سه شنبه ۴ دی
اشعار دفتر شعرِ شب مویه های من شاعر احسان شفیقی
|
|
جرمِ فرزانگی
غم ناله هایِ این دلِ دیوانه ی من
جاری شده از اُستُنِ حنانه ی من
|
|
|
|
|
در فصل گل عزاي فراوان گرفتهايم
تا درس رستخيز بهاران گرفتهايم
|
|
|
|
|
بوميان شهر فقر
ما تيغ را محراب را ميشناسيم
ما عشق را اين باب ميشناسيم
|
|
|
|
|
كوچ
اين فصل، فصل كوچ و كار ايل ما شد
عشق آمد و آيينه دار ايل ما شد
در سرزمين ديگران قحطي عشق
|
|
|
|
|
صد گلو فرياد دارد بيتو باغ
برگها بر باد دارد بيتو باغ
|
|
|
|
|
صد بوته ی گل شکفته در چشمانت
خورشیدِامید خفته در چشمانت
|
|
|
|
|
مجال خواب
من خستهام آيا مجال خواب هست
من تشنهام راهي به سوي آب هست
|
|
|
|
|
استخاره
دوباره با غزلي استخاره كرده دلم
تو را در آينهي شب نظاره كرده دلم
براي آنكه نرنجي زمن
|
|
|
|
|
مويه شبانه
(برای مادرم که سالهاست با خاطراتش خوشم )
فضاي خانه تهي گشته از ترانهي تو
مگر شبي ك
|
|
|
|
|
اي مهربانترين
اي با دل من و غم من آشناترين
هنگام قهر و لطف و غضب بيصداترين
غرق غبار غربت تلخ
|
|
|