شنبه ۱۵ ارديبهشت
همه را پير كردي شعری از امير مبشر (معترف)
از دفتر معترفين نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۸ دی ۱۳۹۴ ۲۰:۱۶ شماره ثبت ۴۳۴۴۳
بازدید : ۳۷۰ | نظرات : ۸
|
دفاتر شعر امير مبشر (معترف)
آخرین اشعار ناب امير مبشر (معترف)
|
تو روزی شکستی دلی بی بهانه
و رفتی ندادی ز خود یک نشانه
امان و فغان از بلای زمانه
چرا مرحم درد شاعر نبودی
هزاران چو من را تو زنجیر کردی
همه شاعران را زدی پیر کردی
و خلقی ز اشعارشان سیر کردی
به چشم همه همچو قاتل نبودی
نمودی به پا گورهایی از احساس
و مدفون نمودی در آنها به وسواس
نباید که رفت سمت او ایها الناس
از اول چرا پشت حایل نبودی ؟
الهی نگاهی به دلهای خسته
قلوبی که با بی وفایی شکسته
و درهای بر روی عشاق بسته
چه میشد که تو خوش شمایل نبودی؟
شدم منتظر تا که روزی بیایی
و درمان این زخم قلبم نمایی
چه میشد که از پشت پرده در آیی
و به دل شکستن تو مایل نبودی ....
#اميرمبشراقدم
94/10/08
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.