سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 3 ارديبهشت 1404
  • روز ملي كارآفريني
  • روز بزرگداشت شيخ بهايي
25 شوال 1446
  • شهادت حضرت امام جعفر صادق عليه السلام، 148 هـ ق
Wednesday 23 Apr 2025

    حمایت از شعرناب

    شعرناب

    با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

    ساده ترین درس زندگی این است ،هرگز کسی را آزار نده.ژان ژاک روسو

    چهارشنبه ۳ ارديبهشت

    امکانِ بی‌کران

    شعری از

    محمد شریف صادقی

    از دفتر باد‌های ناگهان (منتشر نشده) نوع شعر آزاد

    ارسال شده در تاریخ شنبه ۲۷ بهمن ۱۴۰۳ ۲۲:۵۵ شماره ثبت ۱۳۵۹۴۵
      بازدید : ۴۴۴   |    نظرات : ۸۵

    رنگ شــعــر
    رنگ زمینه

    برخی، خورشید را می‌پرستند
                                     گروهی، ماه را
                                                      و گروهی، هیچ را؛
    برخی بر آیینِ آیینه‌اند
                             و برخی بر طریقتِ دیوار...
    اما من،
    مِهی بی‌منتها را می‌پرستم
    ( چرا؟! )
    که داند چه در مِه نهان‌ست؟
                       تنشی بینِ شوقِ کشف و بیمِ گم‌شدن

    آشکار‌گشتگانِ کران‌مند را پرستنده نیستم
    من، کاهنِ امکانِ بی‌کرانم:
    مِه
     
    (حاشیه)
    انتقاد ها را به جان پذیرا هستم. خصوصا درباره تکرار ضمیر «من» هنگام دکلمه حس می کنم موسیقی را بهتر می کنم و کلام را شخصی‌تر؛ اما ممکن است مصداق حشو مضر باشد...و البته هر انتقاد دیگر از عزیزان.
    ۱۶
    اشتراک گذاری این شعر
    ۵۰ شاعر این شعر را خوانده اند

    سید هادی محمدی

    ،

    شهرام بذلی

    ،

    محمد ساکی

    ،

    طاهره حسین زاده (کوهواره)

    ،

    آذر دخت

    ،

    محمد شریف صادقی

    ،

    اجمل وثیق

    ،

    مریم کاسیانی

    ،

    علی اصغر صحرایی (رائد تنها)

    ،

    مهدیس رحمانی

    ،

    علی نظری سرمازه

    ،

    شاهزاده خانوم

    ،

    مسعود مدهوش( یامور)

    ،

    بهــاره طـــلایـی زیدی

    ،

    جمیله عجم(بانوی واژه ها)

    ،

    مرتضی میرزادوست

    ،

    یاسر کریمی

    ،

    سعید صادقی (بینا)

    ،

    فریباایازی روزبهانی

    ،

    سید محسن نصرالهی

    ،

    محمد حسنی

    ،

    عباس (یزدان) عظیمی

    ،

    محمدرضا آزادبخت

    ،

    صفورا کمربسته ،

    ،

    سید امیرعباس مهدیان پور

    ،

    معصومه خدابنده

    ،

    عباسعلی استکی(چشمه)

    ،

    سیده نسترن طالب زاده

    ،

    ابوالحسن انصاری (الف رها)

    ،

    منوچهر فتیان پور (راد)

    ،

    دانیال فریادی

    ،

    حسام رجبی

    ،

    سارا (س.سکوت)

    ،

    محمد منصوری بروجنی

    ،

    شیدا بیان (فریاله)

    ،

    دانیال حاجی زاده (اشک)

    ،

    فرحناز آقازاده (یکتا)

    ،

    میثم علی یزدی (آیت)

    ،

    علیرضا جهان آرا (جهان)

    ،

    محمدعلی افضلی(خاکستر)

    ،

    فرامرز عبداله پور

    ،

    ابراهیم کریمی (ایبو)

    ،

    رسول دبیر (نافذ)

    ،

    فرشید به گزین

    ،

    مجتبی شفیعی (شاهرخ)

    ،

    آروین محمدی

    ،

    آرمان طاهری

    ،

    مریم عادلی

    ،

    محمد رضا علیپور باغدشت (رایین)

    ،

    سیاوش آزاد

    نقدها و نظرات
    سید هادی محمدی
    سه شنبه ۳۰ بهمن ۱۴۰۳ ۰۱:۳۱
    درود بر شما جناب صادقی

