درود و عرض ادب و ارادت محضر استاد بزرگوارم
جناب آقای فخوری گرانقدر و عزیز
ابتدا بابت اینکه هر بار اینچنین ژرف سیاه مشق های شاگردتان را میخوانید و به امضا میرسانید ،سپاسگزارم🙏
باید به عرض برسانم این غزل یکی از غزل هایی است که من در قبلا با مضمونی دیگر نوشته بودم که دارای تصاویر پیچیده و زیادی بود و محتوا و مفهوم دیگری داشت
ولی چند روز پیش به ناچار بازنگری کردم و دستخوش تغییراتی شد
اتفاقا در بیت مورد نظر شما خودم هم اشکال داشتم
و با تغییر اینگونه نوشته بودم که فراموش کردم در این نسخه تغییر بدهم
نگاه خیره ام تا بینهایت می دود اما
به قدر دید خود از آب ،لب تالاب را فهمید
که باز هم نمیدانم از لحاظ نحوی و ساختار مفهومی درست است یا نه ؟
همیشه تاکید من این بوده و هست
"من آمده ام که در سایه بزرگواری و سخاوت اساتیدم بیاموزم"
گردنم هم از مو باریک تر است
نه ادعای استادی دارم و نه مهارت زیادی در نوشتن
آنچه که میدانم و روی کاغذ می آورم مدت ۴ سال با خون دل آموختم
(با توجه به اینکه رشته ی تحصیلی و دانشگاهی من ربطی به ادبیات نداشت )
میدانم که باز هم باید بیاموزم و بیاموزم و بیاموزم و بیاموزم....
و اما ...
شما سرور گرانقدر و استاد بزرگوار من هستید
که مانند دیگر اساتید و مدیران مدبر سایت شعر ناب برایم ارزشمند و قابل احترام هستید
لطفا بنده را از دانش گرانبهای خود محروم نفرمایید
خوشحال میشوم ، هر کجا لازم بود در مورد نوشته هایم تذکر بدهید
پیشاپیش از شما استاد فخوری گرانقدر و دیگر اساتید و عزیزان همراه سپاسگزارم
درود