دوشنبه ۳ دی
اشعار دفتر شعرِ گهگاهی بزنگاهی ببار و نبار ای اشک شاعر روح انگیز امیدی فرح
|
|
حال و هوای هر روزه ما
مزه مزه ی گس می دهد
فرح امیدی _ شیراز
دلمان خوش با طمع گس تلخی ها
|
|
|
|
|
کیستی تو
که قدم به قدمم
زنگ خطرم نوید هشیاریم بوده ای
|
|
|
|
|
دعوت هستید
به افتتاح مزون ارسطو خیاط
|
|
|
|
|
به نام زیباترین اشک عالم دوات قلم
|
|
|
|
|
من شاعر نیستم
من هنرمند نیستم
پس چرا قلمم درد می کند
|
|
|
|
|
حیران و سرگردان در وادی
عشقم
|
|
|
|
|
ماجرای دلدادگی و سرسپردگی
عشق است
|
|
|
|
|
خدا اردوی بهشت زده است
در شهر من شیراز
|
|
|
|
|
خوشبختم
چون ترا در کنارم هماره می بینم
|
|
|
|
|
آمده بود برای باغم
که دیوار نداشت
|
|
|
|
|
سواد من در حد
خواندن و نوشتن نگاه محبوب است
|
|
|
|
|
شعری روایتی
داستانی طویل است
در شباهت های درون مایع انسان
و ذات فطری طبیعت
|
|
|
|
|
در عجبم
بیماری کُرونا را امید به درمان است
دلتنگی تو درمانی ندارد
|
|
|
|
|
سلام
می گذارد
ما
باز کنار هم عاشقانه می سراییم
|
|
|
|
|
پاره دلم
نازک دل نارنجی پوشم
دلتنگی
بهانه گیری دل نامهربان
تو می کند
|
|
|
|
|
خورشیدی
که عاشق زندانبان خود شده
|
|
|
|
|
من انسانم
یا به گمانم درختی پربارم
ملکه کندوی سرشار ز عسلم
و یا زمینی کشاورزیم
من انسانی خوشبخت
|
|
|
|
|
حدیث سیزده بدر است
و پیوند و گره زدن دلها
|
|
|
|
|
ما نسل خوشبختیم
جنگ و بیماری دیده ایم سر سختیم
|
|
|
|
|
زندگی همین زمزمه های بارانی ست
بشنو
حرف های در گوشی بسیاری با
باران دارم
|
|
|
|
|
ترانه ای در وصف شاعران و عارفان و عاشقان
|
|
|
|
|
تو که باشی اسوده ترین کس منم
|
|
|
|
|
پیشین دوران
ز تلاطم موج های دوشین
می دهد گواه زگذشته دور
بر روایتی گویا و زیبا
بر صندوقچه مرو
|
|
|
|
|
می گویند:
کبوتر با کبوتر
باز در اسمان پرواز
همان بهتر
کبوتر بماند
در چاله جیره خواری
|
|
|
|
|
سلام ودرود بر کُرونا ویروس
که. مسبب دوستی و صمیمت بیشتر
خانواده با
بهار خانم شد .
سپاسگزارم
|
|
|
|
|
ما مردمانیم
که کمتر می خندیم
و می سازیم به طنازی
هر تازه غمی
بهارتان به نیکویی
|
|
|
|
|
سعادتی ست بر سفره ی خود مستمند و فقیریم
و حالا نشسته ایم برسفره تنگ خود بر تب بیماری
کُرونایی
|
|
|
|
|
سلام
درد م از اوست و درمانم
خود اوست .
|
|
|
|
|
نخلستانی که در کودکی پاتوق بازیهای کودکانه یمان بود،
مدتی ست نفرات بسیاری از آن
بی سر و ایستاده
|
|
|
|
|
درودها
دنیایی سراسر استعاره و ایهام
و اشاره یست بر تمدن های دیجیتال .
همان روابط آدمی
اما رن
|
|
|
|
|
سلام
طرح و پیش نویسی است
برای نمایشی آکنده از غم و کاویدن دلایل این فصل جدایی جانکاه .
و
وص
|
|
|
|
|
سلام
دلم نمی خواهد قلم بزنم
در این پیاده روها قدم بزنم
|
|
|
|
|
به نظاره ی شب ها و روزها ی کُرونایی نشسته ایم
به پا شویه ی تب های بی قراری .
|
|
|
|
|
بیماری کُرونا
جهش های حیوانی
یا
چالش های انسانی.
|
|
|
|
|
آدینه بوی یار
سرشار از بوی خوش یاس شیرین سخن شیراز
که هی از سر دلتنگی
به آسمانها سرک می کشد و
|
|
|
|
|
نخلستان
مویه می سراید
درغم نخل های بی سرش .
روح انگیز ( فرح ) امیدی - شیراز
1398/1212
|
|
|
|
|
سلام و درود
از ازل عاشق خدا بودم
سپس عاشق وطن شدم و آدم ها
که تازه رسیدم به شاعری و هنرمندی.
|
|
|
|
|
سلام
عشق به دنبال دلش در لابلای گل های پیراهن
مادرش و در ورق دفترهای شاعران
می گردد و به ذات لط
|
|
|
|
|
شعر روایی ست از دیدار مجدد دو دور افتاده و بازسازی اعتمادی دو باره .
|
|
|
|
|
روایتی از گم شده ها و مسیرهای صعب العبور عشق
ارادتمند - روح انگیز ( فرح ) امیدی _ شیراز
1398/
|
|
|
|
|
درودها
مستی با خدای عشق به دنیا می ارزد .
همین
|
|
|
|
|
سلام بر زندگی
سلام بر چایی های لب سوز و
قند پهلوی سفره های مادرم .
دست های زمخت پدرم .
زندگی
|
|
|
|
|
سلام
معاشقه های قلم است با سرانگشتان عاشق ِنویسنده ، دووات و ورق های دفتر همراهش . لطفا بخوانید و
|
|
|