    قلمتان نویسا

    بمانید به مهر و بسرایید خندانک
    محمد شریف صادقی
    محمد شریف صادقی
    سه شنبه ۳۰ بهمن ۱۴۰۳ ۱۰:۰۰
    درود ممنونم از لطف و حضور شما
    ارسال پاسخ
    شاهزاده خانوم
    سه شنبه ۳۰ بهمن ۱۴۰۳ ۱۱:۵۰
    فلسفی و زیباست خندانک خندانک
    درود بر جناب صادقی شریف کاهن اعظم... خندانک خندانک

    موفق باشید با تفکرات عمیق و زیباتون خندانک
    محمد شریف صادقی
    محمد شریف صادقی
    سه شنبه ۳۰ بهمن ۱۴۰۳ ۲۰:۱۸
    درود فراوان خدمت شاهزاده خانم گرامی مممنون از لطف شما
    ارسال پاسخ
    جمیله عجم(بانوی واژه ها)
    سه شنبه ۳۰ بهمن ۱۴۰۳ ۱۳:۲۵
    اما من،
    مِهی بی‌منتها را می‌پرستم
    ( چرا؟! )
    که داند چه در مِه نهان‌ست؟
    خندانک خندانک خندانک
    خندانک خندانک خندانک
    درود بر شما
    کوتاه زیباوپرمعنایی بود
    خندانک خندانک خندانک
    موفق باشید خندانک
    خندانک خندانک خندانک
    محمد شریف صادقی
    محمد شریف صادقی
    سه شنبه ۳۰ بهمن ۱۴۰۳ ۲۰:۱۸
    درود فراوان خدمت بانو عجم. ممنون از لطف مداوم شما
    ارسال پاسخ
    عباسعلی استکی(چشمه)
    سه شنبه ۳۰ بهمن ۱۴۰۳ ۲۲:۱۱
    درود بزرگوار
    فلسفی متفاوت و زیباست خندانک
    محمد شریف صادقی
    محمد شریف صادقی
    سه شنبه ۳۰ بهمن ۱۴۰۳ ۲۲:۴۲
    درود ممنونم عزیز
    ارسال پاسخ
    شهرام بذلی
    سه شنبه ۳۰ بهمن ۱۴۰۳ ۰۱:۴۳
    درودو احترام محمد عزیزم
    پر از مفاهیم ناب
    موفق و مویدو مانا باشید
    محمد شریف صادقی
    محمد شریف صادقی
    سه شنبه ۳۰ بهمن ۱۴۰۳ ۱۰:۰۱
    درود. ممنونم از لطف شما جناب بذلی گرامی
    ارسال پاسخ
    محمد ساکی
    سه شنبه ۳۰ بهمن ۱۴۰۳ ۰۲:۰۵
    مه بی منتها
    مه(ر) بی انتها
    در عین سادگی زیبا و تصویر برانگیز
    درود جناب صادقی
    خندانک خندانک خندانک
    خندانک خندانک
    خندانک
    محمد شریف صادقی
    محمد شریف صادقی
    سه شنبه ۳۰ بهمن ۱۴۰۳ ۱۰:۰۱
    درود پر شمار و ممنون از توجه شما
    ارسال پاسخ
    آذر دخت
    سه شنبه ۳۰ بهمن ۱۴۰۳ ۰۷:۲۷
    عرض ادب
    درود یر شما جناب صادقی
    موفق باشید و سعادتمند
    🌸🌸🌸🌸
    محمد شریف صادقی
    محمد شریف صادقی
    سه شنبه ۳۰ بهمن ۱۴۰۳ ۱۰:۰۱
    درود ممنونم از حضور شما خانم آذردخت
    ارسال پاسخ
    مریم کاسیانی
    سه شنبه ۳۰ بهمن ۱۴۰۳ ۱۰:۵۳
    درود بر شما
    کاش دکلمه را هم‌ ارسال می کردید
    به نظر من همیشه تکرار حشو نیست و گاهی برای تأکید و انتقال معنا رو عمیق‌تر صادر می کنه
    اگر هم حشو باشه حشو ملیحِ
    البته که نظر من تخصصی نیست و کاملاََ شخصی
    سلامت و نویسا باشید "کاهنِ امکانِ بی‌کران"
    پایان زیبایی داشت🌹
    محمد شریف صادقی
    محمد شریف صادقی
    سه شنبه ۳۰ بهمن ۱۴۰۳ ۱۸:۳۴
    درود فراوان خدمت شما و ممنون از بازخورد شما
    ارسال پاسخ
    مهدیس رحمانی
    سه شنبه ۳۰ بهمن ۱۴۰۳ ۱۱:۳۴
    درود بر شما جناب صادقی گرامی

