شنبه ۱۲ خرداد
|
|
حرف دل مولا علی علیه السلام
|
|
|
|
|
فکر نکن رفتن تو خونه خرابم میکنه ...
|
|
|
|
|
من در بهارم گر چه در این برگریزم
تو فصل ها را جابجا کردی عزیزم
|
|
|
|
|
یا رب آنقدَر بر سر سجاده ام از درد بنالم
|
|
|
|
|
روزگاري بـسر اين من دل خسته گذشت
كه نشايد به زبان گفت: چه بود و چه گذشت
ها
|
|
|
|
|
سوار بر قایق چوبی
معلق روی امواجم
عجب جز رو مدی دارد
چشات اقیانوس هند ست
درون این همه امواج
پی
|
|
|
|
|
کاش می شد چون فرهادکوه کن عشق را
بردل سنگ می نوشت
شیرینی عشق رابا یاد فرهاد آغاز کرد
کاش م
|
|
|
|
|
زندگی فاز فراموشی است اگر این غم نبود...
|
|
|
|
|
بار دیگر زندگی را تازه کن
عشق را بی هوا اندازه کن
رخت نومیدی ز تن آواره کن
ترس را در ذهن خو
|
|
|
|
|
الحق که تو در جور و جفا ناب ترینی
در وحشت خاموش زمان ساز ترینی
باید ز تو دل گیرم و سوی تو نیایم
ه
|
|
|
|
|
در آسمان پرستاره ام......
|
|
|
|
|
یه شب میاد میشینی پشت همین پنجره
خودتی و خودت تو یه خونه تنگ و تاریک
که حتی سایتم وارد حریم شخصی
|
|
|
|
|
با تو افتخاری لذت بخش ،
ناشی ازهمقدمی ،
همرهِ شادیی مفرط ،
همی با من بود
|
|
|
|
|
خفته ها را غم بیداری نیست / مست می را شوق هوشیاری نیست
عشق و نفرت نشود یکجا جمع / بند ظلمت نشود
|
|
|
|
|
نان خشکی هرچه خواهی میخری !
سفره خالی زنانی هم دارم میخری ؟
|
|
|
|
|
این سر آغازی بشد بر این دلم
تا بگویم از غم و از مشکلم
دلبر است او این بود رنجی عظیم
قلب ما را
|
|
|
|
|
آشکارا دلبرے میکند آن یارِ جفا پیشه ولے
دلِ ما در طلبِ بوسۂ نابش چه نهان میسوزد
سعیده تفضّلے نیک
|
|
|
|
|
پشت پرده تنهایی
یه نفر هست که میسوزه و می سازه
|
|
|
|
|
غرورم: مهریه، شعر و غزل: تضمین خوشبختی
|
|
|
|
|
اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را
|
|
|
|
|
دوم اسفند اگر برخاستم از رختخواب
|
|
|
|
|
در یک روز
در یک روز بطول ابدیت
تمام عمرم را
تمام رویاهایم را
تمام
|
|
|
|
|
زندگانی اینجا،تپش ثانیه هاست
|
|
|
|
|
میخوام یادم بره تموم خاطراتی رو که با تو داشتم
نمیخوام یادم بیاد یک روز تورو کنارم داشتم
دیگه وقت
|
|
|
|
|
دلم آن حمایت هايت را میخواهد پدر
تو که رفتی فهمیدم چقدر تنهايم پدر
|
|
|
|
|
عشق است خودش ، همین که مادر باشی!
|
|
|
|
|
خلاصه اینکه زبان ، ماشه ی تفنگیه که اول مغز ضارب رو متلاشی میکنه
|
|
|
|
|
شعری در منزلت کارگر، به قالب چهارپاره و با استفاده از احادیث و روایات.
|
|
|
|
|
صفای سورهی کوثر، شکوفا شد؛
جهان محوِ گُلِ ایمانِ زهرا شد!
