حکومتِ باد
درحاشیه ی کویر،
حکومت باد ادامه دار بود
فقط حکومت بود اداره دار بود
هرکه را جز بادِ هوا میدیدی ،
فقط اجاره دار بود
آیا اینجا آدم هم چاره دار بود ؟
اکثراً نه ، یه ناچار
یه داغون ، دربینِ جعبه آچار
در داد گاه های ظلم ،
طولانی بود انتظارِ قضاوت
دادرسی ها ، اغلب اطاله دار بود
اما برای دوستدارانِ باد ،
اوضاع ستاره دار بود
رعیت هرچه را آنجا میکاشتند ،
چند روزِ بعد ، بذرِ سترون میمرد
بذرهای دوستداران باد بود که ، دانه دار بود
درحاشیه ی کویر،
کاری پیدا نمیشد
انگار درآنجا نه تنها زن ، که مَرد هم ،
خانه دار بود
لامصب آنجا فقط درخت بود سایه دار بود
فقط یه شاعربود که خامه دار بود
سرشیر را خیلی دوست داشت
درآنهمه کویرِ بزغاله گون ، تنها طلایه دار بود
باد بود که مایه دار بود
جز باد و دوستانش ،
هرآنکه را میدیدی ناله دار بود
منتقد روی دار بود
حکومت بادِ بَد ،
اینجاش را نخوانده بود ،
همانگونه که آمده بود میرفت
روزی باید اوهم برباد میرفت
همچون نقشِ روی آب
بادِ باطل ، خیلی دیر فهمید اینرا ،
حکومت حق بود ادامه دار بود
بهمن بیدقی 1403/3/21
زیبا بود و