يکشنبه ۹ ارديبهشت
|
|
آیا من از موشهای سفید آزمایشگاهی مستشارتر نیستم ؟
|
|
|
|
|
روبراهم...
روبراهم...
رو به آن راهی که نیست!
مشکلم بیراهی است ای دوست گمراه
|
|
|
|
|
شاعریهستمکهقلبمهستمالامالعشق
|
|
|
|
|
بیا دوباره کمی مثل روزهای قدیم
|
|
|
|
|
1- بدون تو دلم هر لحظه اه است بدون تو شبم تار و سیاه است 2- به غیر از تو کسی در جهانم به غیر از
|
|
|
|
|
نبض هر واژه تپش دارد و دل میکوبد...
|
|
|
|
|
اسم قشنگ فاطمه یک اسم اعظم است /
ایام فاطمیه شبیه محرم است /
این روزها بقیع پر از غصه و غم است /
|
|
|
|
|
به پشتوانهٔ عهدت زدم به آتش و آب ...
|
|
|
|
|
در این روز مقدس من به یادت اشک می ریزم
تو با او شاد باش من هم به جایت اشک می ریزم
|
|
|
|
|
آینهٔ چینی
تو را با سیاهی دل چکار
لبان تو بی انتهای روشنی در غایت است
از نوبهاری که در نیستان ما
|
|
|
|
|
هر تارِ مویت
مصرعی ست آهنگین
|
|
|
|
|
جای دارو دکترم تنها سفر تجویز کرد
گفت گاهی دل بریدن روبه راهت میکند
|
|
|
|
|
در خوابِ پریشان شدهای سخت اسیرم
کابوسِ عجیبیاستکهرؤیاشدنینیست
|
|
|
|
|
امروز که در برگ حنا رنگ نداریم
دشتی پر غم صوت شباهنگ نداریم
|
|
|
|
|
این شمع ولی افسوس پروانه نمیخواهد
|
|
|
|
|
ای خوشا در صحرا و کوه ساران گشتن
بر شکوهِ ایزد نگاهی انداختن
ای خوشا در نیستیِ کس عصیان کردن
|
|
|
|
|
می خورم غبطه به حالت ، فرهاد
چون همه فکر و غمت شیرین است
|
|
|
|
|
عاشقی کردم ولیکن حاصلش مذموم بود
در نگاه عاقلان هر دم، دمم محکوم بود
فرض کردم راه این دوران به س
|
|
|
|
|
پشت این پنجره یخ زده ام ها...نکنید/
که در این شبزدگی کرکره ام میشکند
|
|
|
|
|
در این دلال بازار
برای تناول نان حلال
باید کاری حرام کرد
|
|
|
|
|
بلنداي طوبي
پروانه گشتيم و پروا نكرديم
آتش گرفتيم و پر وا نكرديم
تا با تو بوديم خود را نديد
|
|
|
|
|
درآغازِ فصل بهاری که مرده بود ،
خفاش ، سر به سیاهی سپرده بود ،
تیغی کشنده زد ، به رخسارِ باورم
دس
|
|
|
|
|
انحنای بوسه ات را که رسم می کنی
بر لبخندی
طغیان مشعلی است
به دستان تاریکی
|
|
|
|
|
«آسمان»
*در آسمان
دیگر جایی برای پرندگان نیست
کرکس ها تمام آسمان را بلعیده اند
فقط می توانی ب
|
|
|
|
|
سلام ای ماه ررعنای سعادت
سلام ای مهر زیبای نجابت
|
|
|
|
|
مرا نهی می کنند از عشق ولی این را نمی دانند
که بوی عطر عشق تو درون شهر پیچیده
|
|
|
|
|
گربگویند جهان، غیرِ دَمی نیست چه غم.......
|
|
|
|
|
حرف حق گفتن به قتل خویش فتوا دادن ست ..
|
|
|
|
|
خواب تو را دیدن آرزویی بود که برام جهنمی از خاطرات شده است ،
بی تردید تو بودی ملکه عذابم .
|
|
|
|
|
• اگر من عالمــــی دارم در آن عا لم تورا دارم 2
• اگر من بیشتر باشم وگر هم کــــــم تورا دارم
• ت
|
|
|
|
|
ای نفسهایت چنان خورشید نخلستان داغ
دوست دارم حرم آغوشت بسوزاند مرا
|
|
|
|
|
زانجا که تو یغماگر بی مثل زمانی
|
|
|
|
|
و عشق،بساوش گرم رگبَرگهای بسته ی دستهاست.
