سه شنبه ۱۵ خرداد
|
|
هر كس كه از اين دنيا، در مرحله ي شادش بود
|
|
|
|
|
مکتب ادبی نورگرایی
شعر پیشرو
شعر سروش
|
|
|
|
|
می خری خودکار حالا تق تقی از همان اول نویسد لق لقی
|
|
|
|
|
عاشقی گم گشته ام در شهر دل جا مانده ام
نامـه ای بـی مقصـدم در زیر پا تـا مـانده ام
|
|
|
|
|
در صلیب تن شکستن
خیره چشم هایی نبستن
فاتحِ این موجِ مُرده
رمل و اسطرلاب به جُز تن
هاتفِ منسوخ
|
|
|
|
|
گفتم : وای که چقدر تنهایم** گفتی : من که به تو نزدیکم **
|
|
|
|
|
دفتر شعر مرا خواندی و گفتی احسنت
گفتی چاپش بکنی همه معشوقه پسند
|
|
|
|
|
بی تو در شب های بد همبسترِ تنهایی ام
|
|
|
|
|
تو رفتی ولی بوی عطرت هنوز
مث اولا رو لباس منه
همونی ولنتاین دادی بهم
می گفتی که این عطر خاص منه
|
|
|
|
|
تو ای زیباترین مه روی زیبا
تو حوری و پری با خوی زیبا
صدایت همچو آهنگی دل انگیز
چو خورشیدی کمان اب
|
|
|
|
|
لک لکی کو آه در سودا نداشت
هیچ بر روز مبادا هم نداشت
رفت پیش ایزدی بهر نیاز
سفره ی دل را گشود و
|
|
|
|
|
در خواب هایم می روم تا ساحلی متروک
آن جا که می رقصد
بر موج های تلخ
تصویر شور انگیزی از وهم پری وا
|
|
|
|
|
دیوانه و غرق تو شدن عین شراب است
|
|
|
|
|
ای تجلی طاها کنایه آیه مشکات
ذات نور السماوات الارض، باطن آیات
|
|
|
|
|
Iran is not a part of the word
.The world is a part of IRAN
|
|
|
|
|
خمینـی گــر جــدا گــردد ز نهضت
فـــرو افتــــد نظـــــام از اوجِ عــزت
همـــه بـاشند سهیــم
|
|
|
|
|
بروید ای قوم نصیحت به چکار آمده آید
|
|
|
|
|
روبهروی هم ایستادیم
چون دو آینه
که روبهروی هم
چیزی از فاصله بینشان
نمی فهمند
|
|
|
|
|
آن ارتباط آب و خاك ، از نظم آن يزدان بُوَد
|
|
|
|
|
من هنوز اسیرم ، درین ورطه ی خاموش
درین خانه ی چارگوش
|
|
|
|
|
مات ماندم پشت تصویر کج آیینه ها
با دروغ دیگری آیینه خندانم کرد
|
|
|
|
|
ذوب گشتم قطره قطره همچو شمع
بستر زاینده رود از چشمْ خیس!
|
|
|
|
|
آگاه نـشـد هـیـچـکـس از حــال پـریـشــم ..!
در گـور تـنـم دفـن و کـنـون مـردهٔ خـویـشـم
|
|
|
|
|
ای کاش با عشق تو یک دیوانه باشم
تا با خیالت در دل ویرانه باشم
چون شمع سازی آن وجودت را برایم
تا
|
|
|
|
|
این جا میان تازه به دوران رسیده ها پیچیده
تلخی دل ناشاعر برایش شرین است . . . !!
|
|
|
|
|
از دیدهام چه خون جگرها روان شده
|
|
|
|
|
عشق جانم
تو خودت شعری
از هر تار گیسویت می شود دیوانی نوشت
به عشق چشمانت می شود پیاده رفت
|
|
|
|
|
در قبال کرده جانم اگرش تو میپسندی....
|
|
|
|
|
ازچشم ماه افتاد احساس سربه زیرم ای واژه های بی رحم حق است تا بمیرم
|
|
|
|
|
شب بخیر های تو
یک چیز دیگر است
گرم می کند بالشت زیر سرم را
در زمستان...!
