سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 6 دی 1403
    26 جمادى الثانية 1446
      Thursday 26 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        پنجشنبه ۶ دی

        ماماتوس

        شعری از

        پژمان بدری

        از دفتر سپیدانه نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۰۰:۱۱ شماره ثبت ۱۰۹۶۷۷
          بازدید : ۲۱۰۳   |    نظرات : ۹۹

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر پژمان بدری
        آخرین اشعار ناب پژمان بدری

        هوا حالت ضعف داشت
        که خورشید برای آسمان
        آب پرتقال می گرفت
        هندزفری "تو ای پری کجایی" گوش می داد وُ
        من و خیابان به هر اتومبیل که نگاه می کردیم
        از ترافیکِ تنهایی جوش آورده بود
        کجا باید رفت
        تا خشم های دوگانه سوز
        سبقت نگیرند از هم؟
        "چرا سر بر شانه ی میدان گذاشته،
        گریه می کند برج آزادی؟"
        (به لاینِ عمودی بی ربط امّا،
        کدام پمادِ سوختگی
        تسکین می دهد داغِ آتشفشان را؟
        راستی خروس
        جهش یافته ی دایناسور نیست؟
        آیا ماماتوسیان
        سینه ی خود را پروتز کرده اند؟)
        حوضچه ی بینِ راه
        چرا خواب اقیانوس می بیند؟
        صدف و مروارید
        آیا "دگرباش"اَند؟
        ناگهان تاکسیِ متعصب گفت:
        +آهای سوال های تو
        خلافِ شئوناط عصلامی ست
        ×اجرکم عندالله
        به پاچه خواریِ سجاده می روم
        شاید آمرزیده وُ از شاعر
        جراح پلاستیک شدم
        تا خرطوم تانک ها را عمل کنم ولی
        چراغ قرمز چشمک می زند:"برنگرد"
        خانه بی او سردخانه است!!
         
        ماماتوس
        پژمان بدری
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر
        ۶۹ شاعر این شعر را خوانده اند

        مجیدنیکی سبکبار

        ،

        طوبی آهنگران

        ،

        شاهین زراعتی رضایی

        ،

        مریم کاسیانی

        ،

        مسعود آزادبخت

        ،

        منیژه قشقایی

        ،

        آرمین پرهیزکار

        ،

        محمد قنبرپور(مازیار)

        ،

        مهرداد عزیزیان بی تخلص

        ،

        هادی محمدی

        ،

        سید محمدرضا لاهیجی

        ،

        مهدی محمدی

        ،

        مهدي حسنلو

        ،

        عباسعلی استکی(چشمه)

        ،

        اميرحسين علاميان(اعتراض)

        ،

        روح اله سلیمی ناحیه

        ،

        شیما جریده (شین بانو)

        ،

        نیاز ناطق

        ،

        ملکبانوی سیب

        ،

        علی احمدی( م امین)

        ،

        یلدا جاوید

        ،

        رضا سعادت نژاد

        ،

        محمدکدخدایی(عرفان)

        ،

        علیرضا شفیعی

        ،

        سینا سجودی

        ،

        مجتبی شفیعی (شاهرخ)

        ،

        حمیدرضاسیستانی تخلص آدم

        ،

        محمد باقر انصاری دزفولی

        ،

        مرضیه رضایی (رها)

        ،

        سیده نسترن طالب زاده

        ،

        شاهزاده خانوم

        ،

        مهدیس رحمانی

        ،

        پژمان بدری

        ،

        تکتم حسین زاده

        ،

        جمیله عجم(بانوی واژه ها)

        ،

        آرزو عباسی ( پاییزه)

        ،

        سحر غزانی

        ،

        شکوفه عابدی نژاد

        ،

        فاطمه جهانگیری ، زحـل

        ،

        ستاره ناصری

        ،

        قربانعلی فتحی (تختی)

        ،

        الناز حاجیان (مهربانی)

        ،

        سیدیحیی حسینی

        ،

        رقیه یاوری زاده(ازل)

        ،

        ملیحه عمویی

        ،

        سیاوش آزاد

        ،

        معصومه خدابنده

        ،

        علیرضا حاجی پوری باسمنج راوی عشق

        ،

        شهرام بذلی

        ،

        محمدرضا آزادبخت

        ،

        علی نظری سرمازه

        ،

        جواد کاظمی نیک

        ،

        مرتضی میرزادوست

        ،

        محمد شریف صادقی

        ،

        آوا صیاد

        ،

        زهرا توکلی (نسیم)

        ،

        محمد گلی ایوری

        ،

        نرگس زند (آرامش)

        ،

        عارف افشاری (جاوید الف)

        ،

        محسن ابراهیمی اصل (غریب)

        ،

        راضیه خضری

        ،

        سعید صادقی (بینا)

        ،

        راحله حصارکی (راحیل)