    من، کاهنِ امکانِ بی‌کرانم:
    مِه
    خندانک
    بسیار زیبا بود 👌 خندانک



    محمد شریف صادقی
    محمد شریف صادقی
    سه شنبه ۳۰ بهمن ۱۴۰۳ ۱۸:۳۵
    درود فراوان ممنون از لطف شما خانم رحمانی
    ارسال پاسخ
    علی نظری سرمازه
    سه شنبه ۳۰ بهمن ۱۴۰۳ ۱۱:۳۷
    درود بر جناب صادقی
    زیباست
    خندانک خندانک خندانک
    محمد شریف صادقی
    محمد شریف صادقی
    سه شنبه ۳۰ بهمن ۱۴۰۳ ۱۸:۳۵
    درود متقابل دوست عزیزم
    ارسال پاسخ
    بهــاره طـــلایـی زیدی
    سه شنبه ۳۰ بهمن ۱۴۰۳ ۱۲:۵۸
    درود برشما
    قلم و اندیشه تون سبز
    🌿🌿🙏🙏
    محمد شریف صادقی
    محمد شریف صادقی
    سه شنبه ۳۰ بهمن ۱۴۰۳ ۱۸:۳۵
    درود فراوان خدمت خانم زیدی ممنون از همراهی شما
    ارسال پاسخ
    مسعود مدهوش( یامور)
    سه شنبه ۳۰ بهمن ۱۴۰۳ ۱۲:۵۸
    درودتان جناب صادقی ارجمند🤞🌹🙏

    دلنوشته ی زیبایی بود 🖐️🌸💫
    محمد شریف صادقی
    محمد شریف صادقی
    سه شنبه ۳۰ بهمن ۱۴۰۳ ۱۸:۳۵
    درود خدمت آقای مدهوش عزیز
    ارسال پاسخ
    مرتضی میرزادوست
    سه شنبه ۳۰ بهمن ۱۴۰۳ ۱۴:۰۶
    درود بر شما جناب صادقی گرامی خندانک
    بامفهوم و زیباست
    خندانک خندانک
    محمد شریف صادقی
    محمد شریف صادقی
    سه شنبه ۳۰ بهمن ۱۴۰۳ ۱۸:۳۶
    ممنونم از حضورتان آقای میرزا پور
    ارسال پاسخ
    یاسر کریمی
    سه شنبه ۳۰ بهمن ۱۴۰۳ ۱۴:۱۲
    بسیار زیبا بود خندانک
    احسنت خندانک خندانک
    من هم عاشق خدای تو شدم خندانک
    محمد شریف صادقی
    محمد شریف صادقی
    سه شنبه ۳۰ بهمن ۱۴۰۳ ۱۸:۳۶
    درود متقابل. دل به دل راه دارد
    ارسال پاسخ
    سعید صادقی (بینا)
    سه شنبه ۳۰ بهمن ۱۴۰۳ ۱۵:۲۳
    خیلی هم عالی بود
    درود محمد شریف ارجمند خندانک
    محمد شریف صادقی
    محمد شریف صادقی
    سه شنبه ۳۰ بهمن ۱۴۰۳ ۱۸:۳۶
    درود مممنونم آقای صادقی عزیز
    ارسال پاسخ
    فریباایازی روزبهانی
    سه شنبه ۳۰ بهمن ۱۴۰۳ ۱۵:۴۳
    درود خندانک
    محمد شریف صادقی
    محمد شریف صادقی
    سه شنبه ۳۰ بهمن ۱۴۰۳ ۱۸:۳۶
    درود خوش آمدید خانم روزبهانی
    ارسال پاسخ
    سید محسن نصرالهی
    سه شنبه ۳۰ بهمن ۱۴۰۳ ۱۶:۵۴
    سلام و رحمت 🌹🍓
    درود بر ادیب و دانشمند بزرگ جهان اسلام 💚
    حاج ممدآقا اسم ما رو هم جزو ارادتمندانت بنویس ....

