پنجشنبه ۲۰ ارديبهشت
|
|
وداع آخر...
عاشقانه هایت دیگر بویی ندارد
|
|
|
|
|
این سوت قطار تو چرا ممتد شد
|
|
|
|
|
چون رعد و برقی، عمر خود را طی نمودهام
|
|
|
|
|
غم خانه هر آن کس کو ندارد
در این دنیا پناهی هم ندارد
|
|
|
|
|
کیست این زیبا که اینسان دلربا و دلبر است
این چه سیمایی است کز نورش جهانی انور است
|
|
|
|
|
نمیدانم جایم را چه کسی خواهد گرفت
و نمیدانم آیا برایت شعر خواهد گفت یا نه
|
|
|
|
|
(ز زمین ، پاک کنم )
برسانید سلام من دلداده به او
برسانید کلام من بیچاره به او
من اگر
|
|
|
|
|
ای عشق دلیل دلِ حیرانی تو
سرچشمه ی این دردِ فراوانی تو
با عشق قدم زدی به سوی دل ما
دل برده
|
|
|
|
|
من آن آنم كه آنم داده آنم
تو آني كه به آني دادي آنم
|
|
|
|
|
وقتی رفتی من و بارون تو خیابون با دلی خون
گریه کردیم ناله کردیم غصه خوردیم هردوتامون ...
|
|
|
|
|
ایکروناتوبیاوجان
مجنون رابگیر
|
|
|
|
|
اصلا این ماجرا توهم بود......
|
|
|
|
|
تو را من دوست میدارم...
به خون دل نوشتم من
به روی برگ پاییزی
که ای مهربان یارم
تو را من دوست مید
|
|
|
|
|
طبیبم و پرستار اما افسوس که سوختم
|
|
|
|
|
هدیه ای به جهادگرسلامت (کرونا) نوجوان۱۳ ساله محمدحسن عسکری
|
|
|
|
|
گر ز این شب های طوفانی سلامت بگذریم
|
|
|
|
|
همانند بهار دلیل همه خوبی هایی و بهار با تو به وجود آمده.
پرودگار عالمیان و تمامی خوبی های پنهان را
|
|
|
|
|
بازم با دیدن عکسای ماه تو
|
|
|
|
|
حالا که سنگ ها همه پرواز می کنند ...
|
|
|
|
|
تو رفتی و نکردم هیچکاری
غمت اکنون هست یادگاری
|
|
|
|
|
بگفتا به یاد جوانی بزن
بگفتم خطرناکه جان حسن
|
|
|
|
|
مردم ازجولان جمشید به ستوه آمده اند ...
|
|
|
|
|
سپاهِ زلف مزدورش! ،به غارت آمده امشب
رژیمِ غاصبِ مویش! وَ زیتونیِ گیسویش!
تمام واژه هایم را،که
|
|
|
|
|
در
فراق
تو
چون کنده ای
آرام آرام
در خود
می سوزم
و
روز و شب
آمدنت را
صوفیانه
به انتظ
|
|
|
|
|
بانو ! ملکه سرزمین خودت باش !
به دور از تمام باید ها و نباید ها و قانونهایی که تو را در یک چهارچو
|
|
|
|
|
این همه قافیه ها را که ردیف کردم چه شد آخر
|
|
|
|
|
سال کبیسه ی سکوت
زندگی در قعر قفس
حسرت خمیازه ی شب
برای تو مثل نفس
|
|
|
|
|
گفتم که ندیدنت مرگ عشقت میشود...
|
|
|
|
|
روزی می رسد که دلت برایم تنگ می شود
برای مهربانی هایم، لبخندم، دستانم
دلت تنگ می شود و از این دل
|
|
|
|
|
پلکهایت چمدان، چشم تو سوغاتی من
وای از دست همین ذهن خیالاتی من
در مسیری که به م
|
|
|
|
|
عمریست که درهجرتودیوانه ترینم
به امید فرج برسرهرکوچه نشینم
مولافرجی کن که دلم شاد بگردد
ازجلوه ات
|
|
|
|
|
این فصل ِ بهار و عید هم می گذرد
ایّام ِ پُر از کووید هم می گذرد...
|
|
|
|
|
بمان که لحظه های من با تو قشنگ می شود
|
|
|
|
|
کج روی بِه که در این طایفه یِ راسـت رُوان
دیده ام هر که، به تن ، دلـقِ تظاهـــر دارد..!!
