سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 6 ارديبهشت 1403
    17 شوال 1445
      Thursday 25 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        پنجشنبه ۶ ارديبهشت

        نخود سیاه ملیّت

        شعری از

        باقر رمزی ( باصر )

        از دفتر صد غزل از کوچه دیوانه ها نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۸ مرداد ۱۴۰۱ ۱۹:۵۳ شماره ثبت ۱۱۲۱۶۰
          بازدید : ۱۵۴   |    نظرات : ۳

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        *** نخود سیاه ملّیت ***
         
        در کوچه‌های بن‌بست شیخ عطار نیشابوری
         
        به دنبال زبان و بیانی می‌گشتم
         
        که اشتهای قلم پیدا کنم
         
        شیرجه به اعماق خنجر زدن،
         
        علت‌العلل پیروزیِ خون بر شمشیر اهالی اینجا نیست
         
        ما روزگاری برای جوهر وجود
         
        به دریا می‌زدیم
         
        زمانی که ما را
         
        به دنبال نخود سیاه ملیّت فرستادند
         
        به یاد داری؟
         
        در همان زمان بود که کانتینرهای کمپانی هند شرقی
         
        شالوده‌ی شاهدانه را به این دیار آوردند
         
        من و خیام در پشت پرچین‌های خس و خاشاک،
         
        مخفیانه به کاشت کانابیس مشغول بودیم
         
        تا از سر شاخه‌های ماری‌جوانا زخم اثنی‌عشری‌مان را
         
        التیام بخشیم
         
        در همان سال، نهضت سوادآموزی را
         
        رها کردیم و به نهضت تنباکو پیوستیم
         
        و در حقّه‌های وافور ناصرالدین شاهی،
         
        غرق در توهّم خویش
         
        به رؤسای مذاهب و رسولان می‌خندیدیم
         
        هر شب با حیدر یغما
         
        برای یک جرعه عرق سگی فرهنگ، له‌له می‌زدیم
         
        و از ناکامی مکرر در زیر طاق کسری
         
        به ظهور خورشید خیره می‌ماندیم
         
        مرگ بود که در دامان خشخاش
         
        به دنیا می‌آمد
         
        و گلهای پژمرده
         
        در تلاطم آتش می‌سوختند
         
        و آبهای طراوت معنویّت
         
        به غَلیان آمدند
         
        کودکان با عروسکهای خیالی در حیات مجازی
         
        به آب‌بازی ملکوت مشغول بودند
         
        البته پدرم وصیت کرده است
         
        که این راز را به اغیار نگویم
         
        ولی من نتوانستم.
         
        باقر رمزی باصر
        ۳
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        احسان کریمیان علی آبادی
        يکشنبه ۹ مرداد ۱۴۰۱ ۰۸:۵۷
        درود
        به خط کردید همه گذشته و همه ی علت و معلول های پیش آمده را که البته تلخی اش بجای خود . اما گویا کلا نمیشود آرامش کرد این گربه را . گاهی از این طرف می افتد و گاه از آنطرف .چه زیبا و گیرا به رشته تحریر در آوردید .

        درود بیکران
        خندانک خندانک خندانک
        سینا خواجه زاده
        دوشنبه ۱۰ مرداد ۱۴۰۱ ۰۰:۱۱
        درود.

        چه خوب شد که نتوانستید.
        آذر مهتدی
        سه شنبه ۱۱ مرداد ۱۴۰۱ ۲۱:۴۲
        درود جناب باقری ارجمند
        بسیار در خور تامل
        زیبا بود بغضی که تاریخ در گلویمان دارد به انفجار می رسد
        خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0