    سلام ما رو ب بچه های بالا برسون 😉🍓 🍓
    محمد شریف صادقی
    محمد شریف صادقی
    سه شنبه ۳۰ بهمن ۱۴۰۳ ۱۸:۳۷
    درود ممنون آقای نصرالهی و ممنون بابت تمجید شما که البته من شایسته آن نیستم. بچه های بالا هم که سایه بنده را با تیز میزنند😁
    ارسال پاسخ
    محمد حسنی
    سه شنبه ۳۰ بهمن ۱۴۰۳ ۱۷:۲۸
    سلام زیبا بود
    کاهن امکان بی کران خندانک
    بند قبلی (شوق کشف و بیم گم شدن)مثل بیم و رجا در قران است..
    محمد شریف صادقی
    محمد شریف صادقی
    سه شنبه ۳۰ بهمن ۱۴۰۳ ۱۸:۳۴
    درود ممنون از لطف شما
    ارسال پاسخ
    عباس (یزدان) عظیمی
    سه شنبه ۳۰ بهمن ۱۴۰۳ ۱۷:۳۵
    درود فراوان بر جناب صادقی عزیز


    بسیار زیبا و تفکر برانگیز


    شاد باشید و پرتوان
    محمد شریف صادقی
    محمد شریف صادقی
    سه شنبه ۳۰ بهمن ۱۴۰۳ ۱۸:۳۸
    درود ممنونم از حضور و توجه شما
    ارسال پاسخ
    محمدرضا آزادبخت
    سه شنبه ۳۰ بهمن ۱۴۰۳ ۱۹:۲۳
    درود فهم شعرتان برای من سخت بود و باآن ارتباط برقرار نکردم
    انتقاد من این است سعی می کنید پیچش کلام را زینت شعر کنید واین لطمه ای است به شعر
    اما جای شما بودم زینت شعر را جز پیچش کلام
    نه پیچش کلام جز زینت شعر
    انتقاد بعدی من این است که قبلا هم گفتم سرگردانی در وادی مفهوم و محتوی ست و بجای اینکه در دوراهی قرار بگیرید در چند راهی نا پیدایی هستید که هرگز به انتهایشان هم برسی چیزی عایدتان نمی شود
    این بار از سر ناسازشی باشما ست که می نویسم چون می دانم زبان شعرتان را به عمد ورطه هلاکت می رساانید
    به عمد نمی خواهید کاری یا خدمتی برای شعرتان انجام دهید
    تنها راه نجات شعرتان پندار شترانی است که با عشق می رقصند تا به شعر طراوت ببخشند
    آیا این شعر است که شتررا به وجد می آورد یا شتر است شعر را به شکوه خود
    منتظر جواب طولانی شما هستم
    محمد شریف صادقی
    سه شنبه ۳۰ بهمن ۱۴۰۳ ۲۰:۱۳
    درود به خدمت دوست گرانقدرم جناب آزادبخت عزیز. خیلی خوشحالم که شما صادقانه نظرت را می‌نویسی و به من بازخورد می‌دهی و من هزار تعریف و تمجید را با یک انتقاد اینگونه عوض نمی کنم...
    اما در باب پیچش کلام... راستش نمی‌دانم شاید به علت بد عادتی قلم من است هر چند من از جملات یا عبارات انتزاعی استفاده نکرده ام جز احتمالا آیین آیینه و طریقت دیوار که مقابل همدیگر هستند. من پیچشی کلامی، مضمونی یا تصویری در باقی شعر نمی بینم؛ اما یک چیز در شعر من هست و آن پدیده‌ای‌ست که ممکن است کسی آن را «راز پرستی» بنامد. یادم می‌آید بیتی بود از من که شما خیلی دوست داشتید:
    این هیاهو بین! چه می‌گویند دکّان‌های لب؟!
    وای از این بازارِ بی‌رمزی... کجا اسرار هست؟
    که بحثی‌ست بس طولانی و البته نمی دانم اصلا در کلام غیر شعری بتوان آن را توصیف کرد. بیایید چند جور به همین شعر نگاه کنیم (من خودم هنگام سرایش به این مسئله فکر نکرده ام). خورشید چه چیز پرستیدنی دارد؟ ماه چه چیز پرستیدنی دارد؟ خورشید نشانه چیست و ماه چیست و مِه چیست؟ چرا من آشکارگری خورشید را پس می زنم و راز آلودگی مِه را خواهانم؟ من در پی چه هستم؟
