شاخه ها راشکستند
وقتی روزها پی در پی در فصول می شکنند
چرا آنهایی که اشتباهی رسوا می شوند
سربه زیرترند؟
دشواری هرگز به پیروزی نزدیک نیست
گاهی از روی احترام سالها را
می توان روی هم جمع نمود
گاهی از روی ضمیر بانهاد تو تطبیق می خورم
هرگز مگوهوا گرم است
مگو حرکت برگ درختان
شبیه خم شدن نهاد تطبیق شده توست
گاهی به یکدیکر زیادتر از هم جمع می شویم
اشتباهی فعل مفرد تو نیستم
وقتی دندانهای یک حیوان را نمی توان شمرد
آیا انگشتهای گاز گرفته از یک سگ
می تواند احساس سگ را
با احساس شب ستیزی را دریابد
فاعل اینجا یک حیوان است
هیچ وقت کسی مشمول عفو فاعل خود نیست
به خودبیا ببین باد در پیکار
همیشه بیکار نیست
به خود بگو در کدام قسمت یک تطبیق
باید گلها رادر خاک باغچه همسایه نهادینه کرد؟
شرم از چه داری؟
شرم که جواب کوبنده در دهان ودندان سگ نیست
جرئت نداری؟
هوا گرمتر مولکول ها بیشتر از همه می دانند
چگونه رخداد یک حادثه بی تو باشند
گاهی بی تو و تا بی نهایت یک جدایی
با احترام آوا صیاد
خیلی باحال می نویسید..
بعضی جمله ها در عین درخشانی مفهوم عمیقی دارند..
گاهی از روی احترام سالها را
می توان روی هم جمع نمود
چرا آنهایی که اشتباهی رسوا می شوند
سربه زیرترند؟(بخاطر اینکه بنده خداها اعتماد به نفسشون رو از دست دادند با رسوایی.. )
شکستن شاخه با شکستن روز در فصول.. هم زیباست..)
سلامت و ثروتمند باشید..