        ،

        بهــاره طـــلایـی زیدی

        ،

        جواد مهدی پور

        ،

        یاسر کریمی

        ،

        شاهزاده خانوم

        ،

        مریم عادلی

        ،

        ابراهیم آروین

        نقدها و نظرات
        سید هادی محمدی
        دوشنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۱:۳۱
        سپاس خدای را که فرصتی دوباره داد تا بنویسم
        شعری پیش رو داریم از آقای پژمان بدری که چند سطری در خصوص آن خواهم نوشت
        و اما
        ماماتوس
        نامی که شاعر از روی ذکاوت برای جذب مخاطب و به چالش، کشیدن آن روی شعرش نهاده است که در ذیل واکاوی آن را عرض خواهم کرد.
        چون شعر سپید در قید و بند قافیه و ردیف و عروض معمول نیست هم قدرت مانور زیادی دارد و هم لبه ی تیز آن اگر شاعر دقت نکند بُرنده تر است و ممکن است در بین سطور خود و شعرش را سلاخی کند.
        واما شعر
        در دید اجمالی شعری است اپیزودیک با سکانس های مختلف که متفق القول دردی را جار میزند و این درد در ابعاد جامعه شناختی، دینی، سیاسی و حتی عاطفی ملموس است
        شعر با زمان شروع میشود زمانی که غروب را به زیبایی با رنگ نارنجی و ضعف در هوا ترسیم کرده، شاید پژمان تنها کسی نباشد که مطلع شعر را با تیک تاک زمان شروع کرده اما
        تاکتیک شروعش متفاوت است در لفافه است و این خاصیت شعر پسامدرن است در سرانجام های فهم
        در سطر هندزفری 🔵 واو 🔵 آخر به زعم من حشو است نبودش بهتر از بودنش است و معادله ی شعر با نبودش به هم نمیریزد.
        در اپیزود خیابان ترکیبات بکری مانند ترافیک تنهایی، خشم های دوگانه سوز سیری فلسفی دارد و شاعر به خوبی توانسته از زمین به فضا و یا بهتر بگویم از فیزیک به متافیزیک برود
        کاری که پژمان در این شعر کرده دوری از کهنه گرایی و استفاده از المانهای امروزی برای شعر است همان چیزی که من برای شاگردانم و حتی شعرای نوپا توصیه میکنم، خوانش آثار کهن با دایره ی واژگانی نامانوس ردی خطرناک بر شاکله ی لغوی و ذهنی شاعر تازه کار می‌گذارد و گاهی این رد آنقدر عمیق است که شاعر امروز ما غلیظ تر و ناهمگن تر از قرون شعرای اولی شعر میگوید و دیگر نمی‌تواند سایر قوالب شعر را تجربه کند
        و پژمان به شعرای تازه کار با این شعرش آموخته که با کلمات امروزی و نماد های مصطلح می‌شود شعری فاخر سرود
        در ادامه ی شعر که نماد گرایی در اپیزود بعدی داد میزند، از خمش های آزادی در جامعه و به قهقرا رفتن آن با استفاده از نماد یک ساختمان عمقی به شعر داده است، اما تنها ایرادی که به این بخش میشود گرفت این است که وقتی شعر می‌گوییم نه‌تنها مخاطب خویش را در دو متری خویش، بلکه در فراسوی اقصای جهان باید دید و از همین زاویه بایسته است و می‌شود اخبار همیشه و همه‌جای جهان و جهانیان را رصد کرد اما شاعر با واژگانی سمبولیک تهران را در افراز شکستگی آزادی قرار داده اما می‌توانست از نماد و سمبلی جهانی تر و عام تر برای این مهم استفاده کند و حتی می‌توانست به جای برج آزادی از مجسمه ی آزادی استفاده کند که گلوبال تر است
        ای کاش شاعر بعد از پرسش درباره ی چرایی سربه گریبان شدن برجی آزادی که میپرسد جوابی نمیداد و با چند تا علامت سوال بیشتر، مخاطب را به حل معادله اش دعوت می‌کرد البته در جوابش قطعی نگفته و به کار بردن 🔵 شاید 🔵 این سطر را از حشو بودن نجات داده است.
        اما هر چه باشد گفتاری است هزارتو و فوق العاده
        لاین عمودی، برای من بعد از برج آزادی کاربرد این واژه چوبه ی دار است و تمثیلی از بیگناه کشتن انسانها نه کشتن واقعی که این هم می‌تواند باشد بلکه کشتار شخصیت، فردیت، آبرو و امثالهم
        انتقادی که به اپیزود بعدی میتوانم بکنم اینکه شاعر بعد از به تصویر کشیدن درد اختناق یکباره پرسشی از دردی می‌کند که برای مخاطب نا آشناست و آتشفشانی که سوزانده دارویی که نیست کمی دایره را تنگ گرفته و پریده به سمت بخش بعدی
        و اما ماماتوس
        (ابر سینه‌ای (Mammatus) سینه‌کومه‌ای (mammatocumulus) گونه‌ای ابر است که رشته‌ای از ابرچه‌های کیسه‌مانند در زیر سطح اصلی آن قرار دارد.)
        اشاره ی شاعر به این واژه و بخشی که در آن سیر خواهیم کرد
        قطعا به بعد مجازی انسانها و اینکه هرکس آن نیست که هست اشاره دارد شاعر با درایت تمام و هدف گذاری درست استفاده ی بکری از طبیعت کرده است.
        ماماتوس نماد غرور و باد کردن های الکی است سمبل خس و خاشاک هایی است که توهم درخت پسته بودن کرده اند و چه زیبا پژمان بدری آن را در شعرش کاشته است.

        اینکه شاعر با این همه زیبایی، چینش های بکر، جستارهای متفلسفانه شعر گفته چرا باید از یک تصویر دم دستی، نابکر، مکررالاستفاده، در شعرش بکارد؟