    در باب ارتباط نگرفتن با شعر کاملا عادی‌ست: احمد شاملو که بزرگ شعرای معاصر است شعرهایی دارد که برخی محققین آن‌ها را از بهترین های شاملو می دانند و برخی دیگر همان شعر ها را جزء آثار ضعیف شاملو می دانند. از من که شاعری مبتدی و کم استعداد هستم چه انتظاری باید داشت؟
    من شعرها را در حالات متعدد می گویم... من شعرهایی را در حال وحشت سروده ام، بعضی را در حالت خشم، بعضی را در حالت خنده و برخی را در حالت دیوانگی، بعضی را هنگام حرکت و دویدن و بعضی را هنگام سکون. شعرهای من یکسان نیستند. هر کدام هوایی دارند.
    به یاد دارم قصیده‌ای را یک بار در همین سایت منتشر کرده بودم که خیلی بازخوردها به آن مثبت نبود اما شما استثنائا خیلی خوشتان آمده بود... چرا؟ چون فضایی که بر آن شعر حاکم بود و ریتم آن به شم شاعرانه شما آشناتر بوده.
    ممکن است من شعری از بیدل دهلوی را برای یک شخص باسواد ادبی بخوانم و او بگوید که شعر بیدل یکسره مهمل است و کس دیگری با همان سطح سواد عاشق همان شعر بیدل شود... این ذات شعر است.
    مثلا یک شعر از شما را به یاد دارم که خیلی خیلی دوستش داشتم و حتی صفحه سبزی بر آن نوشتم اما واکنش بقیه به آن چندان با تحسین وافر همراه نبود. این ابدا عجیب نیست. باید قبول کنیم ادبیات خیلی سابجکتیو تر از چیزی ست که فکرش را کنیم.
    البته به نارسایی پاسخ خودم واقفم اما هر چه بیشتر بگویم نمی توانم منظورم را بدون مخدوش کردن خود شعر بگویم. البته ممکن است من در شعر اطناب کرده باشم و برخی کلمات اضافه یا کم باشند. یا اساسا شعر به کلی خوب پرداخته نشده باشد.
    محمد شریف صادقی
    محمد شریف صادقی
    سه شنبه ۳۰ بهمن ۱۴۰۳ ۲۰:۲۴
    درباره مثال شتر هم خیلی جالبست. راستش جواب کاملی برایش ندارم... به نظرم هر دو رویکرد جالب است. من در شعر زیادی تنوع طلبم. گاهی شعر شترم را به وجد می آورد و گاهی شترم شعر را به اوج شکوهش می رساند...
    ارسال پاسخ
    محمدرضا آزادبخت
    سه شنبه ۳۰ بهمن ۱۴۰۳ ۲۱:۳۹
    درود پاسخی در خور گرفتم سپاس از درج مطالبتان
    صفورا کمربسته ،
    سه شنبه ۳۰ بهمن ۱۴۰۳ ۲۱:۴۶
    من اما
    مهی را میپرستم بی منتها
    از چه رو؟
    که می داند چه ها
    نهان است اندر مه؟
    تنشی بین شوق کشف
    وبیم گم شدن
    وپرستنده نیستم
    آشکار گشتگان کران مند را
    من کاهن معابدی در مه
    من کاهن امکان بیکرانم:
    مه
    درود بر جناب صادقی خندانک
    کمی ریتم و آهنگشو به دلخواه عوض کردم
    چندتا از کلماتشو پس و پیش
    که البته خودتون خاصتر نوشتید
    درود بی کران
    محمد شریف صادقی
    محمد شریف صادقی
    سه شنبه ۳۰ بهمن ۱۴۰۳ ۲۲:۴۳
    درود ممنونم از حضور شما خانم کمر بسته. اتفاقی شکلی که شما آوریدید هم جالب است...
    ارسال پاسخ
    محمدرضا آزادبخت
    سه شنبه ۳۰ بهمن ۱۴۰۳ ۲۱:۵۲
    و اما این سطرها را که می آوری کمی از حالت شاعرانگی خود بیرون می رود
    اما خروج باید بتواند ذهن اقناع مخاطب را به کمال خود برساند چون شما از شاعرانی هستی که مخاطب و نظر مخاطب برایتان مهم است باید پنداری که در حالت خشم یا گریه یا شوق یا هرچیز دیگر را که می سرایید به مخاطب انتقال داده شود
    چون گیرنده انتقال در شعر خیلی مهم تر از داده هایی که پس از التهاب شعر بدست می آیند
