سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 22 دی 1403
  • تشكيل شوراي انقلاب به فرمان حضرت امام خميني -ره-، 1357 هـ ش
12 رجب 1446
    Saturday 11 Jan 2025

      حمایت از شعرناب

      شعرناب

      با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

      گرچه باغ من از درخت تهی ست در سرم فکر کاشتن دارم شعر را، عشق را، مکاشفه را همه را از نداشتن دارم...یاسر قنبرلو

      شنبه ۲۲ دی

      غریبانه

      شعری از

      بهرام معینی (داریان)

      از دفتر دیروز امروز فردا نوع شعر نیمائی

      ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۸ ۱۱:۲۳ شماره ثبت ۸۱۶۶۹
        بازدید : ۴۴۴   |    نظرات : ۲

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه

      بگذار بگذرم ،
      از خیابان عبور نباید کرد 
      صدای ترمز ماشین ومن مسافر او 
      مرا بوسعت پرواز وطول این معبر 
      میرساند به کودکی وشر وشور جوانیم !
      من از حال که گذشتم در عالم خیال 
      همه چیز را رها کردم 
      تا در بیداری لحظه ها ،
      ذهن مراتا پرواز  
      کبوتران بی هدف نشانه رفته تا 
      در دور دست های خود تنها ‌غریبانه به نشینم 
      وبا انگشت دست هایم 
      خاک های شبنم زده رازیر ورو کنم
      تصویری داشته باشم ،
      بر فراز باغ های سبز 
      وکشت زار های روشن دشت
      لبریز شوم از این همه زیبایی ورنگ 
      وشاکر نعمت های او !
      در بیابان دور افتاده 
      تنها رهایم می کند 
      در کنار رودخانه خشک ‌چشمه آب 
      وکشتزارهای به تصویر کشیده در ذهنم 
      وهمان خوشه گندم در گندم زاران 
      روستا که جملگی برنگ خورشید اند !
      منتهی به روستایی دور افتاده 
      در افق ذهنم در هاله ای 
      از بلور در طول زمان !
      که گویی دوباره مرا باز می خواند در لحظه ها 
      دستی روی شانه هایم حس میکنم 
      وندای راننده را که مرا ،
      از لالایی کودکانه تا 
      غبار نشسته بر رخسار پیری 
      را می شنوم بواقعیت راهنمایی ام مکند 
      نه گندمزاری ونه مزرعه وروستا 
      خطی مبهم دور و نه هیچ !
      واین صدای فاصله هاست که غرق ابهامند ،
      ومن مسافر که میان دو لحظه پوچ 
      غریبانه در آمد ورفتم !
      بهرام معینی ( داریان ) 
      ۱
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      امیر مسعود شفیق
      دوشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۸ ۱۲:۴۷
      سلام و درود
      شاعر گرامی . خندانک خندانک خندانک
      بهرام معینی (داریان)
      سه شنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۸ ۱۵:۰۷
      سپاس ادیب گرانقدر 🌺🌺🌺
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      2