جمعه ۱۰ فروردين
|
|
جانا اگر زپنجره ي عكس ....
|
|
|
|
|
درد و دل كودك با امام زمان
من بچه ام شش سالمه ، امام رو دوست دارم زياد
امروز نياد فردا نياد ، يه
|
|
|
|
|
شنیده ام خوبی !
هر روز میان آغوش انزلی قدم میزنی
تا دوباره عطر دلبستگی ام را
از میان بوی تند ، ت
|
|
|
|
|
گور خوابیدنمان سوژه ی شاعر ها شد....
|
|
|
|
|
میلاد امام حسن عسکری (ع) مبارک باد .
|
|
|
|
|
سرد است ای دل! پس چرا این سینه را تبدار می بینم؟
شب سحر گشت و دو چشمان تورا بیدار می بینم
روزگار
|
|
|
|
|
وای خشگم زد که دیدم ، زنده رود
خشگ و غمگین از سپاهان رفته بود
|
|
|
|
|
زیاده خواهی است
می دانم
اکر بخواهم
در تنگنای این دنیا
وسعت آغوشت را
|
|
|
|
|
ای در نگاهت حضرت باران تماشایی
احساس ناب آبی آرام رویایی
|
|
|
|
|
ای شیخِ خدا ترس تو با حور بخواب
|
|
|
|
|
خنده هایت کاش در فالم شود
|
|
|
|
|
به لبخند نهان داغداران...
|
|
|
|
|
😀😬😁😂😃😄😅😆😇😉😊🙂🙃☺️😋😌😜
(طالع اگر مدد دهد دامنش آورم به کف)
پز بدهم به دیگران، بنده به شادی و شعف
|
|
|
|
|
در برترین مهتاب
مرثیه ات را میخواند مادر
یک دخترم زیر آوار
یک دخترم
در کشتی ی شکسته
|
|
|
|
|
حیف آبستن چشمان پر از نم رودم
حیف خاکستر سیگار و سکوت و دودم
...
علی رفیعی
|
|
|
|
|
ببین به روی شانه ام نشان بار روزگار
|
|
|
|
|
همان بشوم
شراب کهنه بیاورکه من جوان بشوم
رها ز زردی و مانند ارغوان بشوم
به عشق رؤیت رویت مثال ابر
|
|
|
|
|
سجده کن بر آسمان قبله نشین
|
|
|
|
|
میخواهم دل به دریا بزنم
مسیر هفتم را به تقدس هفت آسمان قرعه زده ام
|
|
|
|
|
غمهجرانتوپایانندارد
ودردعشقتودرمانندارد
|
|
|
|
|
یک تار موی مهربانی شیر بند است
|
|
|
|
|
من در آغوش امنت متوقف شدم
|
|
|
|
|
ببین مادر غمینم
و دائم اشک ریزم
هنوزم کودک من
صدایم کن عزیزم
|
|
|
|
|
به یاد اولین شب عروسی مان
دو استکان چای دو رنگ بریز
|
|
|
|
|
میان دزد و بی دین و نکومرد
شود آزاد دزد و نیک در بند
|
|
|
|
|
امشب دوباره خواب را ، بی خواب کردی
این قلب رنجور مرا ، بی تاب کردی
|
|
|
|
|
چه میگوید قیام شب،قعودم میکند واجب
|
|
|
|
|
وقتی که به چاله از فرس افتادم
|
|
|
|
|
بیا در اشکهای تزلزلم
انعکاس هزاران غم و زخم
گور خوابها را ببین .
|
|
|
|
|
طنین چشمهایت به دریا شور می بخشد
به روح خسته ی طوفان جنون عشق می بخشد
|
|
|
|
|
برایت شعرمی بافم
به لحن آبی دریا!
|
|
|
|
|
و من خام هنوز...
ماهی های
حوض مادر بزرگ را
درس عاشقی میدهم.
|
|
|
|
|
شهید
حکایت نوجوان و جوانان ومردانی
که همه چیزشان رو نهادن تا خاک پاک میهن شان رو از هجوم بیگانگا
|
|
|
|
|
اغوش اقیانوس پر تلاطم.....
|
|
|
|
|
شنیدم مرغ گفت من چون کنیزم
خروس گر امر کند خونم بریزم
خروس گفتا تو بگشا بالهایت
در آغوشم بگ
|
|
|
|
|
و چشمهایتان/ جز به روی پست ترین نامها نمی غلطد
|
|
|
|
|
در میـان گرد آمـدیم اما دریغ پرگـار نیست/ما طـوافش می کنیم حتـی ز او آثـار نیست
|
|
|
|
|
خواب دیدم که تو را میکشتند
جمعی از مردم شهر. . .
