يکشنبه ۱۵ مهر
|
|
به یاد همه ی باباهایی که بینمون نیستن
|
|
|
|
|
نخستین قهرمان قصّهی مهر
دلِ پیوسته پرغوغای باباست
|
|
|
|
|
مردانگی..انسان شناسی
هرکه دارد دردلش مردانگی
پاک باشد از همه آلودگی
از نیازِ مردمان دارد خ
|
|
|
|
|
چه تدبیر به این امدنم بود
همه روزش زخم سمرم بود
باب ملک بود صعب عبور
|
|
|
|
|
_هیچ کس نمی داند؛
من تمام شعرهایم را
دزدیده ام!!!
واژه به واژه
از چشمان تو...
|
|
|
|
|
برای دردم که چاره ای ندارد همانند زندانی شده ای و زندان شده ام
من برای تو یاهو گفتم و
|
|
|
|
|
گرفتار گرداب کوتاهی ام
به آن ساحل امن تو راهی ام
تویی صاحب فخر و مجد و ثنا
تویی صاحب عزّ و عهد و
|
|
|
|
|
برف ها بر روی هم انباشته گشته...
|
|
|
|
|
ما که میمون نیستیم ملق بزنیم برات ،
در ازای ، شاید یک موز
|
|
|
|
|
شبم هر چند سرد و نیستی در خاطرم کافی
|
|
|
|
|
بی تو
اشکی رویِ گونه سرازیر شد
دلی شکست
آینه ترک خورد
پاره شد
عکسِ خاطره ها.
آگرین_یوسفی
|
|
|
|
|
سالها گذشت..........
پیوسته در حرکتیم
|
|
|
|
|
تو در آغاز سخنم بودی
بی توان بودم تو توانم بود ی
دست بسته افتاده بودم
تو قدرت جان و قدمم بودی
م
|
|
|
|
|
تو بزرگی به وسعت صحرا
با دلی با سخاوت دریا
|
|
|
|
|
ما چه کردیم که بر ما اینگونه گذشت؟
|
|
|
|
|
علی جانِ من ای روح و روانم _دمادم نامِ تو وِردِ زبانم
|
|
|
|
|
نمی توان برایت بنویسم.......
|
|
|
|
|
مردِ میدانِ شجاعت کیست؟
مولایم علیست
اسوه ی عدل و عدالت کیست؟
مولایم علیست
|
|
|
|
|
دل بریده از دستم،ای خالق تنهایی
دل شکسته ام اما ،هر لحظه تو اینجایی
|
|
|
|
|
غم مخور .
ای دل این دنیانمی ارزد به کاهی غم مخور
روزگاری می رسد پایان سیاهی غم مخور
آرزوهایی
|
|
|
|
|
من دلم دلتنگ یار است ای خدا
عاشقم....
|
|
|
|
|
عمریست پنهان کرده ام،
زخم ها را،
در شوره زار لبخند ها،
در سراب خوشی ها.
|
|
|
|
|
او دیر زمانیست برآشفت به ما
من دانم و داند که چه ها گفت به ما
تا کِلک خیالش گذری بر او کرد
بشکست
|
|
|
|
|
بیاد روزِ پدر آمادهٔ دیدار او باشی
با اینکه دیدی مرگش رو، ولی چشمت به در باشه
احمدصیفوری
|
|
|
|
|
با اینکه جای شادی و پایندگی نیست
|
|
|
|
|
دَدَه دل مارشت کی ترک باهاردع اوسمون
|
|
|
|
|
ای که از حال دل خسته ی من بی خبری
رفتی و دام نهادی تو به مرغ دگری
|
|
|
|
|
چو طراوت نسیمی، تو چنان صدای آبی
|
|
|
|
|
افسوس جای بوسه آه است در دهانم
|
|
|
|
|
دلتنگ تو بودن زیباست
چرا؟
مرا بیشتربی قرار دهان تنگت می کند
مرا ببوس خوب ترین هدیه خدایی
من اگ
|
|
|
|
|
حالا فهمیدید آرامش یعنی چه؟
|
|
|
|
|
دوباره دلم هوای تو را کرده است.
|
|
|
|
|
رقص قلم در دامن دفتر رسید
رخ جلوه گر گشت و دگر طرحی کشید
در پیچ و تاب لحظه پای سجده گا
|
|
|
|
|
به حشر،سایه اگر بر سری نباشدچه ؟
بزرگواری و آن سروری نباشد چه ؟
تمام عمر ، گنه کرده ام به امیدی
|
|
|
|
|
مانند بغضی درگلو مانده
زندانی زندان احساسم!
|
|
|
|
|
به عشقت بود طی کردم همه کوه و کمرها را
|
|
|
|
|
امشب
از دلتنگی
به خدا خواهم رسید
|
|
|
|
|
( مثل فیلمنامه ای جمع و جور )
|
|
|
|
|
در یکی از روزهای پرطراوت بلبلی !
|
|
|
|
|
گاهی حال خوب و گاهی حال بد...
|
|
|
|
|
درد بی دردمان من با درد تو ، درمان شود
|
|
|
|
|
پا گشا می کند
عروس خیالم را
خاطرات
|
|
|
|
|
شفاعت را نصیبم کن خدایا عبادت را نصیبم کن خدایا
نگیر از من نگاه مهربانت شهادت را نصیبم کن خدایا
|
|
|
|
|
کم کم برای سوختن آتش به پا کردی؟
|
|
|
|
|
لبریزِ عشقم تا تو با من مهربان هستی
|
|
|
|
|
ای بهار دل گشا ای عزیز مه جبین
یا امیرالمومنین یا امیرالمومنین
|
|
|
|
|
شعر شماره ۱۱۵
شده راغ وباغ پر رنگ، ز قدومِ با صفایت
چمن و دمن بشد سبز ،ز وجودِ دلربایت
|
|
|
|
|
نمی دانم شعرهایم را...
واقعی بنویسم!
|
|
|
|
|
شعر کودکانه روز پدر ( تقدیم به فرزندانِ عزیزِ شهدا )
|
|
|
|
|
روز تلخی به یاد او خواندم
|
|
|
|
|
میلادِ علی عالیِ اعلی ست مبارک
|
|
|
|
|
ضربان قلب من ذکر تو دارد لبش
|
|
|
|
|
قُربانِ زُلفِ پَریشانِ تو بَر آن جان نهادم
گَر هَر چه زیباستْ مَن از خویش نهادم
قُربانی شَوَد از ع
|
|
|
|
|
شهر به شهر و کو به کو و راه به راه و مو به مو :
مـا کـه گـشتـیـم و نـجـستـیـم آدمـیـزادی ؛ نـگـ
|
|
|
|
|
ای اشک ببار وبشور
زنگار ز دل
که گل واژه ها کوتاه و قاصرند
از بیان نسیم
که در لابلای
|
|
|
|
|
مجمعی آورد ، یزدان در الست
آدمی زاد و بشر در ذر نشست
|
|
|
|
|
وقتی از بیچارگی لَنگ است کار و بارها
|
|
|
|
|
مینا میگفت : مینو را دوست دارم
|
|
|
|
|
می گویند به هر چه زیاد فکر کنی به سرت می آید...
|
|
|
مجموع ۱۲۶۹۶۶ پست فعال در ۱۵۸۸ صفحه |