    می خواهم این را بگویم انتقال و فرای انتقال چیزی ست که لذت کشف آن را شبیه حل معما شیرین می کند این از آن چیزهایی ست که در سپید رخ می دهد لذتی درفرا انتقال هست در خود نهان انتقال نیست پس درک محتوا وپیام بالاتراز خود انتقال است
    مثلا من می گویم سلام
    این چیزی است که من انتقال می دهم
    اما چیزی که فراتر از انتقال هست پنداری ست که از سلام بر می خیزد واین خود به شخصه آن را تجربه کردم
    که از سلام چه کسانی اندیشه ی نیکویی نهفته است
    واز سلام چه کسی اندیشه ی وحشتناک
    پس آنچه ما را مجاب می کند که پی به ذات شان ببریم نوع انتقالی ست که در گفتمان بدست می آید
    در مورد استاد شاملو مثل هرشاعران بزرگ اشعار ضعیف وقوی دارند واین یک امر عادی ست
    احتمال آن شعر ضعیف استاد شاملو خودش بیشتر از اشعار قوی آن شعر رادوست داشته
    محمد شریف صادقی
    محمد شریف صادقی
    سه شنبه ۳۰ بهمن ۱۴۰۳ ۲۲:۴۶
    درود. خیلی نکته قابل تاملی گفتید. این مبحث فرا انتقال را باید بیشتر رویش فکر کنم...
    ارسال پاسخ
    صفورا کمربسته ،
    سه شنبه ۳۰ بهمن ۱۴۰۳ ۲۱:۵۳
    کامل نوشته بودم
    بندهای اولش کات شد خندانک
    محمد شریف صادقی
    محمد شریف صادقی
    سه شنبه ۳۰ بهمن ۱۴۰۳ ۲۲:۴۴
    🙏🙏🙏🙏🙏
    ارسال پاسخ
    معصومه خدابنده
    سه شنبه ۳۰ بهمن ۱۴۰۳ ۲۲:۱۱
    سلام و ارادت جناب صادقی گرامی
    درود بر شما
    زیبا بود موفق باشید
    محمد شریف صادقی
    محمد شریف صادقی
    سه شنبه ۳۰ بهمن ۱۴۰۳ ۲۲:۴۴
    درود ممنونم بانو خدابنده نازنین
    ارسال پاسخ
    سیده نسترن طالب زاده
    سه شنبه ۳۰ بهمن ۱۴۰۳ ۲۳:۰۱
    درود
    فلسفی و پر اندیشه
    از ابتدای سخن، ازین امکان لاممکن اغاز شدید و موارد متعدد را در جستار عشق پشت سر گذاشتید، بدون اینکه در اشعارتان رنگ و بویی از الی الاخر باشد و در پایان، ناگریز و پریشان به همان امکان لاممکن متوسل میشوید!!.... عارفانه ای زیباااا،
    این شعر بکر را باید بر پیشانی ادب پارسی حکاکی نمود
    بهره ی تام و لذت مضاعف بردم خندانک
    محمد شریف صادقی
    محمد شریف صادقی
    چهارشنبه ۱ اسفند ۱۴۰۳ ۱۹:۲۶
    درود ممنونم از لطف فراوان شما هر چند شایسته چنین تمجیدی نیستم. خوش آمدید
    ارسال پاسخ
    صفورا کمربسته ،
    سه شنبه ۳۰ بهمن ۱۴۰۳ ۲۳:۲۵
    مه
    اندر خویش پنهان است
    که عریان ماندن این دشتها را
    بر نمیتابد
    مه
    اندر دره ها معبود تنهایست رازآلود
    گروهی میپرستندش
    که با آیینه ها قهراند
    مه
    اندر قله ها همزاد ابر است
    کمی پوشنده تر ، مغرورتر، پر مدعاتر
    مه
    اندر پستی سطح زمین با صبحدم جور است و
    اقیانوسی است از ابر ها، آرام گیرد اوج و برمیخیزد از جایش
    مه اما
    وحشت گم گشتگی را پیش پایت میگذارد با کمی حس تجسس در میان غلظت مشکوکی از ابر
    ومه ، مه ، بازهم مه
    آن کاهن امکان بی کران : مه. ، اندر دل شعر شریف
    آن غبار مطلوب : مه
    اشتهای بلع دره
    لشکر انبوه شبنم: مه
    سایه ی مسکوت باران ، اجتناب از خیس گشتن، کاغذ یکدست و بی خط ، اجتماع ابرهای تنبل و سنگین، درک نمناکی ز قطره ، ذره های سیل بی جان : مه
    بازهم مه