        🔵چرا حوضچه ی میان راه
        خواب اقیانوس می بیند؟🔵
        و با توجه به سابقه ی نوشتاری بندهای قبل که شاعر درد دارد و دغدغه مند است چرا حتی راضی نمیشود انسان دون پایه خواب مدینه ی فاضله را ببیند بماند دستگیری ش برای بردن او برای آرمان شهر.
        (آیا دریا،) استفهام انکاری برای چه؟ ردی از دادائیسم در این جمله هست؟ چون ذهن مخاطب صغری و کبرایی برای این پرسش ندارد و منگولیسم بیشتر نمود دارد تا فرکانس و اعوجاج خطی درست منظر.
        اشاره ی آگاهانه ی صدف و مروارید به همجنسگرایی عامدانه و زیبا آورده شده کدی است که در لایه ی اول ذهن به سمت همجنسگرایی جنسی سوق داده میشود اما قطعا همجنسگرایی چیستی و چگونگی بوده و زیر تابعی است از تابع کلی شعر برای برجسته سازی عناصر ناهمگون که همدیگر را در دل هم می‌پرورانند.
        دنیای درون را نمی‌توان بدون آن‌که دنیای بیرون را بشناسی و صد البته بدون شناخت از جهانی که در آن زیست می‌کنی و غم‌های آن، نمی‌توان شعری سرود که جهانگیر باشد و بتواند در آرامش انسان تأثیری شگرف ایجاد کند، بحث از انحطاط فکری و اینکه تعصب غلط دینی در جامعه چه بلایی بر سر انسان می آورد در شعر پژمان بدری به خوبی نمود دارد وقتی نوع نگارش و املای مربوط به دین و اسلام دیگرگونه نوشته میشود از حکایت کج فهمی ها و نهروانی های دوران معاصر سخن می‌گوید.
        اما شاعر آخر قصه خود را تسلیم طیف متعصب می‌کند و با آنها همداستان میشود تا بلکه بتواند در شلم شوربای اعتقادات منحرف حداقل بتواند آتش جنگ را بخواباند.
        به باور آن‌ها که شعر سپید را پایه گذاشتند و آن‌ها که ادامه‌اش دادند و به زعم آن‌ها که شعر سپید را فرایندی جدی برای رهایی از اسارت وزن و قافیه و نیز ساختار شکل‌گرفته و منطقی و چارچوب‌دار کلیشه‌طور اعم از قدیم یا جدید می‌دانند
        به همین خاطر و نیز به واسطه فراوانی دستورالعمل‌های ذهنی و پیاده نشده‌ای که هر شاعر در ذهنش داشته و دارد و هم به‌سبب فراوانی اندیشه، تنوع ایده، تنوع شیوه، تنوع بیان و نحو و نیز تنوع زبان و سبک، شعر سپید می‌تواند در اقدامی ماجراجویانه و گاه جدی‌ شیوه‌ای نوین از چینش و تقطیع و ساختمان بندی را به مخاطب پیشنهاد دهد و اتفاقی نو در عرصه ارائه سپید رقم بزند که پژمان بدری به زعم من توانسته است از پس این مهم برآید و در طول شعری که سروده با استفاده از صنایع مختلف ادبی اعم از پیوستگی مراعات النظیر ها، تشابه های ماهوی، تشخیص، جناس ها، تضاد ها، پارادوکس ها، حسن تعلیل بتواند با مخاطب همراهی نماید

        ایام عزت مستدام

        سید هادی محمدی



        خندانک خندانک خندانک
        منیژه قشقایی
        منیژه قشقایی
        دوشنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۲:۱۵
        درودهاااا استاد محمدی ارجمند
        بهره مند شدم از دانش و علم جناب عالی درزمینه ی شعر و ادبیات که بر این جمع روشن وآشکاراست ،البته نظر من این چنین است که ، انسان بدون شناخت درونی تحت تاثیر عوامل بیرونی قرار می گیرد ،ماننداینکه انتظار بکشیم منجی بیاید یا توده ی مردم تغییر نگرش بدهند ،این مردم آیا غیر از ماهستند آیا تمام تصاویری که به نوشته و تحریر در می آید در دنیای ذهنی ما شکل نگرفته است، من شاعر وقتی تصاویر را می بینم و بر اساس حواس خود درک می نمایم آیا فقط کارم نوشتن است ،یا بهبود اوضاع حداقل در جهت نیل به آنچه خود آرمان می دانم ،تمام مشکلات از بیرون به درون منعکس شده و می شود آنجا که فقط دوئیت ها را می بینم که خود تضاد بیشتر ،دشمنی بیشتر ،هر ج و مرج بیشتر را به وجود می آورد ،نمی توان گفت شرایط که تغییرنماید اوضاع من و مانیز تغییر می یابد ،از درون ممکن هست اینکه بیرون از درون ما تاثیر بپذیرد ،ما سه سطح روحی ،ذهنی و جسمی یا مادی داریم ،آنچه برای ما درزندگی شکل می گیرد ابتدا در سطح روحی یا متا ما شکل گرفته است ،سپس به ذهن و سپس واردماده می شود ، چه زمانی به سطح متا بالاتر دست می یابیم آنجا که تحت تاثیر شرایط بیرونی قرار نداشته باشیم ،ضرب و فرکانس خود را بر طبق روح بالا نگه داریم ،ما روحی هستیم در حال تجربه ی انسان بودن و البته تمامیشان زیباست ،فرافکنی انجام ندهم ،اگر برطبق آنچه نظم هستی بر پایه آن در گردش و انبساط است باشم ،بهشت همینجاست ،ما هرگز از بهشت خارج نشده بودیم ، پناه همگیمان عشق و متشکرم و می آموزم از محضر گرامیتان خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        دوشنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۸:۲۸
        🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸
        ارسال پاسخ
        طوبی آهنگران
        طوبی آهنگران
        دوشنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۲۲:۲۱
        خندانک
        مریم کاسیانی
        مریم کاسیانی
        سه شنبه ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۰۵:۳۱
        سلام و سپاس که می نگارید تا بیاموزیم
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        پنجشنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۰:۱۷
        سلام هادی جان
        دست بوس مرامتیم که این پنجره ی بهاری رو برای شعرم باز کردی و منصفانه نوشتی

        فقط یک قضیه مجسمه ی آزادی زانوی غم بغل گرفته بود
        توو ذهنم می چرخید اما به دلایلی ننوشتمش

        مخلصات خندانک

        ارسال پاسخ
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        پنجشنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۰:۱۸
        خندانک خندانک خندانک
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        پنجشنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۰:۱۸
        خندانک خندانک خندانک
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        پنجشنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۰:۱۹
        خندانک خندانک خندانک
        راضیه خضری
        راضیه خضری
        شنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۲۱:۱۸
        سلام و درود استاد محمدی بزرگوار
        خدا قوت عالی بود خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        سه شنبه ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۱:۱۸
        درود پژمان گرامی
        از خوانش سروده بسیار زیبا و دلنشینت مسرور شدم
        عید مهمانی رب جلیل است امروز
        حلول ماه شوال و عید سعید فطر مبارک باد
        همیشه خرم و تندرست باشید خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        پنجشنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۰:۱۳
        سلام پدر جان ممنونم خندانک
        ارسال پاسخ
        مهرداد عزیزیان
        سه شنبه ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۳:۱۴
        عرض ادب خدمت جناب بدری گرامی
        سپیدتان را چند باری خواندم و زیبا بود
        موفق باشید 👏👏🌺🌺
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        پنجشنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۰:۲۹
        سلام مهرداد جان مچکرون خندانک
        ارسال پاسخ
        مهدي حسنلو
        سه شنبه ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۰۴:۴۶
        نابیون عزیز
        بعد از مدتی دوباره شعری خوب از پژمان بدری را پیش رو داریم بنام ماماتوس

