پنجشنبه ۲۳ اسفند
ديده اي!؟ شعری از امير مبشر (معترف)
از دفتر معترفين نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۷ مرداد ۱۳۹۵ ۰۵:۱۴ شماره ثبت ۴۹۲۲۱
بازدید : ۵۵۱ | نظرات : ۴
|
دفاتر شعر امير مبشر (معترف)
آخرین اشعار ناب امير مبشر (معترف)
|
گفته ای :(مومن فراوان دیده ای؟//نیزه ها را زیر قرآن دیده ای؟
قفل بیت المال تا وا مانده است!//گبرو ترسا را مسلمان دیده ای؟
نان به نرخ روز خوردن کارشان...//یک به یک را اهل ِ ایمان دیده ای؟
تا که نان از کیسه شان کم می شود//پشت ِ هم باهم پشیمان دیده ای؟
در نبردی نابرابر ای دریغ// مؤمنان را نامسلمان دیده ای؟
تا صدای ِ جنگ می آید به گوش//هیچ یک را مرد میدان دیده ای؟)
این چنین گفتی ولی حالا چرا//آن سرت را توی ِ تنبان دیده ای!
دوستانت زیره ها را برده اند//زیره ها را توی ِ کرمان دیده ای!
کاسه لیسان کارهایی کرده اند//جنگ با اعراب و ترکان دیده ای
بس که در خوابی گران این شهر رفت//اختلافی بین ِ یاران دیده ای
ما به هم گفتیم مردم بشنوند//واعظان را همچو شاهان دیده ای
حرف دین داران دگر مقبول نیست//چون خدا را هم تو بطلان دیده ای
بعد ِ این حرفا ولی ای آشنا//ظالمان را توی ِ میدان دیده ای؟
پس چه باید کرد در این تیره شب//شوکران را دست قربان دیده ای؟
کاش این را هم بگویی هر چه زود//شعر من را رو به پایان دیده ای:
(ظالمان را ای که می تازی بدان//قلب ما را سربداران دیده ای!)
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.