    چون به وجد میام از خوندن شعراتون بیاراده مینویسم
    امید که دلیل بر گستاخی نبوده باشد
    محمد شریف صادقی
    محمد شریف صادقی
    چهارشنبه ۱ اسفند ۱۴۰۳ ۱۹:۲۵
    درود ممنونم خانم کمربسته. قلمتان پایدار. مه چیز عجیبی‌ست عجیب...
    ارسال پاسخ
    ابوالحسن انصاری (الف رها)
    چهارشنبه ۱ اسفند ۱۴۰۳ ۰۱:۱۷


    درود تان بادگرامی خندانک خندانک خندانک خندانک
    محمد شریف صادقی
    محمد شریف صادقی
    چهارشنبه ۱ اسفند ۱۴۰۳ ۱۹:۲۴
    درود ممنونم جناب انصاری
    ارسال پاسخ
    منوچهر فتیان پور (راد)
    چهارشنبه ۱ اسفند ۱۴۰۳ ۰۱:۳۲
    درود برشما
    خندانک خندانک خندانک
    محمد شریف صادقی
    محمد شریف صادقی
    چهارشنبه ۱ اسفند ۱۴۰۳ ۱۹:۲۴
    درود ممنونم آقای فتیان پور
    ارسال پاسخ
    حسام رجبی
    چهارشنبه ۱ اسفند ۱۴۰۳ ۱۱:۲۴
    درودها
    من کاهن امکان بی کرانم

    زیبا بود داداش نگاهتون دوست داشتم
    محمد شریف صادقی
    محمد شریف صادقی
    چهارشنبه ۱ اسفند ۱۴۰۳ ۱۹:۲۳
    درود فراوان خدمت حسام نازنین
    ارسال پاسخ
    دانیال فریادی
    چهارشنبه ۱ اسفند ۱۴۰۳ ۱۲:۱۵
    ماهیچ را در راه دیدم
    بر اسب زرد بالدار خویش
    چون پادشاهی راه می پیمود

    افسوس ما خوشبخت و آرامیم
    افسوس ما دلتنگ وخاموشیم
    خوشبخت زیرا دوست میداریم
    دلتنگ زیرا عشق نفرین است

    سلام



    از خوانشی شعر ناب شما لذت بردم


    خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک

    خندانک خندانک خندانک خندانک
    محمد شریف صادقی
    محمد شریف صادقی
    چهارشنبه ۱ اسفند ۱۴۰۳ ۱۹:۲۳
    درود خوش آمدید آقای فریادی عزیز
    ارسال پاسخ
    سارا (س.سکوت)
    چهارشنبه ۱ اسفند ۱۴۰۳ ۱۲:۴۵
    درود بر شما گرامی جناب صادقی
    زیباست فلسفه ی قلمتان خندانک
    موفق باشید و در اوج خندانک خندانک
    محمد شریف صادقی
    محمد شریف صادقی
    چهارشنبه ۱ اسفند ۱۴۰۳ ۱۹:۲۳
    درود بر شما ممنونم از لطف مداوم شما
    ارسال پاسخ
    محمد منصوری بروجنی
    چهارشنبه ۱ اسفند ۱۴۰۳ ۱۵:۱۳
    درود جناب صادقی
    دست مریزاد
    خندانک
    محمد شریف صادقی
    محمد شریف صادقی
    چهارشنبه ۱ اسفند ۱۴۰۳ ۱۹:۲۲
    درود ممنونم جناب بروجنی
    ارسال پاسخ
    فرحناز آقازاده (یکتا)
    چهارشنبه ۱ اسفند ۱۴۰۳ ۲۲:۰۳
    درود و دستمریزاد 👏👏
    قلمتان همواره نویسا
    محمد شریف صادقی
    محمد شریف صادقی
    پنجشنبه ۲ اسفند ۱۴۰۳ ۲۱:۲۴
    درود ممنونم خانم آقازاده
    ارسال پاسخ
    میثم علی یزدی (آیت)
    پنجشنبه ۲ اسفند ۱۴۰۳ ۰۲:۲۶
    درود ها لذت بردم خندانک خندانک خندانک خندانک
    محمد شریف صادقی
    محمد شریف صادقی
    پنجشنبه ۲ اسفند ۱۴۰۳ ۲۱:۲۴
    درود ممنون از حضور و لطف شما
    ارسال پاسخ
    علیرضا جهان آرا (جهان)
    پنجشنبه ۲ اسفند ۱۴۰۳ ۰۶:۲۸
    درودتان باد
    بحق شاعری برازنده شماست
    ناب و عمیق راز آلود قلم زدید
    جناب صادقی🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
    محمد شریف صادقی
    محمد شریف صادقی
    پنجشنبه ۲ اسفند ۱۴۰۳ ۲۱:۲۴
    درود فراوان ممنونم جناب جهان آرای عزیز
    ارسال پاسخ
    محمدعلی افضلی(خاکستر)
    پنجشنبه ۲ اسفند ۱۴۰۳ ۰۹:۱۱
    درودتان شاعر عزیز جناب صادقی عزیز و فرهیخته


