پنجشنبه ۱ آذر
|
آخرین اشعار ناب مریم عادلی
|
بسیار اتقاق می افتد که پدیده ای ،اتفاقی یکی را خوش می کند ودیگری غمگین ،حالا یا به طبع یا به جبر یعنی یه چیزی با اینکه خوشایند همه است اما ممکنه کسی یا کسانی به جهت ضرری که از آن میبینند یا یادآور خاطری ناشیرین از آن لحظه ها مثل دیگران لذت نبرند و شعر نسازند
مثل باران ،کلمه ای شیرین که رنگ عشق است ،عشق خدا،عشق بنده...
گاه این باران با نام لطیفش دیگر در ذهن لطافت ندارد ،خشن و خانمان سوز می شود وآن وقت است که باران رنگی ندارد گرچه برای دیگران رنگی و پر خاطره و شیرین باشد
دراینجا باران را از آن سو میبینیم
باز باران با تغییر...
باز باران 💦💦💦💦🌬🌬🌬☂
باز باران ... با ترانه
می خورد بربام خانه
خانه ای گلی به روستا
در همین نزدیکی ما
بام خانه پرزآب است
صاحب آن درعذابست
یادش آمد روز دیرین
روزی که نبود شیرین
کاسه کاسه بین خانه
چکه چکه دانه دانه
پر ز بی رحمیِ باران
مردوزن هردوهراسان
کودک از نم نم جایش
زیر گریه،هق هق نالان
می دوید این سوآنسو
کو قرار ، آرام من کو؟
دست مرد روستایی
به دعا خدا خدایی
که خدایا شرمسارم
گره ای بگشا به کارم
بعد شکر برای باران
ازتو میخواهمش پایان
دورکن نم نمِ این درد
رنگ من نزد عیال زرد
دست من خالی زتغییر
خواهشم را تو بپذیر
این که بارش رحمتست
ای خدا مارا زحمتست
ای خدا من شکرگزارم
لیک اینخانه که دارم
تابِ بارانت ...ندارد
خدایا! بگذار نبارد
✍اردیبهشت ۱۴۰۳ دلفان
لرستان ،سرزمین چهارفصل ،امروز دلش باران خواسته و بارش آغاز شده بدون اینکه فکر کند که کسی انتظارش را کشیده یا نه...
۱۴۰۳/۲/۱۲
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
شهادت مظلومانه بنیانگزار مذهب شیعه
حضرت امام جعفر صادق علیه السلام را خدمت آقا امام زمان (عج) و جنابعالی تسلیت عرض مینمائیم