سه شنبه ۱ خرداد
|
|
عشق وعرفان
عطر لبخند شما دل را بهاری میکند
غصه و غم را از این برزن فراری میکند
می رود در تار و پ
|
|
|
|
|
چون خاک نداشت دلبر او
می رفت سر مزار دریا ...
|
|
|
|
|
ترکیب درخت تن خود با چه سرشتی
تا مرتکبت گشتهام ای سیب بهشتی
|
|
|
|
|
من هوایی شده ی موی پریشان توام
من که مشهور ترین،عاشق و مجنون توام
|
|
|
|
|
پرواز به جنگل پر از مه ابریشمین.
یعنی بهشت خداوند بر روی زمین.
|
|
|
|
|
عشق گاهی مثل آب است
و گاهی مثل آتش
آن روزها که عاشق هم بودیم
زندگی معنای روشن عشق بود
آنچنان که
|
|
|
|
|
عادتم گشتی و ترکت موجب صدها مرض
ترکِ عادت های بد ، باید که گاهی هم نکرد
|
|
|
|
|
صد گناه و معصیت با درد و آه اورده ام
|
|
|
|
|
به چشمم سراب تو آمد و گم شد ره خانه ام
|
|
|
|
|
پیش چشم نانجیبان اصغر خود را مبر
از سه شعبه میشود اصغر چو گل پرپر حسین
|
|
|
|
|
شک نکن از این دیار خواهم گذشت
|
|
|
|
|
این خطای آخرم تقدیم چشمان تو باد
سعی بی اندازۀ تو مستحق بردن ست
|
|
|
|
|
به كار نيك و پاكـي پاي بستـم
نكـو كاري بـشد صـادر زِ دستـم
|
|
|
|
|
سکوت بر لب می گذاری
سیب را زیبا می کنی
|
|
|
|
|
یک سبکسر میگفت :
باید پرخاش کنم
باید این مزرعه را ،
پُر از خشخاش کنم
|
|
|
|
|
آیا میتوانم بگویم
زندگی کردهام
بیآنکه
زیر باران
با دستان باز
رو به آسمان
قطرههای باران را
|
|
|
|
|
دلم کمی سپید میخواهد!
نه از جنس برف
|
|
|
|
|
من حواسم به تو پرت است...
|
|
|
|
|
دانی که چرا؟غرق تماشای تو هستم
دانی که چرا؟دل به احساس تو بستم.
|
|
|
|
|
یار سالدی منی غم گونه احوالیمَ باخدی،،
احوالیمه اوت سالدی یانان حالیمَ باخدی،،
|
|
|
|
|
امشب واژه ای خالیم خیالیم...
|
|
|
|
|
بی قرارم شبها از برای دوری و فراق تو
دلتنگی هر شبم از برای دیدار به شوق تو
|
|
|
|
|
همان بودی که عمری در خیالم می پرستیدم
|
|
|
|
|
باغبون دلم تنگه نگاته....ی زیره دیدنه مهربونیاته...
باغبون دستامو بگیر همجا غربته....بریم جایی که
|
|
|
|
|
آتش همه از عشق بود دودش کو
دریاست به پهنای جهان رودش کو
|
|
|
|
|
هر شعری واسه ... لیلی ست
یکی ، دنبال بی نظمی
|
|
|
|
|
رفتهای تا روز و شب تب دار باشم با غمت
|
|
|
|
|
کتابی نو روبروی خود بگشای
چشمانت را ببند
به محتوای درون کتاب فکر کن
به آدم هایی که در آن زندگی
|
|
|
|
|
آمـد دوبـاره مـاهِ پُـرسـوزِ محرم - شد تازه آن داغِ جگرسوزِ محرم
|
|
|
|
|
من شعر و تو از یک غزلت نیست نشانی!
|
|
|
|
|
کسی که مُرده نمیتونی دوباره بکشیش
|
|
|
|
|
آفرینش نقشی از من بود وقتی در ازل
عشقِ حوّا را خدا در قلبِ آدم میگذاشت!
|
|
|
|
|
میخواندم به غرور لفظ دوست
داشتنت
وتو، کتاب شعرم را...
