سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 24 فروردين 1404
    15 شوال 1446
      Sunday 13 Apr 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        هر كه كسي را در گناهي رسوا كند چنان است كه آن گناه را خود كرده است و هر كه مؤمني را به چيزي سرزنش كند از دنيا نرود تا آن را خود بكند.حضرت محمد (ص)

        يکشنبه ۲۴ فروردين

        انسانیت

        شعری از

        جاویدان (جاوید)

        از دفتر دل نوشته های جاویدان نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ ۵ روز پیش شماره ثبت ۱۳۶۹۵۰
          بازدید : ۵۰   |    نظرات : ۲

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        **انسانیت**  
        **١**  
        در شهری از فولاد و سکوت،  
        *انسان خاکی زاده شد —*  
        پاهایش ستون در خاک،  
        نگاهش،  
        با شعله‌ای از *عشق*،  
        تاریکی را در هم شکست.  
        سایه فریاد زد:  
        *«جهان، معادله‌ای بی‌پاسخ است!»*  
        اما او،  
        دستانی را به یاد آورد  
        که *عشق* آفریدند  
        و آتش افروختند  
        از خاک سرخ *آفریقا*  
        تا برف سپید *شمال*.  
        ---
        **٢**  
        در ساحل بی‌کران *مایا*،  
        کودکی *صدفی* را در دستان کوچک خود فشرد،  
        و نام *انسانیت* را  
        به آغوش امواج سپرد.  
        دریا نجوا کرد:
        *«هر شکاف، روزنه‌ای از *امید است.»*  
        کودک،  
        در سکوت صبورانه‌ی خود زانو زد،  
        و جرقه‌ای کوچک  
        در *قلب* بزرگش به وسعت *جهان* کاشت.  
        ---
        **٣**  
        *بقا*، گلسنگی بود  
        که بر ترک‌های زمین رویید.  
        در میان هر شکاف، رد پای *زندگی* است  
        که با ستون‌هایی استوار  
        از *دل*  زمین تا *آسمان* سر به فلک کشیده‌اند،  
        در میانشان *پنجره‌ها* گشوده است  
        و پرنده‌های کاغذی  
        با *پرواز* پیمان می‌بندند.  
        ---
        **۴**  
        *گذشت*،
         باد پاییزی بود  
        که برگ‌های *خشم* را بر دوش کشید.  
        پیر خردمند زمزمه کرد:  
        *«گذشت، پلی است  
        میان *رنج* و *آرامش*.»*  
        *انسان خاکی*،  
        برگ‌های خسته را در دست فشرد،  
        و روزنه‌ی *امید* را  
        در دل خاطره‌ها کاشت.  
        ---
        **۵** 
         *امید*،
         شعله‌ای مهربان*  بود*
        که باران بی‌رحم نیز خاموشش نکرد.  
        درخت سروی که بر خرابه‌های تمدن *مایا* رویید،  
        ریشه‌هایش تا آسمان زلال *صلح* قد کشید.  
        دختری سومالیایی،  
        برگ‌های آن را به خط بریل می‌خواند،  
        پیرزنی ژاپنی،  
        در کنار برکه‌ای پر از گل‌های *نیلوفری*،  
        منشور *حقوق بشر کوروش* را زمزمه می‌کند  
        و خاطرات تلخ *هیروشیما* را به دست *آب* می‌سپارد.  
        ---
        **۶**  
        بر پیشانی *زمان*،  
        خطوطی از نور حک شد.  
        هر *ستاره*، واژه‌ای از زبانی گمشده بود.  
        مسافر *زمان*، نوجوانی *فلسطینی* را دید،  
        که نقشه‌ای از *امید* را  
        با ذغال بر خرابه‌ها نقاشی می‌کرد،  
        و جهان را با فردایی *روشن‌تر* به *صلح* دعوت می‌کرد.  
        ---
        **۷**  
        *عشق*، رودی است  
        که از دلِ صحراهای خشکِ *نفرت* می‌گذرد —  
        هر سنگ را به لعل *امید* بدل می‌کند،  
        و هر تشنه را از *زلالی* سیراب.  
        در پایان،  
        سایه در موج‌های این رود محو شد،  
        و *سروشی* برخاست،  
        که در میان *کهکشان* طنین‌انداز شد:  
        *«جهان را نه با عدد،  
        که با ضربان دست‌های گره‌خورده می‌سنجند!»*  
        دستی از قبیله‌ی *ماسای*،  
        دستانی از سرزمین *برلین*،
        دسته‌ای از جزیره‌ی *تاسمانی* — 
        دسته‌دسته از سرزمین های *یخ‌زده‌ی شمالی*،  
        همه با هم  
        بذر *دانش* کاشتند  
        که شاخه‌هایش *آسمان* را شکافت،  
        و در سایه‌اش،  
        چکاوک‌ها ترانه‌ای تازه از *صلح* نوشتند،  
        که #ایلان ماسک با زیبایی هر چه تمام‌تر برای بهترین‌های جهان‌ ترجمه  می‌کند.  
        ---
        جاوید جاویدان  
        ۲۰ فروردین ۱۴۰۴ 
        ۳
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        ۴ روز پیش
        دلنشین و زیبا بودند خندانک
        مسعود مدهوش( یامور)
        ۳ روز پیش
        👏👏👏
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1