
یک رمان بی ســـــــــــــــرانجام ازشب تار خودم
حیف است ته نشین باشنهای آب باشیم
دلِ دیوانه می رقصیدومی گفت...
آخرش یکشب کسی با سنگ ریزی پشت قاب پنجره
می زند آرام و پی در پی که بگشایی نقاب پنجره
لرزه می افتد
اینجا کبوتر عشق را*می برند به مسلخ خود خوا هی ها*ومی برن
هرشب برای عشقم خط ونشان کشیدم....
معجزه کرده عزیزان حضرت شیرین بیان
این حقیقت بهر من این گونه گردیده عیان
زیرلب تلخ ترک خورده ام
از شکرعشق گواراتری
یاد فصل عاشقی دلدادگی هامان بخیر
یادمستی ها و اعجاز نـــگاهامان بخیر
پشت باغ کدا خدا نصرت که یادت
کار گل خنده وخود آرایی است
باغبان در باغ خود رفت چون دوش
دید گل ها را درآن باغ خموش
رم کرده اين کره خری که
جفتک زده توی خيالم
ومن هر روز
تکه های خود را ...
توچشمانتمی.ومیخانهدارد
لبانتحالتپیمانهدارد
هیچ دریایی ندیدم سوت و کور
فریاد سکوت, [29.12.15 07:07]
فریاد سکوت, [29.12.15 07:06]
به نام او که اوست
تو روزی شکستی دلی بی بهانه
و رفتی ندادی ز خود یک نشانه
سیستم عامل پیر و جوان
سیستم عامل نو به اولی گفت که امکاناتت چقدر کم است
سرعتت
گاهی می خواهم یک ماه باشم
آسمان بودیم ، زگلخانه برون انداختند
و زمین غرق تماشای خدا بود/ وقتی تو آمدی
آه من ، آخر گریبان تو را خواهد گرفت
گریه هایم ، سوی چشما
رفتم تمام فصل ها را،درگیرو شیدای توباشم
رسم وفا باشد همه عمر،اینگونه رسوای تو باشم
باران می بارد
دستم را دور گردن تو می اندازم و تنهایی در شهر قدم می زنم
با هم به سینما می روی
من
کنار نگاه تو
در قاب ٬
که هنوز هیچ نگذشته و کهنه شده
تاب نمی آورم...
سالهابعد
من باز هم دراین نقطه می ایستم
وهمان آهنگ رازیرلب زمزمه می کنم...
بیخود تمنایم مکن، این من، همان من نیست
اینجا، دلی دیگر شبیهم مثل ِ آهن نیست
با ناله و اشک و غمت
مردمان فرخفته در سکوت تلخ این خفقان ٫گلویی پر دارند،گل
جز نازنین صدا
بسطام بی نو
ماه ، میان یخِ برکه گیر افتاده است...ماهی قرمز
زیر شیشه ای ضخیم
آرام
نجوا می کند :
طاقت بیار
جهان یک سر نمی ارزد ولو قدر علفزاری
نه یک صیاد قابل هست و نه شوق چراگاهی
سالها عشق تو را در دل نهانی داشتم//بذر آن را نم نمک در عمق جان میکاشتم
مجموع ۱۲۴۹۸۷ پست فعال در ۱۵۶۳ صفحه
محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک