سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        سایه های ترس\

        شعری از

        عیسی نصراللهی( تیرداد)

        از دفتر گریزلووپ نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۴ ۰۱:۳۸ شماره ثبت ۳۸۰۱۳
          بازدید : ۵۶۲   |    نظرات : ۹

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر عیسی نصراللهی( تیرداد)

        واگویه ای سرد
        برابر با تمام خیز بودار افق
        لابه لای نعش کبود کوه
        تا
        هزاره های بلورین کاج
        اینجا
        در خیمه گاهم
        که
        عنکبوت لاغری ماند
        یک شب ،سپری کردن ماه
        بر لب کاسه ی آب شب مانده ی دوشین به سرانگشت گذر
        به پدیداری شرم
        چند مست لب گزیده
        آهام...
        هوی...
        واگویه هایی از سر بیخود
        تمام حجم رقیق آفتاب را داشت
        دست بر کشیدم از خیمه گاه عنکبوت خود
        چند مست لال در حین عذاب وجدان خویش
        انتظار طلوع آفتاب میکشیدند
        در پناه شب
        به ناگها
        یک به یک
        همسوی کرنش ملیح شب
        چیزی نمانده به روز
        دو مست
        چند ولگرد
        کنار زده بودند نقاب شبزده ی دشت
        صدای ناله ی ماده سگی
        میآمد از بعد حجیم انعکاس سایه های خویش
        گاواره بان جوان به صحرا برده بود آذوقه ی فردا
        چند مست
        چند ابلیس
        ناله های ترس
        کوچه ای تاریک و بی روح
        آواز یک دوره گردی تا فروشد
        قصه های نحس آوای پسین درد
        کسی بلند بلند
        درب خیمه ام را کوفت
        پرده ها کنار رفتند
        شب رفته بود
        مستان گریزان
        روز خلوت بود
        سایه ای وارد شد
        من بودم
        تنگ شرابی در دست
        رقصان...
        گاه گاهی ناله های پست را میخواند
        رو به رویم
        خیره در خویش
        تمام هیبت من بود
        آن سایه ی عریان/
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        6