مرا نهی می کنند از عشق

درود بر استاد بانوی واژه ها خوش آمدید سپاس از نگاه پر مهر شما

درود بر استاد بانو رحیم زاده خوش آمدید سپاسگزارم

درود بر استاد استکی ارجمند سپاس از همراهی همیشگی شما، شاید یکی از دلایلی که الان هم می نویسم این حضور شماست که از سال ها پیش در آوای دل این لطف رو به من داشتید و تا به حال ادامه داشته بی نهایت از شما سپاسگزارم امیدوارم که همواره سلامت و پیروز باشید

درود بر بانو حکیمی گران قدر بی نهایت سپاس از حضور پر مهرتان

درود بر جناب اسحقی ارجمند خوش آمدید سپاسگزارم

درود بر استاد ارجمندم جناب انصاری بی نهایت سپاس از حضور پر مهرتان

سپاسگزارم

درود بر استاد شیخی گران قدر اول خیر مقدم عرض می کنم خدمت شما وقتی دیدم تشریف آورده اید جدا از اینکه خوشحال بودم پیش خود گفتم که ای کاش استاد مرا به نقد نکشاند،که شد آنچه شد... سپاس از اینکه ریز بین و نکته سنج هستید. واما باور بفرمایید در مورد سبک و قالب و وزن چیزی نمی دانم و هر وقت که وارد وزن و قالب شدم دیگر ننوشتم... من می خواهم در کنار دوستان در این مجموعه باشم... من شاعر نیستم و هیچ جا نگفته ام شاعرم چون: شکوه تاج سلطانی که بیم جان در او درج است... کلاهی دلکش است اما به ترک سر نمی ارزد... شاعر بودن(حافظ-فردوسی-خیام و البته خانم ها ناراحت نشوند پروین) بزرگی می خواهد که از توان این حقیر خارج است و ناگفته نماند این جا ما را از شعر گفتن نهی می کنند و بزگترهایمان شاعر را بی روزی می دانند... امیدوارم شما و دوستان بر من ببخشید و من بتوانم همچنان باشم در کنار شما.

جناب آقای خسروی عزیز، سلام علیکم.
...........................................................
اول اینکه بنده قصدِ جسارت نداشتم.......قالبِ شعررادیدم.......(شعرناب)...وتعجب کردم...چون تابه حال چنین (قالبی) راندیده ام...گفتم شاید دراین آشفته بازارِ شعروشاعری....این هم سبکی باشد که بنده ازان بی خبرم.....فقط خواستم که اموخته باشم....نقدی هم درکارنبود چون ابتدای به ساکن چنین تصمیمی نداشتم.....وازان گذشته ، ضمنِ اینکه بنده نقّادنیستم....باوربفرمایید که حقیقتاً هم....خودم راشاعرنمی دانم....اگر چیزی هم گاهی برای دوستان می نویسم....نظراست وپیشنهاد.....واگرهم کسی نخواهد ودوست نداشته باشد....عذرخواهی می کنم.......و(دیگرهیچ)...ولی یک سؤالِ دیگربرایم پیش امد...انجا کجاست که :....شاعررابی روزی می دانند......مگرنه این است ک(روزی راخدامی دهد)...مگرنه این است که انهاکه(سوراخِ دعارا) پیداکرده اند...ازین شعروشاعری...می خورند...وان هم چه خوردنی.....
وامّا...بزرگوار.....دوست دارم که شما همانطورکه فرمودید حضورداشته باشید...وبنده هم...زییرِ سایه ی شما....بنویسم....خوش باشید انشاءا.....

درود بر استاد شیخی گران قدر

فرمودید آن جا کجاست که شاعر را بی روزی می دانند
این جا همان جایی است که اجازه به دفن فردوسی در قبرستان مسلمین ندادند. عین القضات را سوزاندند و .....
اگر بی ادبی کرده ام ناخواسته بوده جوان هستم و همچنان مانده تا بزرگ شوم .
عاشقتم استاد و دیگر هیچ

درود بر جناب اسدزاد ارجمند خوش آمدید سپاس از حضور پر مهرتان

درود بر استاد باصر گرامی خوش آمدید بی نهایت سپاس

درود بر استاد ارجمندم جناب صادقی

خوش آمدید

سپاس از نگاه پرمهر شما ...
پاینده باشید

درود بر جناب آزادمنش گرامی خوش آمدید سپاسگزارم

درود بر بانو سایه گرامی خوش آمدید سپاس از نگاه پر مهر شما