|
|
|
|
|
بسم الله الرحمن الرحیم
بـاغِ انـار دلبـرِ یـار یـاسِ بهـار آمده است
مارا نگار مادرِ یـار چه با وقـ
|
|
|
|
|
بعد از این همه خاطره ها
در آخر کار
...
|
|
|
|
|
بهیادمنیستیاما
به یادت تاابد هستم
|
|
|
|
|
ای عشق گمشده در شهر شیشه ای
|
|
|
|
|
قهر و بی مهری معشوق من از سنگدلیست
|
|
|
|
|
ای آنکه تو دانایی ات آورده به کارم
من هم سر خود، در خط فرمان تو دارم
مِه
|
|
|
|
|
((تو سر مهر نداری ، دل من تنگ شده ))*
از جفاهای تو این زندگی ام لنگ شده
تو زدی ساز و به هر ساز تو
|
|
|
|
|
تنها رهایم می کند
در کنار رودخانه خشک و چشمه آب
و کشتزارها به تصویر کشیده در ذهنم
وهمان خوشه گ
|
|
|
|
|
چه عشقی می خُروشد
دَر امواجِ دریایِ دیدِگانت،
بگذار بیفتم
بِه پایِ این دو گویِ افسونگَر،
و شَو
|
|
|
|
|
تو چه دانی که من ساده دل دست ز هر جا کوتاه...این منه مانده ز هر کونو مکان رانده ز هرجا...
|
|
|
|
|
هرچه می گویم، می گوید چشم!
|
|
|
|
|
ستایم سراینده طوس را * * * * سراینده زال و کاووس را
|
|
|
|
|
ویران شود این شب ، که مهتاب ندارد
|
|
|
|
|
افسوس که هر دفعه مرا دک کردی
|
|
|
|
|
ارتشُ/دریای خون/ارزشِ/انسانُ و جون...
|
|
|
|
|
عشق ای نیروی هستی بخش بهتر
به نیروی جوان می کنی سیر جهان سر
همان زیبا نکوعدل گستر
به دلها بوده
|
|
|
|
|
كاش امروز درين پنجره حاضر بشوي
بر من و منظرهء درد تو ناظر بشوي
|
|
|
|
|
شوره زاری بیش نیست
خانه ام بی عطر دوست
این چنین
|
|
|
|
|
ای دل مستی یا که دیوانه هستی
مرا تنها گذاشتی خود تنها نشستی
|
|
|
|
|
به روی پیرهنم عطرت عاشقانه نشسته
|
|
|
|
|
اینگونه میشکنید شما دل هم را...
سفید کرده اید دگر روی غم را...
به صلیب کشیده ام دگرقلبم را...
|
|
|
|
|
تا که درمان منی، دارو چه سود
شیشه ها افتاد وداروها شکست
|
|
|
|
|
My mother
You love me forever
I love you forever
My mother
|
|
|
|
|
ای نام تو ارایه یِ شعر و سخن
ای یاد تو رامشگر افکار من
آنقدر بزرگی، خارجی از درک فهـم
عضما
|
|
|
|
|
زهره ي زهراي اطهر1 تا به دنيا ديده شد
باعث نور هدايت ، در جهان گرديده
|
|
|
|
|
جان من جانان من هیچ معلوم هست کجایی
|
|
|
|
|
پرواز مرا به آسمان خواهد برد
اما به سقوط آسمان معترضم
|
|
|
|
|
چه خوش رفتی زشهر بیمرامیها
...
|
|
|
|
|
زباناز سنگ دل از شیشه
نمی پوشد شبی قصه
سری بسته گلی رفته
نمی گوید
|
|
|
|
|
برق چشمان تو باید غزلی ناب شود
اگرش واژه بیاید تب تو رام شود
روی لبخند تو باید عطش جام چشید
اگر
|
|
|
|
|
💚 تو باشی ، شب همان صبح سپیداست
تو باشی ، زندگی غرق امید است
|
|
|
|
|
بعدنمازآیات هرخواسته ای واجبرَواست.
|
|
|
مجموع ۱۲۴۴۶۹ پست فعال در ۱۵۵۶ صفحه |