دوشنبه ۱۳ اسفند
سرفه سرگیجه شعری از آرمین مسعود
از دفتر شعرناب نوع شعر ترانه
ارسال شده در تاریخ ۲ روز پیش شماره ثبت ۱۳۶۲۰۲
بازدید : ۲۵ | نظرات : ۳
|
آخرین اشعار ناب آرمین مسعود
|
سرفه سرگیجه
من ایستاده ام در گردی گودال سیاهی
پرگار معتاد به بزرگ کردن دایره متوالی
چند درجه وسیع بشم برای تو میشم کافی؟
طلسم کشیدن خط قرمز میرسه به پایانی؟
از این چرخش دیوانه وار سرفه می کنه سرگیجه
از این امتداد بی پایان خط شده رگباری بر صفحه
من بازیچه بازی دور زدن های تو
خوکچه در بند چرخ وفلک های تو
تقصیر ها مدام می افته بر شونه دیگری
من فراری از مواجه با من که شده دیگری
من پرسه می زنم در پارازیت شبکه روباه مکاره
این همه تفاله تباه از دست چرکی من شده زاده
قهوه جنبش کافئین را باخت به لشکر خسته بی خوابی
نشد مرهم برای بی تابی تب افروخته تقصیر بی زاری
وضیعیت برفکی شیشه اشوب صورتم پایین ریخته
فروپاشی چارچوب تسخیر این دایره بی انتها را دریده
انحنای مجنون شکافته شد با تیشه تکه های تکیده چهره
خشونت عصیان این دوران ناملموس را به ویرانی برده
الان که تیزی نوک مداد را کاسته تیغ شکسته شیشه
زمان اواره شدن به سرزمینی که از خطور خطر سرریزه
الان که کش و قوس طناب نفرت الود طراح اثر نداره
شوالیه جرئت باید افسار سرگشتگی را به دست بگیره
ساکت، برای فروکش کردن نعره های برنده حقیقت
ساکن، برای اطاعت از صدای گوش خراش خرفت
سکونت، مفت نمی ارزه برای ذهن خواهان سفر
سکوت، شوقی نداره برای حنجره خواهان سرود
دیگر سینه صبر، انجماد یخ را به حرارت میل داده
دیگر سر سودازده، حوصله این ماشه تخریب نداره
نمانده بطری انرژی برای حرکت سریع در این ماز
نمانده به هیچ وجه هیج راهی برای انعطاف باز
آماده کردم کول بار رفتن از شهر حلقه های انعکاس سرگذشت
گام های سنگینم خواهند کوبید برسر زمین ترک دار تکرار شکست
سفری ست پر از نشیب و طولانی
سفری ست بی مقصد و بی نشانی
رفتنی ست برای ازمون و رستگاری
رفتنی ست برای پژوهش و رهایی
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
خوش آمدید به جمع نابیون
موفق باشید