        هوا حالت ضعف داشت
        که خورشید برای آسمان
        آب پرتغال می گرفت
        هوا حال خوبی نداشت که خورشید برای «آسمان» آب پرتغال می گرفت
        اگر هوا استعاره از اهالی روستای ده ما باشه و خورشید کد خدای ده ما، آسمان هم خدا در نظر بگیریم که هر کسی تعریفی براش داره
        البته ناگفته نمونه کدخدای ما بعد انقلاب بیکار شد اما تا همین چند وقت پیش قید حیات بودند
        در کل خورشیدی که بی توجه به هوای شهر یا دقیق بی توجه همون خیابانی که با شاعر در حال قدم زدن است(برای خداش آب پرتغال می گیره خیلی ریلکس روی زمین هزار اتفاق هم بی افته ککش نمی گزه بوقتش میاد وبه موقع میره. تازه این همه آب پرتغال هم با آنکه نیازش نیست حیف ومیلش می کنه البته با کمک ما) در ادامه
        هندزفری یه وسیله شخصی کسی بخواد( یا بخوان ازش یا مجبورش کنن) تنها و دور از جمع برا خودش باشه و ای پری کجایی بخونه و معمولن هم بی توجه به صدای اطراف، خوب بیانگر...
        اما /به هر اتومبیل... /ترافیک تنهایی/فوق العاده بود دقیقا جایی که باید باشه /جوش آورده بود /واقعا در این ترافیک وانفسا آنهم با این وضعیت که پیش آماده (شعر وقتی این درموندگی فریاد میزنه باز یه دلیل که داره از فضای مدرن دور میشه فراری میشه به یه افق نوتر... )
        کجا باید رفت، این درد وامونده را به که باید گفت، این خشم فرو خورده را تا به کی باید خورد
        در این دو مسیر این دو تفکر این شکاف و دو جبهه که هر کدام دریک سمت هستند
        چه باید کرد که آروم بشن نفس بگیرن، گفتگو کنن به هم نزدیک بشن، فقط یه دو راهی همین هم کارمی کنه
        انتخاب یه موقع بین هزار راه پیش روت هم مسولیت انتخاب بارش رو دوشت کم هم جمع کردنشون راحت در مقابل یه فضای دو قطبی ... اما اینجا دو راه انتخاب سر مرگ و زندگی
        اونقدر منتظر شدیم وانتخاب نکردیم رسیدم به دو گزینه 50 به 50، به نظرم برج آزادی حق داره سر به شانه میدان بگذاره
        و گریه کنه اما واقعا داره گریه میکنه؟
        یکی از مؤلفه های پست مدرن کلن شعر همین بهت اندیشه نمیده وادارت میکنه به اندیشیدن
        بهت یه راه حق مطلق نمیده سمت غرب وشرق جدات نمی کنه ارزش ونمره به صفر و صد نیست ایدئولوژی خاصی تحمیل یا تبلیغ نمیکنه،، شعر نمیره سمتی از این ماجرا وایسته
        فقط بازگو می کنه نشون میده بنظرم هر مخاطب با ذهنیت و تخیل خودش میاد می خونه
        لاین عمودی حیفم میاد چیزی نگم... بیهودگی و عجز پماد در مقابل این آتشفشان
        خروس و جهش یافته...
        بخش‌هایی هم آقا هادی اشاره کردند رد میشم
        .....
        من ادامه شعر ورود نمی کنم بخشی را با نگاه و ذهن خودم نگاشتم که ممکنه از آنچه که مقصود شاعر بوده خیلی دور باشه هیچ شکی نیست، شاید خود شاعر هم بعدها بعنوان مخاطب که بیاد پای شعر با ذهن و نگاه دیگری به کار خودش نگاه کنه که طبیعی چون همه در حال تغییر هستیم
        ولی در ارتباط با اسم شعر فکر نمی‌کنم فقط برای جلب یا جذب مخاطب آمده باشه
        در مورد ماماتوس مطلب کوچکی از نت اینجا میارم یه حداقلی برا مخاطب باشه
        (ابرهای سینه کومه ای... در برخی شرایط ممکن است کیسه هایی در ابر به رشد خود ادامه داده وقطره هایی درشت تری از آب ویخ در آنها ساخته شود... چنین کیسه هایی می توانند ر هوای آشفته ی نزدیک یک توفان تندری پدید بیایند...)
        در کل به نظرم این شعر بیشتر در مقام پرسش گر بود و دعوت به اندیشیدن و پاسخ گو کردن مخاطب

        ومن با اطمینان تاکید می کنم به خودم با پاچه خواری سجاده کسی آمرزیده نخواهم شد....

        در ضمن واقعا این «او» کی ویا چی در نگاه شاعر؟
        اینکه وطنش در نبود او سرد خانه است!!

