يکشنبه ۴ آذر
چراغ جادو شعری از محمد محسن خادم پور
از دفتر شعرناب نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ شنبه ۹ آبان ۱۳۹۴ ۰۹:۳۲ شماره ثبت ۴۱۷۵۹
بازدید : ۴۱۷ | نظرات : ۲۶
|
دفاتر شعر محمد محسن خادم پور
آخرین اشعار ناب محمد محسن خادم پور
|
من قصه می نویسم زیبای اولش باش
نقش ِ پری ی ِ دریا سهم تو باشد ایکاش
طرحت چنان بریزم خیلی خفن نباشی
زیر ِ قلم برقصی چون بوم ِ نرم ِ نقاش
یک پرده فیلم رنگی در ماجرای عشقی
نامت چراغ جادو شبگردِ مست ِ جَمّاش
در چشم ِ تو بریزم جام ِبلور شادی
دیوانه ی ِ تو گردم این راز را کنم فاش
هی بارها نوشتم آخر نشد به میلم
هر بار مشکلم شد ولگرد های عیاش
دشمن شدم به کلی با لاف ِ بی نزاکت
راهش اگر ببندم کورش کنم به منقاش
تا پای ِ جان بجنگم چون مرد عنکبوتی
حتی اگر گریزد درغارهای ِ خُفاش
پس نقش خود به بازی هشدار تا نبازی
شاید شبی ببینی کابوس ِ زشت ِکَلاش
اصلن نمی نویسم حیف است تا بترسی
از قصه های باطل یا فکرهای اوباش
محمد محسن خادم پور - 1394
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.