|
|
|
|
|
ای که چشمه ساری و من کویر
ای که چشم کهکشانی و من حقیر
|
|
|
|
|
آشوب شبنم
بر پیشانی یک شورشی
پاک تر از
اشک خدا
|
|
|
|
|
یه جوری قسم دادمت به خدا
خدا باعثِ موندنِ تو بشه
قسم خوردی و گفتی حتی خدا
نمیشه سدِّ رفتنِ تو بشه
|
|
|
|
|
همه آرزو به دل این که نباد آرزویی!
|
|
|
|
|
تقدیم به مادران ،زیباترین فرشته زمین
|
|
|
|
|
بی شک
من به دیدار خواهم آمد به رضای او
|
|
|
|
|
در کوچه ای بدون اسم مردم
در خانه های جن زده ، نا . بودی
این بغض شکسته بی جان و
این اشک های
|
|
|
|
|
يلدا همان كرشمه طولاني تو بود
|
|
|
|
|
اگر فرصت دهد مرگ ورهایی یابم میگویم
|
|
|
|
|
در چشمانت خورشید
طلاییجنوبخانه
کردهاست
|
|
|
|
|
یک نفر آمد که لیلایی کند
با دل بشکسته همراهی کند
|
|
|
|
|
اختلاس و دزدی و طوسی و زنجانی همه
بخشی از یک توطئه از مافیای دشمن است
|
|
|
|
|
صدای قارقار کلاغ های سیاه روی درختان کاج
و قژقژ ماشین های رنگارنگ
در خیابان کناری پارک
من اما
|
|
|
|
|
شطرنج یعنی
سپیدی موهایم
چشمهای سیاهت را
مات کنند
|
|
|
|
|
سنتورِ دل و دستانِ کوه .......
|
|
|
|
|
وای باز امشب ، کنار ِ پارک شد
قسمَـتش سرما و زخم و خستگی ...
|
|
|
|
|
گر شبان عشقی تو گله ی مرا هی کن
|
|
|
|
|
زدی آتش به جانم؟مرحبابرتو
شکستی استخوانم ؟مرحبابرتو
چوتنهاگربه خاکستر نشانیم
به سوزی آشیانم؟مرحبا
|
|
|
|
|
بارون نم نم،همراه شبنم،یادتوام!
تواین بارون،خیسه تنم...یادتوام!
آهنگی نمناک،باشعرغمناک،یادتوام!
|
|
|
|
|
خوشاآنکس که یاری چون تودارد.
به شب،تیمارداری چون تودارد.
خوشاآن مردخوشبختی که دردل
گلستان وبهاری
|
|
|
|
|
بر من بخرام ای ابر، ای قاصد طوفانی
ای میغ هراس آور ، ای مایه ی بارانی
|
|
|
|
|
من نمیدانم چه میخواهد ازین سرداب دل
کین چنین بااسب چشمان، تُرک تازی میکند
|
|
|
|
|
آمدم که با تو
بگویم
حرف دلم
اما حرف زبانم را گفتم
حررررررف ددددل چه سخت!
عشق را خو
|
|
|
|
|
آوای خسته ام را در شعر خود نگارم
امید این دلم را سوی تو می سپارم
در مخمل نگاهت من جستجو نمودم
جز
|
|
|
|
|
خیزران،تشنه ی آبی است که دریا نوشد
تشنه، ژرفای وجودی است که تنها نوشد
.
|
|
|
|
|
حک شده بر گونه هایم رد پای اشک ها
خاکم و قحطی باران شوره زارم میکند
|
|
|
|
|
نمی گريد كسی بر گور ِ مُرده
كه اينجا زنده ها هم گورخوابند
|
|
|
|
|
پاشادونیا
پادشاهلار یولاسالدین آدین اولسون پاشادونیا
هرکیمسه نی بیرجوره سی یاشادیرسان یاشادونیا
ا
|
|
|
|
|
تا کی چنین بانی چشمان ترم باشی
|
|
|
|
|
از قهر نگاهت دل من خانه ی درد است....
|
|
|
|
|
از دوستت دارم ها با بغض بیزاری
|
|
|
مجموع ۱۲۲۹۷۹ پست فعال در ۱۵۳۸ صفحه |