        باتشکر از همه شاعران خوب ناب
        و پژمان و مدیرت محترم سایت خندانک
        مریم کاسیانی
        مریم کاسیانی
        سه شنبه ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۰۵:۳۴
        درود بر شما
        خندانک خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        پنجشنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۰:۲۰
        سلام مهدی موعود قسمت ۲۴ خندانک

        مچکرات فدات شم که برداشتهای خودتو نوشتی خواندیم و لذت بردیم خندانک
        ارسال پاسخ
        عارف افشاری  (جاوید الف)
        سه شنبه ۸ خرداد ۱۴۰۳ ۱۲:۲۰
        هوا حالت ضعف داشت
        که خورشید برای آسمان
        آب پرتقال می گرفت
        هندزفری "تو ای پری کجایی" گوش می داد وُ
        من و خیابان به هر اتومبیل که نگاه می کردیم
        از ترافیکِ تنهایی جوش آورده بود
        کجا باید رفت
        تا خشم های دوگانه سوز
        سبقت نگیرند از هم؟
        "چرا سر بر شانه ی میدان گذاشته،
        گریه می کند برج آزادی؟"
        (به لاینِ عمودی بی ربط امّا،
        کدام پمادِ سوختگی
        تسکین می دهد داغِ آتشفشان را؟
        راستی خروس
        جهش یافته ی دایناسور نیست؟
        آیا ماماتوسیان
        سینه ی خود را پروتز کرده اند؟)
        حوضچه ی بینِ راه
        چرا خواب اقیانوس می بیند؟
        صدف و مروارید
        آیا "دگرباش"اَند؟
        ناگهان تاکسیِ متعصب گفت:
        +آهای سوال های تو
        خلافِ شئوناط عصلامی ست
        ×اجرکم عندالله
        به پاچه خواریِ سجاده می روم
        شاید آمرزیده وُ از شاعر
        جراح پلاستیک شدم
        تا خرطوم تانک ها را عمل کنم ولی
        چراغ قرمز چشمک می زند:"برنگرد"
        خانه بی او سردخانه است!!

        این شعر را باید بصورت سه خطی نقد کرد( البته نقد نیست کار من تنها نظر خودم رو بیان میکنم

        سه خط اول شعر تصویر سازی خاص شاعر را بیان میکند و شاید بمعنای حالتی باشد که در یک اجتماع انتظار انفرادی بجای کار جمعی را طلب کند

        سه خط بعدی شعر تنهایی آدمها در عین جمعیت میلیونی(و میلیاردی) را بیان میکند و یحتمل ارتباطی با انفراد گرایی خطوط قبلی دارد

        سه خط بعدی به عجول بودن انسانها در زندگی ماشینی عصر حاظر برمیگردد جایی که همه در فکر سبقت گرفتن از یکدیگر هستند ( در حالی که بواقع راه به جایی نخواهند برد

        در جایی که شعر علامت دو نقطه میخورد این دو خط باهم معنا میشوند و نشان از شعاری بودن دارد آزادی صرفا شعاری زیباست

        سه خط بعدی نشان از بیهوده کاری دارد پماد سوختگی آتشفشان ؟!

        در خطوط بعد دگردیسی را شاملیم و به عقیده شخصی من شاعر به تکامل باور دارد

        ماماتوسیان اشاره به نوعی پدیده طبیعی دارد اما تلفیق آن با پروتز کردن نشان میدهد که زمانه بقدری دروغین شده که حتی باور و پذیرش یک امر طبیعی نیز سخت مینماید

        حوضچه بین راه نشان از انسانهایی که دویدند و نرسیدند و مدام به خود دلخوشی دادند که راه به اقیانوس هست( در صورتی که مانداب شدند

        استفاده از اسم صدف و مروارید و ربط آن به مشکلات اجتماعی عصر نوین

        در خطوط آخر شعر حقیقتی که در بطن جامعه ( به عقیده من) وجود دارد اینست که در حالی که شاید شخصی بواقع به چیزی معتقد نباشد اما آن عقیده را تنها نمود بیرونی میدهد و به دیگران نیز توصیه میکند

        و همچنین نظری مشترک با حقیر در رابطه با جهان بدون جنگ (و مرز


        درودها امیدوارم برداشت های حقیقی از شعر داشته باشم و درست بیان کرده باشم موفق باشید این شعر نیاز به نقد داشت البته نقد من نقد نیست تنها تفکرات خودم رو بیان میکنم

        پاینده و شادکام باشید خندانک خندانک خندانک
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        سه شنبه ۸ خرداد ۱۴۰۳ ۲۱:۱۸
        سلام عارف جان مرسی برادر از وقت گذاشتی
        دقیقا نقد همیشه با برداشتهای ذهنی عجین میشه
        ممنون که بند بند جلو رفتی و لایه های ذهنی کلمات و واکاوی کردی خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        نرگس زند (آرامش)
        نرگس زند (آرامش)
        چهارشنبه ۹ خرداد ۱۴۰۳ ۱۲:۴۰
        درود وعرض ارادت خدمت جناب افشار ارجمند خندانک
        خدا قوت ودستمریزاد خندانک
        موفق باشید خندانک
        ارسال پاسخ
        علیرضا حاجی پوری باسمنج راوی عشق
        علیرضا حاجی پوری باسمنج راوی عشق
        چهارشنبه ۹ خرداد ۱۴۰۳ ۲۱:۵۲
        درود بر شما جناب افشاری گرامی 🌺🌺🌺
        نقد آموزنده‌ای بود 🌺💐🌺
        ارسال پاسخ
        شاهین زراعتی رضایی (آرمان)
        دوشنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۰۹:۲۴
        کدام پمادِ سوختگی
        داغِ آتشفشان را تسکین می دهد؟
        راستی خروس
        جهش یافته ی دایناسور نیست؟
        آیا ماماتوسیان
        سینه ی خود را پروتز کرده اند؟)
        خندانک خندانک
        طوبی آهنگران
        طوبی آهنگران
        دوشنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۲۲:۲۱
        خندانک
        ارسال پاسخ
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        پنجشنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۰:۲۰
        سلام شاهین جان ممنونم خندانک
        ارسال پاسخ
        مریم کاسیانی
        دوشنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۰۹:۲۸
        درود بر شما
        سپید زیبایی ست و چون عنوانش کم نظیر
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        پنجشنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۰:۲۰
        سلام بانو کاسیانی مخلصیم خندانک
        ارسال پاسخ
        منیژه قشقایی
        دوشنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۰:۰۴
        سلام و درودها بر جناب بدری
        قلمتان مانا به مهر و نور همیشه ، خندانک خندانک

        زندگی اندیشیدن تا نوراست
        وبدانیم که مسیح
        حجم تاریک انسانیت را
        در هندسه ی عشق تعمید می داد
        صبح و شب بی مساحت هستند
        آفتاب گردان و شب بو
        لیلی و مجنون هستند

