سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید |
|
||||||||||||
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است. |
شعری پیش رو داریم از سرکار خانم زهرا مهدوی راد
به اسم ده سال و اندی که چند سطری در خصوص آن خواهم نوشت.
برخی از شعرا در مضامین شعرشان کُدهایی ارائه میدهند که جز برای شاعر و شاید عده ای مخاطب خاص قابل درک نباشد و این امر شاید برای مخاطب عام و خواننده ی شعر جالب نباشد.
حال این شاعر ده و سال و اندی را در شعر مکرر آورده شاید برای خود شاعر جالب وخاطره انگیز باشد اما برای مخاطب مبهم و گاه دلگیر و دلزن است.
شعری که از کمان رها شد دیگر مختص شاعر نیست درجه ی درک آن را و حتی چیستی و چگونگی آن را مخاطب آگاه رقم میزند البته این مقوله فرق دارد با اشعار پسا مدرن معنا گریز که بحثی جدا میطلبد
المانهای شخصی نامفهوم زبان الکن شعر است که شاعر از درون خود به خوبی نتوانسته سوار کاغذ کند و مبهم و نامفهوم شعر را جلو برده است.
این گونه اشعار چون از دایرهی مخاطب عام خارج شده لاجرم ماندگار نخواهد بود.
♦️ برویم سراغ شعر و نقدی بر آن
🔵 بیت اول
ده سال و اندی مانده ام در پیچ و تاب کوره راه
ده سال و اندی میروم تا مرز مردن گاه گاه
در این بیت اگر در مرحله اول وزن را از کلمات برداریم
سخنی ساده بدون هیچ آرایه ی دندان گیری باقی می ماند. دو جمله ی خبری که هیچ اعجازی ندارد فقط خبر صرف است. تخیل و زبان در این بیت حضور محسوسی ندارد و شاعر به مستقیم ترین شیوۀ ممکن حرفش را زده است در ضمن تغییر زمان فعل مصرع دوم درست نیست شاعر به جای می روم از رفته ام باید استفاده میکرد هم برای زمان فعل مصرع اول و هم برای کلمه ی گاه گاه که از مضارع اخباری نمیشود استفاده کرد.
🔵 بیت دوم
مهتاب رقصان می دود در کوچه ها اما فقط
ده سال و اندی پنجره، تابانده بر من نور ماه
بر خلاف بیت اول که خالی بود از آرایه ها و حس شاعرانه اما بیت دوم به سیکل شعر برگشته مراعات النظیرها، تشبیه ها و حتی صنعت تشخیص این بیت را زیبا تر کرده است من اگر جای شاعر بودم (اما فقط) مصرع اول را در این بیت با کلمه ی مناسب تری جایگزین میکردم باید توجه داشت دقت در جزئیات و ریزه کاریهای زبان و تصویر، شعر را ارتقا میدهد و موفق تر میکند.
🔵 بیت سوم
شب میکشد دستی اگر بر پلک های خواب بغض
ده سال و اندی دیده ام طغیان شب را تا پگاه
اگر بگویم شاه بیت این غزل همین بیت است البته با توجه به ابیات قبلی گزافه نگفتهام گرچه تصویر تصویر بکری نیست اما نو آورانه گفته شده، خواب بغض ترکیبی است احساسی فوق العاده که مخاطب را با شاعر همراه میکند. صنایع به کار رفته در این بیت هم زیبایی آن را دوچندان کرده است، بیشتر از همه تجاهل العارف در این بیت نمود دارد که ریز در مواجهه ی شب پیدا شده است.
اما نکتهای که شاعر آن را فراموش کرده این است که اصرار بر استفاده از یک شیوه و یک تکنیک باعث میشود شعر در نزد مخاطب لو برود و دیگر این تکنیک، نه تنها تولید کنندۀ زیبایی نیست بلکه باعث از دست رفتن این احساس هم میشود. دقیقا همان چیزی که در خصوص ده سال و اندی ها گفته بودم.
🔵بیت های چهارم و پنجم و ششم
با عنایت به اینکه تصویر سازی مهمترین رکن و مولفه ی
شعر محسوب میشود لذا برای بهتر شدن شعرهایتان و ارتقای سطح کیفی شعر نیاز است تا توجه و دقت بیشتری در حوزه ی تخیل هم داشته باشید. این شعر از این منظر، شعر فقیری است. در این شعر یک تصویر خوب و تازه که نتیجه کشف شاعر باشد دیده نمیشود. تصویری که بتواند مخاطب را تحت تأثیر قرار دهد و نیازی نباشد شاعر در همۀ شعر تنها با اتکا به زبان به روایت بپردازد. تصویری که بتواند ذهن مخاطب را به چالش بکشد و در پستی بلندی های شعر او را غوطه ور سازد.
تصویرسازی البته نتیجۀ روندی است که از تربیت کردن ذهن و نگاه شاعر حاصل میشود و این امر محقق نمیشود مگر در مطالعه و آثار دیگران خصوصا شاعران سبک هندی که مضامین تصویر گرایانه ی فوق العاده ای دارند. شاعر برای شعر بکر گفتن باید خود را از تعلقات ذهنی و باور های روزمره رها سازد به دنبال ناشدن ها باشد البته نه گیر افتادن در حلقه ی دادائیسم و مبهم انگاری و یا هجو گویی، معقولانه با اشل و الگوریتم خاص دیوانگی را تجربه کردن.
شعر جوشش کلام است و بعد سوار کردن آن بر آگاهی و دانش و سپس سمباده کاری با ظرافت و طبع نازک شاعرانه
ایام عزت مستدام
سید هادی محمدی