جمعه ۱۸ آبان
شغل شاعری شعری از مهرداد نصرتی مهرشاعر
از دفتر 1 نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۴ ۱۴:۱۲ شماره ثبت ۴۱۷۸۸
بازدید : ۴۳۰ | نظرات : ۱۲
|
دفاتر شعر مهرداد نصرتی مهرشاعر
آخرین اشعار ناب مهرداد نصرتی مهرشاعر
|
{یادآوری: سلام. همانطور که همیشه عرض کرده ام، اشعار انتقادی و طنز بنده به هیچ روی مخاطب خاص ندارد و اگر نیش زخمی است(که البته ذاتی طنز است) کلی است.}
شغل می خواهی؟ بیا شاعر شدن، آسانتر است
دانش و مدرک نمی خواهد، کلاسش دیگر است
یک شبه با ادعا استاد_شاعر می شوی،
ادعا محکم کنی، آن روی سکه باور است
یک قلم، یک دفتر و یک مشت جمله(پرغلط)
کل سرمایه که می خواهد همین سه گوهر است
البته باید کچل باشی و یا گیسو_دراز
و لباست هرچه طرح آن غریبه بهتر است
بعد با طیاره دعوت میشوی به «شام» شعر
آخر برنامه ها هم وقت تقدیر و زر است
خوب دقت کن که قبل از شعرخوانی، ادعاست
فی المثل باید بگویی: شعر من شعرِ تر است
شعرتر از شعر من هرگز نگفته شاعری
سایرین تقلید من کردند، منکر کافر است
افتخاری داده ام که آمدم اینجا، چرا؟!
چونکه مهمان وزیری بوده ام که سرور است
بعد در دفتر بدنبال مناسب تر بگرد
رو به مردم کن بگو: کی شعر من را از بر است؟
نقطه نقطه شعرها را با صدایی بم بخوان
چند واژه انگلیسی کارسازی محشر است
بعد تشبیه ستاره به چغندر، به سریش
منتقد "وجه شبه" را خواست، میگویی: خر است،
بیسواد است و نمی داند آوانگاردیسم چیست
پاسخت تنها همین باشد، ولو که داور است
بعد شامت را که خوردی می روی توی حیاط
ژست عرفانی بگیر، انگار که دنیا کر است
هیچکس در سطح درک شعر تو اینجا نبود
و دو نخ سیگار، یعنی آتشی در این سر است
آخرش هم می روی توی اطاقت در هتل
هی به ریش خلق می خندی که: شاعر شاعراست
***
گوربابای من و سعد و بهار و فرخی
که به جرم شاعریمان، زندگی دردسر است
(مهرداد نصرتی، مهرشاعر)
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.