چون بگیرم ژست عاشق در آغوشت
تنگ و محزون و
|
|
|
|
|
مبتلایم من از آن روز که دیدم ،رخ دوست
هر چه دیدم وشنیدم ،پس از آن روز نکوست
|
|
|
|
|
ضجه ای آمد ، از کنارِ معرکه
جویا شدند دلیلِ این واقعه را
|
|
|
|
|
دلتنگ دروغهای عاشقانه ی توام..
|
|
|
|
|
آن راه كه بگفتـي اگر آن راه نـيابـم
دايم كه فزونتـر شود آن زجـر و عذابـ
|
|
|
|
|
در سیلاب چشمان این دنیا
تلواسه های ثقیل واژه ها
در سیطره غمبادهای نفس گیر
سینه دنیا را در چمبره
|
|
|
|
|
کنار تو شب
ستاره دیدنی بود
گلهای سرخ باغچه
چیدنی بود
|
|
|
|
|
دلا از چه غمگینی، عشق تنها فراق یار نیست
|
|
|
|
|
گوزوم اغلار گونوم اخشام هایم هایلار سنی گزدیم
باتان آیلار گونوباخسام گوزوم اغلار سنی گزدیم
|
|
|
|
|
ازدلیکه با سنگ غم شکسته چه انتظاری داری
|
|
|
|
|
یک پُکِ عمیق می گیرم از همه خاطراتِ ....
|
|
|
|
|
آواره جز به راه تو پیدا نمیشود...
|
|
|
|
|
" ساغر و پیمانه شکست....! "
|
|
|
|
|
کفر چون بیداد کرد آئین دمید
نور عرفان از طلوع دین دمید
|
|
|
|
|
خدایا باز گو رازی،چرا پایان هر بازی
منم مقلوب و سرگشته و تو هرگز نمیبازی؟
|
|
|
|
|
بن بست
یک لحظه بیا چشم ترم را ، تونظر کن
این شام بدون سحرم را، تو نظر کن
حالا که همه پنجره
|
|
|
|
|
باز باران با ترانه
میخورد بر بام خانه
|
|
|
|
|
به رسم عاشقی گرد جهان گرد
که رسم عاشقی رسم زمانه است
|
|
|
|
|
حول چشمان تو چرخیده منطومه شمس
|
|
|
|
|
با حضورت ، خواب من چون میپرد
هر زمانی که تو را حس می کند
|
|
|
|
|
گله دارم ازعشق
گله دارم بسیار
مرگ و پاییز مرا
داد در دست بهار.
|
|
|
|
|
خسته از دنیای دونیم
درمسیر آزمونیم
پا پی لیلای واهی
راهی بحر جنونیم
|
|
|
|
|
آنچه در خیال نیک و سودای توست
آنچه در آرامش و قرار توست..
|
|
|
|
|
هوای ماهی بود
حواس تو به ماهی ها بود
حواس من به تو
|
|
|
|
|
چلچراغ روشن شب های تهران
شب بخیر
|
|
|
|
|
فلسفیدن عدد صفر پس از اعشار است
قصه ی کهنه ی تکرار پس از تکرار است
|
|
|
|
|
لعنت به عصر جمعهٔ ڪشـدار بعد از تو
|
|
|
|
|
چون مریدانِ عرب یا غرب، هردو غافلند
از سقوطِ فِکرتِ آنان ، بَسی دَر حِیرتم
|
|
|
|
|
دل شکستی شک نکن،یک روز جبران میشود
|
|
|
|
|
نیمه شب رفتم دره میخانه نزد پیر می فروش
|
|
|
مجموع ۱۲۴۲۳۵ پست فعال در ۱۵۵۳ صفحه |