        خندانک خندانک خندانک
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        پنجشنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۰:۲۱
        سلام بانو قشقایی
        سپاسیون خندانک
        ارسال پاسخ
        اميرحسين علاميان(اعتراض)
        دوشنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۵:۵۵
        سلام و درود رفیق پژمان عزیزم
        قلمت سبز خندانک
        نظرمو دیروز به خودت گفتم و بعدا شاید چندخطی بنویسم.
        (فونداسیون) سوالی شده و (اتفاق)در شروع و پایانه.
        میانه کار، سوال و علامت سوال زیاد داره.(از ایده تا اجرا)
        ایده های خوبی که نیاز بیشتری به اجرا فقط اجرا داره،
        آیا و چرا و... ازین موارد.
        شعر بهتر و قویتر سابق از قلمت کم نخوندم و انتظارم ازت زیادتر ازین حرفاست.
        به قول معروف؛ برق منو نگرفت.
        اما پایان کارو پسندیدم افرین افرین خندانک
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        پنجشنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۰:۲۱
        سلام امیر مچکرون خندانک
        ارسال پاسخ
        علی احمدی( امین)
        دوشنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۶:۵۴
        صد درود بر جناب بدری بزرگوار
        سپیدِ پُر مَلاتی بود! چه زیبا به نقد جامعه پرداختید.
        درس‌ها یاد میگیرم محضر قلم‌تان
        مانا باشید
        خندانک خندانک
        طوبی آهنگران
        طوبی آهنگران
        دوشنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۲۲:۲۲
        خندانک
        ارسال پاسخ
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        پنجشنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۰:۲۲
        سلام علی جان از ورژن احمدی م امین
        قربون قدمت خندانک
        ارسال پاسخ
        رضا سعادت نژاد
        دوشنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۹:۰۱
        سلام و درود خندانک خندانک
        سپید زیبایی خواندم از قلمتان خندانک
        همیشه اشعارتان جالب و گیراست خندانک
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        پنجشنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۰:۲۳
        سلام رضا جان
        عزیز دلمی خندانک
        ارسال پاسخ
        محمدکدخدایی(عرفان)
        دوشنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۲۰:۰۴
        با سلام و ادب
        زیبا سپیدی بود دلنشین
        خسته نباشید
        بامید تعامل و حضور بارانی تان
        در کویر مطالب بنده.
        سبز و بهاری بمانید
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        طوبی آهنگران
        طوبی آهنگران
        دوشنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۲۲:۲۲
        خندانک
        ارسال پاسخ
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        پنجشنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۰:۲۳
        سلام جناب کدخدایی فدای شما خندانک
        ارسال پاسخ
        مهدي حسنلو
        دوشنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۲۱:۱۵
        سلام
        پژمان عزیز
        خیلی عالی بود
        کمتر پیش می آید برام شعری بخونم بقول امیر
        برقش منو بگیره اما این شعر با همون نگاه اول برقش منو گرفت عجیب هم گرفت
        اینکه در اجرا می تونست بهتر باشه
        کمی تا قسمتی موافقم

        خیلی دوست داشتم چند سطری بنویسم
        اگر قسمت شد
        تقدیم به شما خندانک
        خندانک خندانک خندانک

        پژمان بدری
        پژمان بدری
        پنجشنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۰:۲۴
        سلام مهدی عزیز ظهورت همیشه دلرباست خندانک
        ارسال پاسخ
        شیما جریده
        سه شنبه ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۰۱:۲۹
        سلام جناب بدری عزیز
        روان بود و پر محتوا
        لذت بردم 👏🤍
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        پنجشنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۰:۲۴
        سلام شیما خانوم
        نوکرات خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد قنبرپور(مازیار)
        سه شنبه ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۰۳:۰۵
        سلام پژمان عزیز
        شعرت زیبا بود تفکر عمیقی پشت شعرت داشتی اما با امیر حسین موافقم و البته با همه این ها توی سپید های که در سایت بود جزو بهترین ها بود
        باشی و بخوانیم خندانک
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        پنجشنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۰:۲۹
        سلام مازیار جان
        ذاتا این شعر قرار بوده سوالی باشه یعنی اجرا سوالی باشه
        و کلا هدف داشته سوال بپرسه تا مخاطب خودش خوش چینِ مباحث درونی باشه
        اگه حوصلت کشید و حال داشتی تو ای پری کجاییِ حسین قوامی و گوش بده شعر و بخون

        خاک پاتیم خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        سه شنبه ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۴:۳۰
        مهمان اندیشه نابتان بوده ایم
        درودبی پایان
        بر شما
        خندانک خندانک خندانک
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        پنجشنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۰:۳۰
        سلام جناب باقری ممنون خندانک
        ارسال پاسخ
        سیده نسترن طالب زاده
        سه شنبه ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۲۱:۱۶
        درودتان گرامی
        بسیار خواندنیست ، آفرینها شاعر ...
        عااالی .. خندانک خندانک
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        پنجشنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۰:۳۰
        سلام بانو طالب زاده چاکریم خندانک
        ارسال پاسخ
        پژمان بدری
        پنجشنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۰:۳۱
        سلام شاهزده خانوم
        مخلصیات و مخلصین خندانک
        تکتم حسین زاده
        پنجشنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۴:۵۶
        درود جناب بدری
        سپیدهای زیبایی از قلم نابتان خوانده ام
        (گرچه تخصصی در شعر سپید ندارم)ولی مطمئنا یکی از بهترین سپید سراها در شعر ناب هستید🌹
        بگذرد به عشق
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        جمعه ۳۰ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۴:۴۷
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        آرزو عباسی ( پاییزه)
        دوشنبه ۱۹ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۲۰:۳۳
        درودها جناب بدری بزرگوار خندانک

