بعد آنکه بمیرم

درود جناب صادقی ارجمند
اگر بگویم حسودیم به شعرتان شد باور نمی کنید پیش خود می گفتم کاش این شعر را من می سرودم
اما در مورد این شعر باید گفت
ندا دادن در ابتدای شعر نشانه ی قوت شاعر در خطاب وارزش گذاشتن است فراموشیان خاموشان
بازنمایی آشکار و وارونگی ارزشها برای رو کردن عناصر پنهان و مفهوم پنهان شعر
یعنی جابجایی ارزشها در مرگ های غیر منطقی که قسمت عمده پنهان را در تراز آشکار نشان می دهد
چیزی که می خواهم بگویم پیکر بندی فراشد ایجازی است در واقع بازنمای اصل بافرع به گونه ای بازنمایی کل با جز است
همانند بازنمایر مظروف با ظرف یا علت با معلول
که یک دال می تواند نشانگر دالی دیگر باشد که با آن ارتباط همجواری دارد
یعنی ارتباط همجواری فراموشی با خاموشی
بدرود نسیان را سرودن
درود و سرود ارتباط هم آواییی واژه ها باهم و رونق بخشیدن موسیقی شعر برای هموار کردن عناصر بعدی شعر
چیزی که فراگیر انتقال را پشتیبانی می کند مرگ است که هم بصورت ایجازی در شعر بیان شده هم زنجیره ی تداعی از مرگ را برای مابیشتر می کند
ساز وکار مرگ به نظرم برآیند ایجازی ست شاید خیلی ها با این نظر من مخالف باشند
مرگ وبی مرگی
مقاومت در برابر ایجاز است که واقعیت را از ما غافل می کند
ایجاز همواره نوعی بی معنایی ظاهری ست که در نظر بعضی مرگ معنای خاصی نمی دهد
مرگ غم و اندوه و غصه نیست بلکه به نظر فروید از دست دادن جان یک نفراست که جناب صادقی به صورت ایجاز مرگ را به تصویر کشاند

دار ودیوار هم آوایی زیبایی دیگر از واژه را می بینیم که ارتباط هم جواری خود را حفظ کرده است
دار بر دیوار
یعنی برعلیه خود به ستیز برخاستن
بر علیه خود به خشم برخاستن
بر علیه خود واکنش نشان دادن
چه چیز بهار از این می توان برداشت نمود
که نشانه زبانی را به سمت خود می کشاند باید گفت ایده در نشانه زبانی شعر جناب صادقی برخاسته از واحد زبانی پیوند واژه با عناصر است
مفهوم وتصویر در نشانه زبانی دونقش عمده دارند
سخن را کوتاه می کنم وسپاسمندم از اشتراک زیبایتان