شنبه ۲۹ ارديبهشت
|
|
تحمّلم تموم شده میخوام بدون تو برم
|
|
|
|
|
کاش دریابودی ومن زورقی بی بادبان
درمه وتوفان شبی خودرابه دریامی زدم..
|
|
|
|
|
کوچه های خاموش فرو رفته در خون
|
|
|
|
|
دلبر نازنده ما تا به کجا می بری؟
|
|
|
|
|
جهان گردی می گفت...
جهان گرد است...
گردی و محدودی
|
|
|
|
|
دنیا/دهکده کوچکی شده ....
|
|
|
|
|
شرح حال کودکی درکربلا/
چون رقیّه شاهدِ هرماجرا
|
|
|
|
|
از نومیدی تابوت ساختم
راستی تلخ تر هست
مرگ عشق و احساس...
|
|
|
|
|
ای وای بر آن نفــس عنیدی که تمرگید
حیــوان فزونمـــایه! پلیـــدی که تمرگید
|
|
|
|
|
دلم را می برد باآن ادا وناز وتر فندش
و با آن غنچه های ناز بر زلف پر از بندش
برایم چای آورده نشسته
|
|
|
|
|
فـصل پــــاییز گشت و فصل خزان
|
|
|
|
|
چند گاهي پر زد اندر آسمان //
خسته بود و ديد رودي در نهان
|
|
|
|
|
خودم را با خودم سر آشتی نیست
|
|
|
|
|
یکی بود
یکی همیشه نبود ـ ـ ـ
|
|
|
|
|
گفتم حديث عشق
گفتم حديث عشق به گوشش گمان نرفت
|
|
|
|
|
من از دفتر شعرم کینه ها دارم؛
که نداشته و ندارد شعری درخور تو...
|
|
|
|
|
زمان سخن از قحطی آب و سخن از طفل رباب و سخن از قلب کباب و پدری در تب و تاب و سخن از کشف حجاب و سخن ا
|
|
|
|
|
خران گاهی بزان را ساده انگارند...
بزان وحشت زده در جنگ و پیکارند
سگان عو عو کنان خندند و میآیند..
|
|
|
|
|
دیده از حسن جمالت بر گرفتن مشکلست
هرکه را عشقت پذیرا گشت فردی کا ملست
|
|
|
|
|
سکوت ِ زیبا
لالایی ِ طبیعت شد
|
|
|
|
|
تنها ترین است یزدان بعد از اسمان...
|
|
|
|
|
شعری است برای شهادت امام حسین
|
|
|
|
|
تو رفتی و هنوز هم خیره به راه مانده ام...
|
|
|
|
|
به هرکســی که میرسم......
|
|
|
|
|
ای عشق ! نگهت مستیِ صد جام شراب است
عمرم، پی نوشیدن این باده بر آب است
|
|
|
|
|
گاهی سری به راس سر نی، تکان بده...
با یک نگاه هم شده... تا خواهری کنی
|
|
|
|
|
حقیقتی است غیر قابل انکار از زبان ابلیس به شکل خیالی و متافوری
|
|
|
|
|
شعر طنز آقایم و اخلاق قشنگی دارم از علی دولتیان
|
|
|
|
|
شیهه می کشید شب
شرم آور
در گوش های کارتن خوابی
که ساعتی قبل
شیشه اش را
کشیده بود !
مرد
|
|
|
|
|
مهندسِ شهرِ واژه هایِ من!
با تو، روحم ، پرنده ای آزاد ،
نمیترسم هرگز از هجومِ باد،
قافیه ی
|
|
|
|
|
نمی خوانم تو را وقتی که نظوت نا هما هنگست
غزل کی می شود شعری که بی تصویر و اورنگست
|
|
|
|
|
دیگر بس است هر چه در عشق تو سوختم...
|
|
|
|
|
جنگلي زيبا به دور ايام بود //
حاکم جنگل کلاغی خام بود
|
|
|
|
|
بانو ! نمیخواهی که قلبت مال من باشد؟
|
|
|
|
|
درود بر تو که در فصل غم جوانه زدی
به بوم زرد زمان نقشی از ترانه زدی
|
|
|
|
|
آرزوی دیدنت در خواب،خوابم را ربود
آسمان تاریک و روشن،زیر چشمانم کبود
گفته بودی ذکر من مرهم به قلب
|
|
|
|
|
همه ارام
درختان ،هم نوای باد
به جنگ این سکوت شوم
کسی فریاد بر می ارد
وتو
در وهم خود بنشسته ای
|
|
|
|
|
قبل ترها
تنها دلخوشیم
این بودکه چشمانت راست می گویند!
ولی راست است
که راست راباید از بچه شنید!
|
|
|
|
|
خــــداوندِ عـــــــالم مـــــرا آفـــرید
|
|
|
|
|
دل به تو دادم- دل به که دادی
|
|
|
|
|
دست هایت را به من بده
و با من قدم بزن
|
|
|
|
|
گفتم به خویش که از غم دل ناله سر کنم
دور از نگاه خلق به وقت سحر کنم
|
|
|
|
|
{یادآوری: سلام. همانطور که همیشه عرض کرده ام، اشعار انتقادی و طنز بنده به هیچ روی مخاطب خاص ندارد و
|
|
|
|
|
آه ای کویر ، زاینده رودمان را :
پذیرا باش ، به شبنمی صبحگاهی ...
|
|
|
|
|
این همه گمشده رو من از کجا پیدا کنم
دوستای قدیمی رو چه جوری آشنا کنم
|
|
|
|
|
ای کاش
تمام ِ آیینه ها . . .
|
|
|
|
|
تنهاییمون پررنگ تر میشه
توی سکوت تلخ این خونه
|
|
|
|
|
از این واون شنیده
قلبم دروغ نمی گه
|
|
|
|
|
چشم ها آلوده است و
راه چشمه ها بسته...!
|
|
|
|
|
سر به روی سینه ام بگذار و دیگر غم مخور..
|
|
|
|
|
پک میزنی آرام بر جانم..........
|
|
|
|
|
گفت وي را جمله نقاش منيد //
نقش فرش و گاه فراش منيد
|
|
|
|
|
امشب نیامدم به سرای تو یا حسین(علیک السلام)
آشفته شد دلم به هوای تو یا حسین(علیک السلام)
|
|
|
|
|
''برگ گلگون شده در هیبت پاییز افتاد ''
این بهار هم یک تغیر در غریب غربت غیر است
اگر
دستان لا
|
|
|
|
|
برقی زد و کس طور سینا را نمی دید...
|
|
|
|
|
یک پرده فیلم رنگی در ماجرای عشقی
|
|
|
|
|
داری زیر بارون غرق میشی بیاد روزایی که گذشتند...
|
|
|
|
|
شاید تحمیل عقدی باشد.......
|
|
|
|
|
تو جاده های دلهره
دور از تو پرسه میزنم
تنهایی تن پوشم شده
درگیر وهم مردنم
|
|
|
مجموع ۱۲۴۱۶۰ پست فعال در ۱۵۵۲ صفحه |