        طبع‌تان مانا خندانک
        قلمتان نویسا به عشق خندانک
        پاینده باشید و برقرار خندانک
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        جمعه ۳۰ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۴:۴۷
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        قربانعلی فتحی  (تختی)
        سه شنبه ۳ خرداد ۱۴۰۱ ۱۳:۵۸
        سلام و درودی مجدد استاد

        بسیار عالی و
        جالب بود خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        پنجشنبه ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۲۳:۱۰
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        رقیه یاوری زاده(ازل)
        يکشنبه ۸ خرداد ۱۴۰۱ ۱۲:۴۵
        سلام و عرض ادب

        بسیار زیبا

        درودتان باد

        خندانک خندانک خندانک
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        پنجشنبه ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۲۳:۱۰
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        علیرضا حاجی پوری باسمنج راوی عشق
        پنجشنبه ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۰۷:۰۲
        درود بر شما استاد بدری بزرگوار 🌺🌷🌷

        سپید زیبایی سرودید 🌺🌷🌷

        ناگهان تاکسیِ متعصب گفت:
        +آهای سوال های تو
        خلافِ شئوناط عصلامی ست

        عالی است
        ما در دوره‌ی «خفه شو» هستیم بگیم خفه می شویم نگیم خفه هستیم

        از شعرتان واقعا لذت بردم آفرینها 🌷 🙏 🌺

        پژمان بدری
        پژمان بدری
        پنجشنبه ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۲۳:۱۰
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        شهرام بذلی
        پنجشنبه ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۰۷:۴۸
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        پنجشنبه ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۲۳:۱۰
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        پنجشنبه ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۰۸:۱۳
        سلام بزرگوار
        دلچسب و زیبابود
        قلمتان نویسا
        در پناه حق
        درود درود
        خندانک خندانک خندانک
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        پنجشنبه ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۲۳:۱۱
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمدرضا آزادبخت
        پنجشنبه ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۰۹:۰۸
        درود زیبا بود
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        پنجشنبه ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۲۳:۱۱
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        علی نظری سرمازه
        پنجشنبه ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۱۱:۳۵
        درود بر جناب بدری نازنین
        خندانک خندانک خندانک
        چه سپید با عظمتی!
        مرحبا
        هزاران بار تشویق صادقانه
        خندانک خندانک
        خندانک
        باید این شعر را
        هر روز
        مثل اتومبیلها
        زمزمه کرد... خندانک
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        پنجشنبه ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۲۳:۱۱
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        جواد کاظمی نیک
        پنجشنبه ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۱۲:۳۰
        درودبرشما پژمان جان عزیزم بسیار زیبا و عالی بود 🌹🌹🌹خوش آمدید 🌹🌹☘️☘️🍀🍀🌿🌿🌿🌿🌹🌹🌹🌹🌼🌼🌼🌼🪴🌹🌹🌹💐💐💐🌸🌸🌸🪷🏵🏵 🌹🌹🌹🌹🌹☘️☘️🍀🍀🌿🌿🌿🌿🌹🌹🌹🌹🌼🌼🌼🌼🪴🌹🌹🌹💐💐💐🌸🌸🌸🪷🏵🏵 🌹🌹🌹🌹🌹☘️☘️🍀🍀🌿🌿🌿🌿🌹🌹🌹🌹🌼🌼🌼🌼🪴🌹🌹🌹💐💐💐🌸🌸🌸🪷🏵🏵 🌹🌹🌹خوش آمدید 🌹🌹☘️☘️🍀🍀🌿🌿🌿🌿🌹🌹🌹🌹🌼🌼🌼🌼🪴🌹🌹🌹💐💐💐🌸🌸🌸🪷🏵🏵 🌹🌹🌹🌹🌹☘️☘️🍀🍀🌿🌿🌿🌿🌹🌹🌹🌹🌼🌼🌼🌼🪴🌹🌹🌹💐💐💐🌸🌸🌸🪷🏵🏵 🌹🌹🌹🌹🌹☘️☘️🍀🍀🌿🌿🌿🌿🌹🌹🌹🌹🌼🌼🌼🌼🪴🌹🌹🌹💐💐💐🌸🌸🌸🪷🏵🏵
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        پنجشنبه ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۲۳:۱۱
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مرتضی میرزادوست
        پنجشنبه ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۱۷:۲۱
        سلام و عرض ادب جناب بدری عزیز خندانک
        خواندن شعر زیبا و بی نظیرتان با توضیحات استادان گرامی خیلی لذتبخش است
        ممنون از شما
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        پنجشنبه ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۲۳:۱۱
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد شریف صادقی
        پنجشنبه ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۲۱:۴۲
        درود بر آقای بدری عزیز. راستش من همیشه از خواندن شعر های زیبا و آوانگارد لذت می‌برم و به تبع این مورد شما هم استثنا نیست. اما من یک پرسش بنیادین دارم که البته دلیل طرح این پرسش کم سوادی من هست و هدف من یادگیری و جویا شدن نظر شماست. در یک شعر، خواهی سپید، نیمایی، کلاسیک و... آیا وجود نوعی آشفتگی در تصاویر - هر چند درون‌مایه‌ای واحد دنبال شود - بدون نوعی «گذار» از یکی به دیگری روی میزان تاثیر شعر اثر ندارد؟ مثلا من خودم اثر شعر را با چند پارامتر می‌سنجم از جمله این دو: (۱) چقدر خواننده (بگیریم خود خواننده اصلا ادیب هم باشد) می‌توان با خواندن آن، آن را بخاطر بسپارد و اصلا در ذهنش نقش ببندد (۲) احساسی که به خوانندگان بعد از خواندن آن دست میدهد که البته کاملا شخصی است اما می‌توان برایند میانگین مخاطبان - ترجیحا خاص- را درنظر گرفت.
        برای اینکه این دو مورد را داشته باشیم موسیقی معنوی و صوتی را به خدمت می‌گیریم. حالا من الان فقط بحثم سر موسیقی معنوی است: اگر ارتباط عمیق بین کلمات و عبارات صرفا «درون مصراعی» باشد و تصاویر یک دفعه تغییر کنند من احساس می‌کنم ممکن توی ذوق خواننده بزند‌. و برعکس اگر تصاویر و مضامین خیلی کند حرکت کنند ملال آور می‌شود. حس می کنم یک حد میانه برای تحول فضا، مضامین و تصاویر در شعر وجود دارد که هنر شاعر آن است که آن آهنگ تغییر اُپتیمم را پیدا کند.
        من احساسم این بود که در شعر شما - که الحق پر از مضامین و ترکیبات عالی و طنز بسیار ناب بود - این حرکات دفعی مرا اذیت می‌کرد. شاید نتوانستم منظورم را خوب برسانم. البته دقت کنید من آنقدر دانش شعری ندارم و واضحا ممکن است ضعف از طرف من باشد🙏🙏🙏🙏
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        پنجشنبه ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۲۳:۲۵
        سلام محمد شریف عزیزم
        خوش آمدی داداش
        والا حل سوالهای تو با یه کامنت یا دو سه کامنت هم امکان پذیر نیست
        ولی هر خواننده یا مخاطب ذهنیت و پدیدارشناسی خودشو داره مثل همین شرایطی که نام بردید و اگر باشه شعر مورد پسند شماست
        در چنین شعرهایی روایی یک نخ تسبیح هست که مهره های رنگانگ و به هم وصل میکنه و ممکنه تزاحم تصاویر هم داشته باشه و در نگاه اول خط و ربط ها کمی سخت بنماید اما همگی مانند سیستم یک ساعت برای نمایش دادن زمان لازم الاجرا هستند،
        و نیاز به شناخت چنین سرایش هایی هم هست
        هذیان سرایی
        آشفتگی زبانی
        ارجاعات درون و برون متنی
        که از خاصیت های شعر مدرن و پستمدرنه
        ولی همه ی اینها نباید باعث تکلف سرایی بشه
        و اون کلید حل معما رو مخاطب پیدا نکنه
        شعر وقتی موسیقی کلامی ازش گرفته میشه بیشتر رو پاشنه ی تخیل و خلق تصاویر بدیع میچرخه
        که چنینش و چگونه قرار دادن این خطوط داستانی و تصویری به شاعر بستگی داره،

