سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 28 فروردين 1403
    8 شوال 1445
      Tuesday 16 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        سه شنبه ۲۸ فروردين

        آواز وانا

        شعری از

        سیده نسترن طالب زاده

        از دفتر آبی اثیری( کلاسیک) نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۹ ۱۹:۱۵ شماره ثبت ۹۶۲۸۷
          بازدید : ۱۸۴۱   |    نظرات : ۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        آخرین اشعار ناب سیده نسترن طالب زاده

        طنین چیستا ‌پیچیده در‌ آوای کوهستان
        نوای سرخ واشک، رعد آتشزای کوهستان
        زمستان -غازهای وحشی دریاچه بیتابِ
        اهوراشعله ی یسنای به-آشای کوهستان
        شهود از،گنبد آویژه ، از باران شهریور
        غم آییژ قو ،در ابر سیل آسای کوهستانو
        تب سیمرغها ،پل زد شبی زاینده رودی را
        و من روییدم از آفاق رومینای کوهستان
        دویدم با تمام غربت و آشوب آهوها
        که در پژواک موسیقاییم ،ژرفای کوهستان
        شرابی عطرسان میریزدم در جامها امشب
        چنین البرزدختم ،گیل طوفانزای کوهستان
        برای آفتابی شبشکن ،آهنگ ها دارم
        برون از دخمه ی خاموششان ‌،فردای کوهستان
        شبیه بره ای جامانده در تکرار هر کوچم
        عقاب وحشیم ،در مشرق زیبای کوهستان
        بهاری جاودان ،انگشتهای مخمل شعرم
        هجوم نور و گرما ،بر تن تنهای کوهستان
        کمین گزمه های شهر میلرزاندم اما
        حضوری سبزتر می یابم از،رویای کوهستان
        نسیم گیلوا ،در جلگه گیلانشاه اخرایی
        شبی مهتاب گون ،مواجی دریای کوهستان
        میان دامن اعصار ،من میمانم از آواز
        سپیدین نسک جنگلواره ی وانای کوهستان..
        زمستان ۹۴


        ***


        البرزکوه سترگم ، پَرهون بزم های بهاران
        تارون قرون شب آسا،در چشم ها کَرده پنهان
        آن نیک آیین غزالم، کز جان گوهرنشانم
        بسیار صید باید ، بیرعب سایه ی طوفان
        من از تَباری شگرفم، بر میکشم به افقها
        اوج شیان شکوه شریطه ی نور وُ باران
        از آن عشیره ی سبز کولیوشان غریبم
        بیتاب خون سلیسم ، معنای شریعه انسان
        در اعتزال نرم خیالم ، جز عشق بار ندارد
        خورشید مشعشع دورم ،اشراقزای فروزان
        شور هوشیار زمانم ،سیب باغهایی فریبا
        از خِرد چشمه نوشم ،در خروش بیابان
        دیجور زرد آدمیانی یا اشباح دیوژَنی گم
        ای خون ناخجسته ،آه،ای ابتذال پریشان
        مخلوق طارم آبی ،آخر گناهت چه بوده
        سروین زمرد و یشمیم، بر طوق بیشه زاران؟!

        ...

        زمستان۹۹
        ۸
        اشتراک گذاری این شعر

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0