مهسا_امی
|
|
|
|
|
نوبهار آمده دل خانه احباب کند
آب انگور مهیا به می ناب کند
|
|
|
|
|
تقدیم به ساحت امام عصر (عج)
|
|
|
|
|
روزی که خزان آمد خندان به فغان آمد
|
|
|
|
|
آنسوی نگاهها يكی بیتابتر از همه
منتظر فروریختن ديوار فاصلههاست
|
|
|
|
|
مهرت را به من بسپار
تصویرت را تا ابد در ذهنم بگذار
|
|
|
|
|
تاج عزّت از سرت دور ای فنا
|
|
|
|
|
کجاییکهمنمنتظر ندایی،صدایی،اشاره،کجایی
|
|
|
|
|
بی تو در درد ها به رویم باز است
|
|
|
|
|
برادر جان مشو غافل مکن خلق را قضاوت تو
نخند بر پیکر انسان مکن بهر بشر حسادت تو
|
|
|
|
|
یاد دارم، به سوز دل مجنون
زد صدا که نیامدی، شد دیر
گفت پیران شهرمان مردند
و جوانْ عاشقت دگر
|
|
|
|
|
نیستی آقا؟!
براي امام زمان(عج)
..............
نیستی آقا
بازهم فقیران گرسنهاند
غنیزادگان سیر
|
|
|
|
|
روز مرگم عشق را باور کنید...
|
|
|
|
|
تو یکی کشتی پوینده در این دریایی
بادبانش پر از باد غرور
|
|
|
|
|
ای دل بشارت می دهم ،شادی فراوان آمده
هم نوبهار دلکش و ، هم ماه شعبان آمده
|
|
|
|
|
بر دادِ دلم دادرسی باز نیامد
فریاد زد امّا کسِ دمساز نیامد
|
|
|
|
|
گفتمت با من بمان
رفتی و بعد
فرصت ِ اکنون به فردا مانده است
|
|
|
|
|
اشکهایم را که میچینی ،خجالت میکشی؟
|
|
|
|
|
بلبل آمد به ترنم دوش میخواند همی
که مرا نای پریدن دگرم نیست دمی
نوگل آمد به تماشا
|
|
|
|
|
از كدامين پنجره مرا فرياد مي زني...
اي صدايت نهايت دلدادگي...
به كدامين افق خيره شدي...
كه برق نگ
|
|
|
|
|
ای زمین و آسمان افتاده زیر پای تو
بوسه افلاکیان از عشق بر بالای تو
|
|
|
|
|
برگ این پژمرده گل چیدن چه معنا میدهد؟
|
|
|
|
|
فرياد از آن فرد ، که صاحب نظر افتد
در موقع تنظیم نظر در خطر افتد
|
|
|
|
|
دین و دنیایم ازبی فکریِ دل رفت
|
|
|
|
|
پاره دلم
نازک دل نارنجی پوشم
دلتنگی
بهانه گیری دل نامهربان
تو می کند
|
|
|
|
|
در هوا عطر تن يار همي مي آيد
سال بعدش چه نكو باد كه او مي آيد
|
|
|
|
|
ای کاش شوم منم شهیدخدمت
محشورمدافعان وچمران ، همت
گردر ره خادمی زکف جان بدهم
امید که حق ، مرا
|
|
|
|
|
فرهاد
و احمق رفت و شد شاگردِ قنّاد
|
|
|
|
|
مولای عشق کار دلم را ردیف کن......
|
|
|
|
|
جون جون جون. چشات جونمو میخواد
|
|
|
|
|
چشم دل را باز میکنم و تنها تو هستی...
|
|
|
|
|
امروز زمان شادی و احساس است
|
|
|
|
|
شیطان نمی خواهد ببیند لحظه ای هر چند، سرمستت از صهبای خلوت با خدا هرگز
امّا تو، ای بالفطر
|
|
|
|
|
خورشید من زمان پرستار بودن است
|
|
|
|
|
به تو که میرسم
ترک بر میدارد
کاسه ای احساساتم...
|
|
|
مجموع ۱۲۳۹۴۶ پست فعال در ۱۵۵۰ صفحه |