|
|
|
|
|
دفتر شعرم شبی با غصه میسوزانمش
|
|
|
|
|
یازهرا (س) ...............
|
|
|
|
|
کاش اگر خط خط این جاده امانم بدهد//
سفری با غزل عشق هم آواز کنم
|
|
|
|
|
تو مرد بارانی و من شاعر ترین ها ...
|
|
|
|
|
به طلوع غزل و قافیه ها
به شتاب سفر ثانیه ها....
|
|
|
|
|
ما نسلِ عاشقانه ی ابریم و میچکیم
|
|
|
|
|
گر ببینم روی چون ماهت عزیزم کافیست....
|
|
|
|
|
پاهایش را تا می زند
و با رودی که
از جیبهایش چکه می کند
می دود تا اقیانوس
|
|
|
|
|
به سلامم تو جوابی بده مو خرمایی
|
|
|
|
|
از ماندن خود خسته ام، بار سفر را بسته ام//
شادی کن از این رفتنم، از خاک و از
|
|
|
|
|
نا امیدم و از خدایم خبری نیست....
|
|
|
|
|
تنها همیشه تو خودم
می شینم و پک می زنم
از وقتی که عاشق شدم
حرفام و بت رک می زنم
...
علی ر
|
|
|
|
|
خلبانان الکلی بر آهن شوم نشسته بودند
یتیمان در جاده های سیاه می رفتند
پنج ساله ی شهر مقدس
با عروس
|
|
|
|
|
باغبان بوستان رفته است
در تلاطم امواج زرد
طوفان خشم آگين قدرت
|
|
|
|
|
ما همیشه سفلگی کردیم در تاریخ عشق...
|
|
|
|
|
بیا امشب به اغوشم، که گرما از تو میگیرم
ز سرما گر نباشی تو، خدا داند که می میرم
بیا تا شانه های تو
|
|
|
|
|
دیگه حرفی برای گفتنم نیست
|
|
|
|
|
پنجره نیمه باز و صدای اذان
در زمستان سرد بهمن ماه
|
|
|
|
|
ای دوست / اگر در سفر با من ، میمانی / در خیالم ، منتظرت هستم / ولی اگر خواستی برگردی / واقعیت را خیا
|
|
|
|
|
ای که عالم له فدای خم ابروی تو باد
|
|
|
|
|
چیزی به دل ندارم، جز مهربانیت، دوست
|
|
|
|
|
بیا و جام بگردان که عمر ناچیز است
مرا ببوس که دنیا تمام خواهد شد
|
|
|
|
|
بمانم تا هیاهویی که کردی
سر من ای حبیبم یار چه کردی
مرا دیوانه کردی خوب من یار
تو با احساس من ای
|
|
|
|
|
قلبپاکمرابرایتهدیهآوردمولی
|
|
|
|
|
ولی فقط جرقه ای نیاز است تا
دندانهای خرگوش سفیدم را
با انبر دیاموند بچینم .
|
|
|
|
|
ازدست دوعالم گله دارم گله دارم
شکوایه زدوران شده کارم شده کارم
|
|
|
|
|
قصه ای بودازدل عاشق دلان
قصه ی عشق عاشقان وبیدلان
|
|
|
|
|
یک روز من در قلب تو اعجاز خواهم کرد
|
|
|
|
|
ساقیا پیمانه ده که خوش دارد حال ما
وین جهان آخر نگردد خوش بر احوال ما
از خدا جوری رسد خوش دار
|
|
|
|
|
من که دستم نارسد بر او ، ولی
دست او هر جا که خورد می بوسمش
|
|
|
|
|
مثل کتابی گوشه گنجه گرفتارم
هم هستم وهم نیستم حال بدی دارم
شکیبا شهیدی
|
|
|
|
|
هم پای عاشقانه های من !
این عادلانه نیست،
که رد پایت،
میان شعرهای من ،جامانده باشد
|
|
|
|
|
اشک از صریر غم ز عطر یاس پابرجاست
از آیه ی کوثر دلی،دلبسته چون دریاست
.
|
|
|
|
|
دیگر اسیر رنگ و ریاها نمیشوم ...
|
|
|
مجموع ۱۲۳۶۹۷ پست فعال در ۱۵۴۷ صفحه |