چهارشنبه ۲۳ آبان
اشعار دفتر شعرِ دفتر غزليات شاعر سیدمحمدطباطبایی
|
|
صبح با باد صبا قاصد پروانه رسید
بوي عطر نفس صبح به اين خانه رسيد
پنجره باز شد و بوي بهاران برخ
|
|
|
|
|
در آسمان غوغا و شيون در زمين است
اندوه در چشمان ختم المرسلين است
|
|
|
|
|
دفتر مجنون و ليلي بسته شد در شعر ما
قصّه از شمع و گل و خودسوزي پروانه نيست
|
|
|
|
|
بگشا پنجره با عشق گلي پشت در است
|
|
|
|
|
جرم ما بود که عاشق به شقایق شده ایم
|
|
|
|
|
در آتش عشق است ،اگر باز بسوزيم
عنقا شده در عشق ، كُهِ قاف پريده
|
|
|
|
|
مرغ دل باز چرا ميل پريدن دارد ؟
در قفس حسرت پرواز و رهيدن دارد
|
|
|
|
|
آمدي تا به دلم مرغ مهاجر باشي
هر زمان خواست دلت ، باز مسافر باشي
مثل شبنم بنشيني به سحر
|
|
|
|
|
كاش امروز درين پنجره حاضر بشوي
بر من و منظرهء درد تو ناظر بشوي
|
|
|
|
|
پيله به پيله مسخ شد ،،چهره به استحاله ها
ساقی عمر ریخته ، خون به دل پیاله ها
|
|
|
|
|
تنها به گناهي كه از آن سيب چشيديم
محكوم هبوطيم كه از خاك دميديم
از عرش فرود آمده در چاه ت
|
|
|