سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        باغبان

        شعری از

        سید باقرطباطبایی

        از دفتر شعرناب نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۸ دی ۱۳۹۴ ۱۷:۰۵ شماره ثبت ۴۳۴۳۵
          بازدید : ۲۸۲   |    نظرات : ۶

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر سید باقرطباطبایی

        باغبان در باغ خود رفت چون دوش
        دید گل ها را درآن باغ خموش
        بادی آمد وببرد هرزه گل باغش را
        دیده شد هفتاد ودوگل را نشسته دوش دوش
        باغبان صبح به آنان نظری کرد وبدید
        می کنند جام بلا نوشا نوش
        غنچه را بر کف دستش بگرفت هدیه دهد
        خاری آمد وبخوردغنچه ی اوشد مدهوش
        باغبان غنچه بدست حیران خودش
        سر بداد تا این ندا را آن سروش
        مانده در دستت باغبان توغم مخور
        غنچه را ای گل فروش بر من فروش
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        احمدی زاده(ملحق)
        جمعه ۱۱ دی ۱۳۹۴ ۱۶:۰۱
        سید بزرگوار اجرتان به اذن خدا با شهدا و صالحین خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        صفیه پاپی
        جمعه ۱۱ دی ۱۳۹۴ ۰۷:۰۴
        .................. خندانک خندانک خندانک ......................
        درود همشعر خوبم خندانک
        زیباااا بود خندانک خندانک
        .................. خندانک خندانک خندانک ......................
        موشی در خانه صاحب مزرعه تله موش دید !
        به مرغ و گوسفند و گاو خبر داد
        همه گفتند : تله موش مشکل توست به ما ریطی ندارد !
        ماری در تله افتاد و زن مزرعه دار را گزید !
        از مرغ برایش سوپ درست کردند !
        گوسفند را برای عبادت کننده گان سربریدند !
        گاو را برای مراسم ترحیم کشتند !
        و در این مدت موش از سوراخ دیوار نگاه میکرد و به مشکلی که به دیگران ربط نداشت فکر می کرد !!!
        خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        6