سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 27 آبان 1403
    16 جمادى الأولى 1446
      Sunday 17 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۲۷ آبان

        پرستان رجعت

        شعری از

        باقر رمزی ( باصر )

        از دفتر صد غزل از کوچه دیوانه ها نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۵ تير ۱۴۰۱ ۱۰:۰۹ شماره ثبت ۱۱۱۱۹۹
          بازدید : ۱۶۲   |    نظرات : ۳

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

         
         
        بمناسبت یاد و خاطر پدرم
        فقید سعید
        خادم با اخلاص حضرت ثامن الحجج آقا
        علی ابن موسی الرضا ( ع )
        عارف برجسته
        حاج محمد رضا رمزی ( ره )
         
        پرستوان رجعت
         
        زمانیکه در بخش ریکاوری
         
        اسطوره و ارسطوی
         
        جهان اسلام حضرت ابن سینا
         
        در خلسه ی اِتِر فرو رفته بودم
         
        آرام به گونه ام دست می کشید .
         
        شدت آمالِ انتظارِ باز شدن دیدگانم را
         
        در درونش احساس می کردم
         
        چشمانم باز شد .
         
        باور کن او یک فرشته بود .
         
        باور کن سینه اش پیغمبرستان ازلی بود .
         
        سبقت دستان مبارک اش
         
        علت عقب ماندگی سرسلسله ی نوازشگران بود .
         
        و در هر ملاقات یک بغل مهتابی
         
        از ماه شب چهارده معصوم
         
        برایم می آورد .
         
        پیکر زرد و نحیفم با گندم برکتِ دستانِ او
         
        به رنگ آبی آرامش تبدیل می شد
         
        و تنم از عمق آبهای زمزم گذشت
         
        جمعیت پرستوان رجعت برایم پیام آور بودند
         
        پیامی که تا آمدم
         
        درعزلت و گوشه گیری معنا کنم
         
        نوزده سال طول کشید .
         
        هرگز نرسی به کعبه ای . . . . . .
         
        . . . . . . ترکستان است .
         
        پدرم برای تسکین دردهای کهنه
         
        و التیام زخمهای افیون زده ی عفونی ام
         
        سبدِ بزرگی از تلاوت نذر می کرد .
         
        او پس از صرف نان و پنیرِ سحری و نمازِ نافله
         
        با بوسه ای مصحف کلام وحی را می گشود
         
        و به نیّت برآورده شدن حاجات و نیاز
         
        قبل از فریضه ی خوردن رطب افطار
         
        مزّه ی یکصد و چهارده سوره ی وحی را می چشید
         
        و به شکرانه ی توفیق رسیدن به این مرتبه
         
        به نماز یومیه می پرداخت 
         
        افسوس که شانه هایم
         
        خلاء بازوانش را
         
        کماکان احساس می کند
         
        او یک نفر بود
         
        او رفت و گویی همه چیز رفت .
         
         
         
        باقر رمزی باصر
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۶ تير ۱۴۰۱ ۱۱:۳۶
        درود بزرگوار
        روح پدر عزیز تان شاد
        امید که خلد آشیان باشد
        فاتحه و صلوات خندانک
        مهرداد عزیزیان
        دوشنبه ۶ تير ۱۴۰۱ ۱۳:۴۱
        درود
        بسیار زیبا بود
        روحشان شاد🙏🌺
        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        دوشنبه ۶ تير ۱۴۰۱ ۱۵:۱۹
        خدا ابوی گرام را رحمت کند .
        استاد حاج محمد رضا رمزی.


        درودها .

        خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1