يکشنبه ۹ دی
همین پروانه خاموش شعری از محسن فیروزمندی
از دفتر شعرناب نوع شعر نیمائی
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۱۰ دی ۱۳۹۴ ۱۵:۳۰ شماره ثبت ۴۳۴۹۳
بازدید : ۳۴۹ | نظرات : ۳
|
آخرین اشعار ناب محسن فیروزمندی
|
الا اي دل! دلا اي دل!
مزن اينقدر بر سرم چون پتك آهن كش!
ملامت ها مكن با من، تو اي وامانده از خويشت
فريب از اين حماقت ها از اين شوم صداقت ها
نخوردم من؛ تو خوردي تو؛ از اين طوفان آدم كش!
چه مي خواهي دگر از من كه اينسان خفته در خويشي؟
رهايم كن برو اي دل برو بگذار تنهاشم
برو بگذار من باشم؛ منه تنها؛ منه بي غم
منه در خود فرو رفته
من و شمع و گل و رقص غم انگيز
همين پروانه ي خاموش!
به هر هنگام و بي هنگام چومستاني شباهنگام
دواني اسب خفت را به دشت بي كران خاطرات من
الا اي دل! دلا اي دل!
مزن اينگونه غمناك و مزن اينگونه مستانه
در اين سوز غمين ساز تو آخر
چه پنهان است كه عريان است و آخر كه؟
نوازي روز و شب و اندر لحظه هاي پير و پژمرده
چنين ديوانه و شوريده و محزون و مستانه
بیا بس كن خدا را تو؛
بيگانه و بيخود ز خود كردي مرا اي دل
ملول و خسته و رنجور و بيمارم نمودي دل
بسوز و كم بسوزان اين برهنه نيمه جانم را
توانم را زبانم را شكسته تار جانم را
چنين غمگين و پايا پاي
از كدامين درد ملامت مي كني دائم
حال كه صداي ناله هايم را تو نشنيدي
بيا با هم اگر هم دور اگر نزديك
بريم از اين فلات بي خداوند غم افزاي بده محزون
بيا با هم من تو باهم با هم
اي چو من تاريك و افسرده
فراوان سيلي از دست خزان خورده
الا اي دل! دلا اي دل!
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.