        در کل هم همه همه ی پسند و غیرپسندها به سلیقه ی افراد برمیگرده
        مخلصم خندانک
        ارسال پاسخ
        آوا     صیاد
        پنجشنبه ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۲۲:۱۱
        درود زیبا بود
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        پنجشنبه ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۲۳:۱۱
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد گلی ایوری
        جمعه ۱۴ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۰۶:۲۴
        درود بیکران جناب بدری گرامی
        آموختم از صفحه زرینتان
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        سه شنبه ۸ خرداد ۱۴۰۳ ۲۱:۱۸
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        نرگس زند (آرامش)
        جمعه ۱۴ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۱۸:۱۹
        درود وعرض ارادت خدمت استاد بدری ارجمند خندانک
        مثل همیشه عالی خندانک خندانک خندانک
        موفق وسلامت باشید خندانک
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        سه شنبه ۸ خرداد ۱۴۰۳ ۲۱:۱۸
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        عارف افشاری  (جاوید الف)
        شنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۰۶:۲۷
        در حال حاظر ساعت ۵.۳۰ صبح است ومن خیلی مریضم

        بازمیگردم و اگر در توانم باشد نقدی خواهم نوشت

        خندانک
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        سه شنبه ۸ خرداد ۱۴۰۳ ۲۱:۱۸
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محسن ابراهیمی اصل (غریب)
        شنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۱۱:۱۴
        سلام پژمان‌جان خندانک
        شعر زیبایت را که خوانده بودم خندانک خندانک
        اومدم عرض ادبی کنم‌با مرام💙
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        سه شنبه ۸ خرداد ۱۴۰۳ ۲۱:۱۹
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        راضیه خضری
        شنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۲۱:۲۵
        سلام و درود جناب بدری بزرگوار خندانک مثل همیشه شعر زیبا و عالی از شما خواندم خندانک خندانک
        موفق و نویسا باشید خندانک
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        سه شنبه ۸ خرداد ۱۴۰۳ ۲۱:۱۹
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        سعید صادقی (بینا)
        يکشنبه ۱۶ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۱۴:۵۹
        درود بیکران رفیق شهرستانی

        بسیار عالی و خوش ساخت خندانک
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        سه شنبه ۸ خرداد ۱۴۰۳ ۲۱:۱۹
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        سیدیحیی حسینی
        سه شنبه ۱ خرداد ۱۴۰۳ ۰۱:۳۴
        باسلام


        زیبا پرمفهوم بسیارقابل تامل بود

        اززحمات جناب محمدی و
        حسنلو عزیز هم که ازوقت گرانبهایشان مایه گذاشتند
        کمال تشکردارم

        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        سه شنبه ۸ خرداد ۱۴۰۳ ۲۱:۱۹
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        یاسر کریمی
        سه شنبه ۸ خرداد ۱۴۰۳ ۱۵:۴۶
        درودها بر شما جناب بدری خندانک
        شعر زیبایی سرودید خندانک
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        سه شنبه ۸ خرداد ۱۴۰۳ ۲۱:۱۹
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        دوشنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۵:۵۱
        درود جناب بدری
        زیبا بود
        تقدیمتان خندانک
        طوبی آهنگران
        طوبی آهنگران
        دوشنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۲۲:۲۱
        خندانک
        ارسال پاسخ
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        پنجشنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۰:۲۱
        سلام خانوم ناطق
        چاکرات خندانک
        ارسال پاسخ
        دوشنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۸:۲۸
        درود برشما
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        پنجشنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۰:۲۲
        سلام بانو جاوید درود بر تو خندانک
        ارسال پاسخ
        چهارشنبه ۱۴ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۰۹:۰۰
        خوشمان آمد.. مشخص است که بسیار تیزبین هستید خندانک
        جمعه ۱۶ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۳:۲۳
        درودتان جناب بدری گرامی
        زیبا بود
        قلمتان مانا خندانک خندانک
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        جمعه ۳۰ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۴:۴۷
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2