يکشنبه ۲۷ خرداد
|
|
ده سال و اندی مانده ام در پیچ و تاب کوره راه
ده سال و اندی میروم تا مرز مردن گاه گاه
زهرامهدوی
|
|
|
|
|
احراز شود تو غاز و غاضی بشوی
رازی نشوی ولی تو راضی بشوی
ای کاش به جای این که غازی بشوی
در محکمه ا
|
|
|
|
|
فوج فوج آدم ، یه چیزی اند بینِ دیو و فرشته
|
|
|
|
|
در وادي حيرتها ، سرگشته ترين مَـردم
در زمره ي دينداران بر جسته ترين فردم
|
|
|
|
|
بنگر که از کجا به کجاها رسیده ام
|
|
|
|
|
هوای ابری
نمنم بارون
تو را
دلم خواست
|
|
|
|
|
حسرتی با سوز هردم میکشم این روزها
آه سردی که دما دم میکشم این روزها
|
|
|
|
|
دلی دریا بخواهد این زمانه
زمین و آسمان را بی بهانه
سفر کردن میان آدمیان
بدون هیچ نگاه عاشقانه
|
|
|
|
|
عاشق شدم انگار قلبت به درد آمد
|
|
|
|
|
آنان که به هیولای جهل آگاهی یافته اند وحشت زده در تلاش برای رهایی از زندان ظلمت و گمراهی خویش هستند.
|
|
|
|
|
مکتب ادبی نورگرایی
شعر پیشرو
شعر سروش
|
|
|
|
|
نذار که روح سرد یأس جسم تو رو بزک کنه
روی لب سرخ دلت صورتی رو لچک کنه
|
|
|
|
|
پرگشودم به همانجا که تورا دیدم من
قصه بافی کردمو دست به دستت دادم
تو همانگونه که لبخند زدی بر لب و
|
|
|
|
|
من همچو همه در پی تسکینِ عذابم
|
|
|
|
|
ای مگس! باز تو آهنگِ تکبّر کردی
حدِّ خود را قدِ سیمرغ ، تصوّر کردی
آبرو از خود و آرامشِ ما
|
|
|
|
|
نه در مدارمی ، نه دوست داری ام
اضافه می کنی ، به بی قراری ام
منی که مبتلاااا، به درد تو شدم
نگاه
|
|
|
|
|
بعدها خواهم نوشت از قصه حالا بگذریم...
|
|
|
|
|
تـفاوت نـیسـت مـیان بیتـفاوت با مـترسـک !
من از آن بیخـیال شِـبـه مـانکـن ، میهراسـم
|
|
|
|
|
نظری کن، که به جان
آمدم از دلتنگی
گذری کن، که خیالی
شدم از تنهایی
|
|
|
|
|
تٍیَت بی شک عزیزوم کور که نیسی
|
|
|
|
|
ما دو صد لعنت بر این دشمن روا میداشتیم...
|
|
|
|
|
یوسف گمگشتهی قلب پریشانخاطرم
در نگاه عاشقم از حادثه پرسید و رفت
از شب و نیلوفر و از هر غزل بی
|
|
|
|
|
چشم ها معدن باروت و لبش مثل تفنگ
|
|
|
|
|
وقتی که پیدا می شوی حالم دگرگون می شود
|
|
|
|
|
دل به دل بیراهه دارد راه نه...