    عالی قلم زدید

    مانا باشید
    خندانک خندانک خندانک
    محمد شریف صادقی
    محمد شریف صادقی
    پنجشنبه ۲ اسفند ۱۴۰۳ ۲۱:۲۵
    درود ممنونم جناب افضلی
    ارسال پاسخ
    فرامرز عبداله پور
    پنجشنبه ۲ اسفند ۱۴۰۳ ۱۳:۵۲
    درود
    مثل همیشه
    زیبا و دلنشین
    سروده اید
    ⚘⚘⚘⚘
    محمد شریف صادقی
    محمد شریف صادقی
    پنجشنبه ۲ اسفند ۱۴۰۳ ۲۱:۲۵
    درود ممنونم جناب عبد الله پور
    ارسال پاسخ
    ابراهیم کریمی (ایبو)
    پنجشنبه ۲ اسفند ۱۴۰۳ ۲۱:۰۸
    درود بر شما زیباست
    البته اگر وقت کردم کمی در باره اش می حرفیم خندانک
    محمد شریف صادقی
    محمد شریف صادقی
    پنجشنبه ۲ اسفند ۱۴۰۳ ۲۱:۲۵
    درود فراوان. قدم قلم شما روی چشم من جا دارد🙏🙏
    ارسال پاسخ
    ابراهیم کریمی (ایبو)
    پنجشنبه ۲ اسفند ۱۴۰۳ ۲۱:۴۴
    این شعر کوتاه اما عمیق، تأملی بر نسبت انسان با امر مطلق، شناخت و امکان‌های بی‌نهایت است. شاعر با زبانی فلسفی و تصویرسازی نمادین، نظام‌های فکری و باورهای رایج را به چالش می‌کشد و جایگزینی بدیع برای آن‌ها ارائه می‌دهدر اینجا، مه به‌عنوان فضای بینابینی و سیال، عرصه‌ای برای جست‌وجو و گشودگی است، نه حقیقتی قطعی و بستشعر حامل نگرشی اگزیستانسیالیستی و حتی شاید عرفانی است است که در آن، حقیقت نه امری ایستا و مطلق، بلکه امکانی گشوده و نامتعین است. انسان در این رویکرد، نه پیرو پاسخ‌های ازپیش‌تعیین‌شده، بلکه کاوشگری است که در عدم‌قطعیت معنا می‌آفریند.
    شعر در غیاب یک خط روایی کلاسیک، ساختاری غیرخطی و قطعه‌وار دارد.

    راوی، نه یک ناظر بی‌طرف، بلکه فردی است که خود را "کاهنِ امکان بی‌کران" معرفی می‌کند، یعنی در مقام یک پیام‌آور، نظام‌های فکری دیگر را به چالش می‌کشد.
    فکر کنم بسته
    محمد شریف صادقی
    محمد شریف صادقی
    پنجشنبه ۲ اسفند ۱۴۰۳ ۲۳:۲۸
    درود فراوان ممنونم بابت اینکه شرح و بازخورد خودتان را نوشتید👌👌👌
    ارسال پاسخ
    رسول دبیر (نافذ)
    جمعه ۳ اسفند ۱۴۰۳ ۱۵:۵۰
    درودها
    خندانک خندانک
    شهرام بذلی
    جمعه ۳ اسفند ۱۴۰۳ ۱۸:۰۷
    درودو احترام
    مثل همیشه پر بارو شکوفا
    فرشید به گزین
    جمعه ۳ اسفند ۱۴۰۳ ۲۰:۱۳
    سلام محمد جان
    آیین آیینه های روبرو هم واجد بیکرانی هست خندانک
    فقط مشکل اینه که زمانمون برای شمردن محدوده
    تازه این کوچکترین مرتبه بی نهایتهاست
    اون کراندارهای نامتناهی جذابن که مرتبه بینهایت شون هم بالاتره مثل قطعه صفر و یک و بعد شروع میشه زنجیره مراتب بالاتر فقط کافیه مجموعه توانی بینهایت قبلی رو در نظر بگیریم
    تا مرتبه بالاتری بدست بیاد . انگار همیشه دست بالای دست هست
    و فرضیه پیوستار که وضعیت بغرنجتر میکنه
    خیلی پرحرفی کردم در اصل میخواستم راجع به ساختار شعر صحبت کنم ایشالا در اولین فرصت خندانک
    آرمان طاهری
    جمعه ۳ اسفند ۱۴۰۳ ۲۱:۱۲
    درود جناب صادقی عزیز و ادیب
    زیبا و دلنشین سروده اید
    رد قلمتان ابدی 🙏🌹🤍
    مریم عادلی
    شنبه ۴ اسفند ۱۴۰۳ ۰۰:۱۰
    درود استاد
    خیلی جالب بود
    خندانک خندانک خندانک
    تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


    (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
    ارسال پیام خصوصی

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    1