|
|
|
|
|
*خاک کاخ*
خاک کاخ شاهان بر باد گیتی شد
عاقبت هر تخت شاهی نیستی شد
آنکه کوشید به عد
|
|
|
|
|
نازید به آزادگی اش سرو غرر
سوزاند چمن را به تظاهر چو شرر
تا زلف به طعنه بر سمن بنماید
|
|
|
|
|
شعر یعنی شرحه شرحه شرح غم
|
|
|
|
|
جان فدای دلی که خون باشد به سر داری از جنون باشد
|
|
|
|
|
نمیخواهم اجری ازیک پاداش باشم برای دلخوشی
|
|
|
|
|
شیرِ درونم،
به نعره است...
|
|
|
|
|
ز قیل و قال دنیا چون خسته گشتی
به خلوت نشین ز دل بخوان شعری
|
|
|
|
|
تو به سمت من
من به سمت تو
سرشار ازعشق
ماه بانویِ قصه
رعنا ،غزال تیز پای من
به پاس بوسه ی خجالت
|
|
|
|
|
از عشق میگویم
--قناری در قفس،
میگرید!
لیلا_طیبی (رها)
|
|
|
|
|
بَس جَسدهاروی هم خوابیده اند،شهرغم راشهرغم نامیده اند
|
|
|
|
|
🤍زمستان ،برف،سرما رخنه کرده...
|
|
|
|
|
رفاقت را چنان بنما ،كه از دستـت نرنجد كس
|
|
|
|
|
جنت گـوارا آنکــه را در زنـدگـانـی
بـر او صفت نـزدِ خدا افتـاده باشد
در دوزخ از قهـرِ خـدا باشد
|
|
|
|
|
هم بادهاي گرم فرا رو نشسته باد
|
|
|
|
|
قربان گیسوانت پاسخ ده بر ندایم
|
|
|
|
|
ای خدای سقوط وجدانم
پاچه خوارم مرا حمایت کن
|
|
|
|
|
بالاخره میاد یه شب سردی که یهو می ره پاییز
تو فقط امر بکن سفر بعدیمون میشه پاریس
|
|
|
|
|
در یک قدمی خوشبختی بودیم
من و تو پیمان بستیم
برای فتح قلعه آرزوها
و فرشته های آسمان
شاهد عقدما
|
|
|
|
|
سهم من میشوی که خوش باشیم ؟
|
|
|
|
|
می نویسم به شما که دلم تنگ شماست
و خبر دار تو را می سازم از این حس
|
|
|
|
|
عنوان شعر: اسطوره ی زندگیم
|
|
|
|
|
و شبیهِ دل من کشور من
ایران است...
|
|
|
|
|
یک حیوانِ نفرین شده
روی پاهایش مُرد
عشق برای رسوایی کافی نیست!
|
|
|
|
|
چه احساسی از این بهتر که هستی؟
|
|
|
|
|
یک سال ندیدهام تو را؛ ماه دلم
|
|
|
|
|
کیستی چه کردی براین حال شیدا خرابم
|
|
|
|
|
نه ساق جاده ها خلخالی از سیماب را فهمید
نه احساس تعلق حلقه ی مهتاب را فهمید
|
|
|
|
|
دل ندادم، جُـز به عشقِ آن ولیّ- منشَاءِ دلدادگی هایـَم علی(ع)
|
|
|
|
|
ای آنکه بردی از دلم گلوازه ی صبر و قرار
|
|
|
|
|
کاش بخوابم
و کنار تو بیدار شوم
|
|
|
|
|
من نامه ام برای خدا باز کن مرا
یک قصه ی نگفته ام آغاز کن مرا
|
|
|
|
|
تنگه دلم واست بی تو حالم خرابه
اینقده جذابی که قلب من فداته
رک بگم مال منی بدجوری میخوامت
بمونی و
|
|
|
|
|
قسم به تو
قسم به عشق
زیباترین واژه ی هستی
خودم را درگندم زار موهایت رها میکنم
گذشتم از حادثه
|
|
|
مجموع ۱۲۴۵۳۲ پست فعال در ۱۵۵۷ صفحه |