شنبه ۲۷ بهمن
|
دفاتر شعر محمد شریف صادقی
آخرین اشعار ناب محمد شریف صادقی
|
گیرم که چشمِ پنجره را بیدار کردم
به تماشای چه بنشینم؟
شهری خواب،
زیر پتویِ دود و غبار؟
|
|
نقدها و نظرات
|
درود ممنون از لطف و حضور شما | |
|
درود بر شما. راستش خودم هم به شکل عقلانی گاهی موافقش نیستم. من اتفاقا بشدت به امید اعتقاد دارم. اما خب... شاعرم و احساسی و احساسات متناقضند. هر کدام از دریچهای جداگانه به مسائل نگاه می کنند | |
|
درود بر بانو عجم گرامی ممنون از حسن نظر شما | |
|
درود ممنونم از لطف و توجه شما | |
|
درود فراوان خدمت آقای سرمازه عزیز | |
|
درود فراوان و عرض تشکر. اگر آن بیرون شهر خواب باشد، بیداری پنجره چه سودی دارد؟ البته... اگر چشم پنجرهای در دیوار باز نشود، برای کشف آنسوی دیوار باید دیوار را آوار کرد | |
|
درود فراوان و ممنون بابت بداهه تقدیمی شما | |
|
درود ممنون از حسن نظر شما | |
|
درود ممنون از لطف و توجه شما. راستش باز کردن پنجره عینی تر است و به درک عادی نزدیک تر و در آن یک لایه جانبخشی هست. اما «چشم پنجره را بیدار کردم» دارای دو لایه جانبخشی است: نسبت دادن چشم به پنجره (نوعی تشبیه) و نسبت دادن خواب به چشم (در واقع دو لایه تشبیه هم می توان گفت در آن مستتر است). | |
|
درود ممنون از لطف مداوم شما جناب بذلی | |
|
درود ممنونم از لطف و توجه شما. چه جالب دوست دارم شعر شما را هم ببینم. باز هم ممنون بابت آمدن به صفحه بنده | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
کوتاه؛ مصوّر و گویا