سرِّ ازلی نه سن بیلیرسن نده من
غیب عالمینی نه سن گوریرسن نده من
وار پرده دالیندا منله سندن دانیشیق
چون پرده توشه نه سن قالیرسن نده من
افسوس کی بی فایدا قوجالدیق گئتدیک
غم غصه چکیپ بیزده سارالدیق گئتدیک
ای داد بیداد گوز آچمامیش دونیایه
ناکامِ و نامراد سوزالدیق گئتدیک
گر یاریویلن توتوپ آتیپسان هامی عمر
دنیا لذتین سنده دادیبسان هامی عمر
بو ایشلرین آخری اُلیمدیر گله جک
اوندا بیله جکسن کی یاتیبسان هامی عمر
بیر دُوریدی جان گلیر بیزه جان گئدینیر
اوندا نه نهایت نه بدایت گورونیر
بو معنی ده بیر نفر دئمیر سرّی ندی
بو جان هارادان گلیپ هارا ردّ ائدینیر
(۱۴۲//۱۴۰۳/۰۳/۱۴)
الهام گرفته از رباعیّات خیام
$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
اسرار ازل را نه تو می دانی و نه من میدانم
عالم غیب را نه تو می بینی و نه من می بینم
در پشت پرده ازمن و تو سخن می گویند
چون پرده بر افتد نه تو می مانی و نه من می مانم
افسوس که بی فایده پیر شدیم و رفتیم
غم و غصه کشیدیم و زرد گشتیم و رفتیم
ای داد بیداد که هنوز چشم نگشوده به دنیا
نا کام و نامراد پژمرده شدیم و رفتیم
اگر با یارِ خودت خوش گذراندی همه عمر
تمامی لذتهای دنیارا چشیدی همه عمر
آخرِ این کارها مرگ است که خواهد رسید
آن وقت خواهی فهمید که در خواب بوده ای همه عمر
یک دُوری است که جان من وشما می آید وجانِ من و شما میرود
که در آن نه آخری دیده می شود و نه اوّلی دیده می شود
در این معنی کسی نیست که بگویدچه سرّی هست
این جان از کجا می آید و به کجا میرود
ترجمه بسیار زیبا و جالب
از رباعی حکیم عمر خیام:
**اسرار ازل را نه تو دانی و نه من
وین حرف معما نه تو خوانی و نه من
**هست از پس پرده گفتگوی من و تو
چون پرده برافتد نه تو مانی و نه من