|
|
|
|
|
از رای نترسید که اِی را که چرا شد
از بی خِردی جَست و هراسید زیانم
|
|
|
|
|
آتشی افکنده ام بر خرمَنَت
|
|
|
|
|
ما غافل از آن فرد خـداونـد مُبين ايم
بيهوده بر آن ديدن جسمش به كمين ايم
|
|
|
|
|
تابستون و برج تیر
آب یخ وخاک شیر
هندونه
نون وپنیر
|
|
|
|
|
از فقیری در ستم از تاج اجدادی نگو
ما که در گهواره مردیم و ندیدیم روز خوش
تن کفن پوشان م
|
|
|
|
|
زلال آبی آسمان
نظارهگر بازی ابرهایی
بس سپید
و من
خیره به هر دو
با خود میاندیشم
چه دنیای شگفت
|
|
|
|
|
از ته دل گویمت این حرف را
این سخن پر مایه و این ژرف را
عاشق او شو مرو سوی هوا
خود نگهدار و میف
|
|
|
|
|
طولش نمیدهم؛
- بیا،،،
هلاکِ آمدنت،
--"منم"!
لیلا_طیبی (رها)
|
|
|
|
|
تۆ کە نیت،
مێشکم وەکوو ژنێکی نەزۆکە!
ناخی شێعرەکانم
پڕە وشەگەلێکی نیوەچڵ.
|
|
|
|
|
رو بند ِ خودش را که زِ رخساره بیانداخت
...
|
|
|
|
|
با من امشب را بیا تا یک خیابان بیشتر
|
|
|
|
|
پیچش موی سرت را دوست دارم عاطفه
|
|
|
|
|
گفتی که از خدا طلبت کرده ام ولی
غافل شدی از اینکه دعا اشتباه بود
|
|
|
|
|
از زمین با آسمان هرگاه پیوندت دهند
مطمئن باش آنزمان یک قلب خرسندت دهند
|
|
|
|
|
ماییم و همین یک نفس عمر که باقی یست
|
|
|
|
|
آغوش تو آسایش شبهاست هنوز
|
|
|
|
|
گفتم مگرلیلاشوی،مجنونِ دنیایت شوم
|
|
|
|
|
هر چند مهر دلبری در دل ندارم
با عشق و با عاشق شدن مشکل ندارم
|
|
|
|
|
دلخوشم کردی که اعجاز مسیحای تو هست
با وجود فاصله لبخند احیای تو هست...
|
|
|
|
|
به چشم هایت می اندیشم
که از چوب زدن زاغ سیاهم
دیگر سویی برایشان نمانده
عزیزم
دلم برای چشم هایت
|
|
|
|
|
نگاهت را به رغم تلخی تاریخ می خواهم
|
|
|
|
|
منزل نگر ای دوست که در انس جمالت
مستانه خوشم یا به جنون مستِ جمالت
|
|
|
|
|
به خود آمدم و دیدم گناه ،
مرا به شرارتِ شروریِ یه شریر درآورده
|
|
|
|
|
دل را به صورتی
رُخی زِ صورتی گُشایی
دنیای صورت تو باشد!
|
|
|
|
|
پير روشن به ضميرش زِ خود اسرار بِهِشت
دانشي را زِ ضميرش به كتابي بنوشت
پير
|
|
|
|
|
کاش تو اینجا بودی
تا با تو از
مهر و ماه
میگفتم
|
|
|
|
|
محو شدم در خاطراتش آرزو کردم بمان
آرزویم راهمه در بقچه ای پیچید ورفت
|
|
|
|
|
خالو بیا فالت بِگیرُم
بانو بیا فالت بِگیرُم
عزیز بیا آینده تُ از کف دستت بخونُم
اسبِ چوبین،
قضا
|
|
|
|
|
شنیدهام که تو هم عاشقانه می گویی
|
|
|
|
|
به جاده ی وصال
نخواهی رسید
|
|
|
|
|
من دهاتی دهک چندم هستم نمی دانم
|
|
|
|
|
دل خود را به کسی باخته ای یعنی چه
|
|
|
|
|
عشقم نوشته بودم یک قصه ی خیالی
در امتداد چشمم در سیر این حوالی
|
|
|
|
|
تراز نبود
فاصله امان
روزگاری جهنم
روزگاری زمستان
|
|
|
مجموع ۱۲۴۷۶۴ پست فعال در ۱۵۶۰ صفحه |