شنبه ۸ ارديبهشت
|
|
شعری در قالب ترانه تقدیم به پرستاران و پزشکان از جان گذشته سرزمینم
خط مقدم فقط تیرو تفنگ نیست
|
|
|
|
|
ذات حق عاشق اخلاص فراوان علیست
آسمان محو رخ و جلوه ی ایمان علیست
عرشیان گوش به فرمان گل بنت
|
|
|
|
|
چه خوب شد که آمدی
چه خوب شد که آمدی چه خوبتر که دیدمت
چه سالها که رفت و من به جستجو دویدمت
د
|
|
|
|
|
دلتنگی یعنی ، بغض حرم گلوتومیگیره
عکس حرم برات چه دلگیره، دلگیره
دلتنگی یعنی ،نون ونمک خور
|
|
|
|
|
همان خداي توانا ،كه قادر است و حكيم1
نظام ملك سليمان ، بـبنددش به نگيم2
خداي
|
|
|
|
|
ای کاش خدایا بشود قسمت دیدن،،،دردست اگر خانه ی معشوق ندانی
|
|
|
|
|
تمام اتوبوس
شب
برای جیرجیرصندلی های ردیف 11 و 12 جیغ کشیدیم
و راننده که در مساحت اسب غرق شده ب
|
|
|
|
|
رو به مهتاب بگو راز میان من و تو
|
|
|
|
|
تو هم آدمی عضوِ این پیکری
کنون در قرنطینه وِل مَعطلی
تو در روز خوابی و شب در اینستا....
|
|
|
|
|
آمدی نیمه شب یادم کنی من بیدارم هنوز
ذکریارب یارب نیمه شب می آرم هنوز
از صراط المستقیم عشق دور نی
|
|
|
|
|
بیدار نمیشود چرا؟ بهار از خواب زمستانی اش؟
|
|
|
|
|
قدری بمان مقابل من تا ببینمت
در کنج خلوتی تک و تنها ببینمت
|
|
|
|
|
بر آرزوی مرگ هر دم غبطه میخورد
مردی که دنیا را طناب دار می دید
|
|
|
|
|
در آن لحظات انتظار
دم بدم لحظه ها
چون کبوتران خواب آلود
در صبح گاهان ،
از آشیانه خیالم درجستج
|
|
|
|
|
السلام علیک یا صاحب الزمان(عج)
هرلحظه که بدون تو تکرار می شود
بغضی به روی بغض تلمبار می شود
|
|
|
|
|
دل دوباره بَهر دیدارت کمی بی تاب شد....
|
|
|
|
|
گفته بودم هفت سین نشانم من
تا که آمد این غزل بخوانم من
* * *
عشق، سازیست که از تو می جویم
جان
|
|
|
|
|
کرونا آمده ، در صحن جهان میرقصد
ما درین صحنه چه کردیم، زبانزد شدهایم
|
|
|
|
|
شبها خسته از نبودنت
روزها نا امید از آمدنت
|
|
|
|
|
تا سیر شدیم خویش چنان گم کردیم
|
|
|
|
|
یک جام دگر بریزم و نوش کنیم-
اگر فرصت این هست فراموش کنیم...
|
|
|
|
|
پای وطن در کفش بیماری
توصیه های خوب تکراری
|
|
|
|
|
مَلِکا دست تو نازم که چه پر آمده ای
به فراسوی رخ دختر لر آمده ای
نه که باور نشود باغ مرا خو بکنی
|
|
|
|
|
چای ریختم نوش جان بکن سرد میشود
|
|
|
|
|
قلم که تحفه ای از شعر تازه دربرداشت
به احترام تو از سر کلاه را برداشت
قدم گذاشت به صحن تو ، صحنه
|
|
|
|
|
میگی دوسم داری ولی با تردید
میگی عاشقمی ولی با تهدید
میگی با منی ولی با دیگرونی
چرا غرور این مرد
|
|
|
|
|
دراین بی سامانی ،سامان نمی بینم
|
|
|
|
|
به نفس کشیدنت عادت کردم
با این دل دیوانه رفاقت کردم
|
|
|
|
|
بر خورده ام میان دسته ورق های زمانه ایی که حکم از آن توست...
|
|
|
|
|
گاهی هیچ راهی
جز رفتن
هموار نیست !
|
|
|
|
|
زهر ذکری بود بالامقام استغفرالله ست
به هر دردوبالایی هم دوااستغفرالله ست
نجات جان تو هم ازکوید ا
|
|
|
|
|
خبرت هست که چون معجزه ای تازه کند
عطر آغوش تو این جان فروریخته را
گر رسد مژده ی وصلت شرر تازه ده
|
|
|
|
|
معذورم بدار از تسبیح ومهرپیشانی
|
|
|
|
|
عاشقی باشد دوای درد من/بوی گیسوی تو باشد نمک بر زخم من
|
|
|
|
|
خورشیدی
که عاشق زندانبان خود شده
|
|
|
|
|
خدا را هرچه سنجیدم،خدایی غیر از این نَـبْود
خدای دیگری گر بُد ، طریق ملک بر هم ز
|
|
|
|
|
شيرم استاده در اين محشر خشك
من و آدم شده ايم دود از مشك
|
|
|
|
|
مردمهمهدرخانهاند
لیلیکنارقبرمن
|
|
|
|
|
آنکه ازعشق اش چو شمع ،
بی تابم و لبریزم و میسوزم تویی
|
|
|
|
|
ما از غمِ دوری تو دیوانه خطابیم...
|
|
|
|
|
آرام شُدن به لطفِ خوداِرضایی
|
|
|
|
|
بی توویرانم،مراجانی بده
گیج و سرگردان،مراراهی بده
تب تو،به بندبند وجودم میرسد
جان من دودستت،ر
|
|
|
|
|
با خودم گفتم که چیزی نیست یادم میرود
|
|
|
|
|
بيا برقصيم و به عاقبت مستي مان نيانديشيم...
|
|
|
|
|
ونگاهت به نگاهم می گفت ،
که چه زود خواهی رفت
کنار تو تنهاتر شده ام در باور
|
|
|
|
|
آن زمان که نتواند درست راه برود
دوباره عاشق میشوم
|
|
|
|
|
تو چه میدانی ز من؟!
در پس مرد شدنم، هزار مردن بود
هزار سوختن!
تو چه میدانی ز من؟!
در پس این لبخن
|
|
|
|
|
در خلوت چشمه ،
نشسته بر شاخه ای
کرمِ شب تاب
|
|
|
|
|
همه در گفتن احساس به هم لال شدیم
دل ابراز نداریم ، که ابراز کنیم
پُرِ امید نشستیم و فقط لاف ز
|
|
|
|
|
حال من خوب است با حال تو
ذره ذره عمر و جانم مال تو
|
|
|
|
|
آه هر شب ناله می آید ز کوه بیستون
بس که شیرین دور گردیده است از فرهاد ما
|
|
|
|
|
دیگر آن دیوانه ی اهل نرفتن نیستم
|
|
|
|
|
چند سالیست چراغ خانه ام خاموش است
|
|
|
|
|
شبی وهم است،سکوتی بحث بر انگیز
دلی در تار شب ، میپیچد از گیس
|
|
|
|
|
لب ات به دانه ی یاقوتِ سرخ می ماند
که گفته در شب یلدا انار هم باشد ؟
|
|
|
مجموع ۱۲۳۶۹۶ پست فعال در ۱۵۴۷ صفحه |