يکشنبه ۴ آذر
اشعار دفتر شعرِ گریزلووپ شاعر عیسی نصراللهی( تیرداد)
|
|
/ ناب شدم
پشت دیوار نوکیسه گان
در امتداد رجحان.../
رو در روی هیمه های تیره و دودآلود
زن همسایه ن
|
|
|
|
|
/ سیل آمد
نوح رفته بود
و
من سالهاست غرق دنیای مجازی شده ام/
پیانو
مارش
کمی هم بارش باران
شبان
|
|
|
|
|
''برگ گلگون شده در هیبت پاییز افتاد ''
این بهار هم یک تغیر در غریب غربت غیر است
اگر
دستان لا
|
|
|
|
|
/ نمونه ای از گریزلووپ/
''تو یک طناز شوخ سرد این پاییز عریانی
تو
یک
اندیشه ای در یاد باد
|
|
|
|
|
خزان ناگه تمام رنگ زرد خویش را می شست...
و
من
در فکر این طفل زمستانم...
شبی تاریک و ظلمانی...
ب
|
|
|
|
|
/ راز گون/
آرزو داشت که مثل گون دشت شود/
خبر آمد که بیابان به گون \'تاخته \'است/
سالها
|
|
|
|
|
تنم در تاب تب افتاده بر تندیس طرد خویش
و
میترسم که گندم خونبهای سالیان رفته ام باشد...
-بیا بنشین
|
|
|
|
|
واگویه ای سرد
برابر با تمام خیز بودار افق
لابه لای نعش کبود کوه
تا
هزاره های بلورین کاج
اینجا
|
|
|
|
|
ﺭﻭﯼ ﺁﻥ ﺗﺨﺘﻪ ﺳﯿﺎﻩ ﺗﻨﻬﺎ
ﺑﺎ ﺩﻭ ﺭﻧﮓ ﺁﺑﯽ ....
ﺑﺎﺯ ﺍﺯ ﻧﻮ
ﺳﺮﺧﻂ ......
ﺑﺎ ﻋﻘﺐ ﮔﺮﺩ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﮔﺬﺭﺍ
ﺟﯿﺮ ﮔﭻ ﺑﺮ
|
|
|
|
|
ﻣﺮﮒ ﺑﻠﻮﻁ "... ﻗﺎﻟﺐ ﺷﻌﺮﯼ ﮔﺮﯾﺰﻟﻮﻭﭖ "
"ﺑﻠﻮﻁ ﺯﺍﮔﺮﺳﻢ ﺧﺎﺭ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻭﯾﺮﺍﻥ
ﺍﯾﻦ
ﺗﻨﺎﻭﺭ ﺗﻦ ﻃﻨﯿﻦ ﻃﺎﻟﻊ ﻧﺤﺲ ﻭﺟﻮ
|
|
|