سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 3 آذر 1403
    22 جمادى الأولى 1446
      Saturday 23 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۳ آذر

        شب هام گرفتار ویروس کُرونایی شدن..

        شعری از

        روح انگیز امیدی فرح

        از دفتر گهگاهی بزنگاهی ببار و نبار ای اشک نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۶ اسفند ۱۳۹۸ ۰۱:۰۰ شماره ثبت ۸۱۹۴۲
          بازدید : ۴۷۹   |    نظرات : ۵

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        شب هایم 
        گرفتار ویروس کُرونایی شدند ا
        تب می کنند و مرتب سرفه ی 
        می کنند ،
        اینقدر
        درجه ی تبش بالا رفته ،
        که
        مرتب تشنج می کنند ؟ 
         به گمانم از بی مهری ستاره ها بمیرند .
        هر چه داستان و شعر بوده برایشان 
        خوانده ام .
        اما نگاه ی تب دارشان 
        نفس های بریده بریده شان 
        ریه های تنگشان 
        آنقدر خس خس می کنند ،
        که می ترسم 
        تا صبح دوام نیاورند .
        مرتب در خواب هذیان می گفتند :
        و نام ترا 
        در ابتدا آرام و ملتمسانه 
        چسان که 
        یادت را در آغوش کشیده باشد. 
        و برایش ترانه می خواند:
        اجازه اجازه
        چهره ی  به زیبایی رخِ  مهتابت
        را 
        ببوسم یا نه ؟
        گونه ی به رنگ سرخِ 
        اناریت را ببوسم یا نه؟
         به 
        این
        شب های مهتابی
        اسمان  پر ستاره ی روشتایی 
        تا حالا گفتی ؟
         بگو :
        که
        مال منی ؟
        همدم شب های بی قراری منی .
        و اشک می  ریخت. 
        و جالب تر 
        همزمان در تب می سوخت و 
        عرق سرد که بر جانش می نشست .
        تسکین می یافت و آسوده می خوابید.
        و با فریاد ازخواب 
        سر اسیمه بلند می شود 
        و یکدم فریاد می زند : 
        نه نه نه 
        به زمین و زمان نه می گفت .
        من که عاجل و 
        دل نگران ماندم ،
        در حالِ روز و شب کُروناییم.
        شما را 
        خدایا 
        که تن و جسم  بیمارهای کُرونایی 
        و غیر کُرونایی 
        شفا بفرما .
        بلند شوم 
        باید پاشویه کنم ،
        ضد عفونی کنم  .
        این واژه ها و حرف ها 
        قلم و دفتر و 
        این تن ِ تب دار عشق ِ کُرو ناییم .
        سروده و نوشته ی - روح انگیز ( فرح ) امیدی - شیراز.   1398/12/6ا
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        سه شنبه ۶ اسفند ۱۳۹۸ ۲۱:۴۲
        غمگین و زیبا بود خندانک
        احسان کریمیان علی آبادی
        سه شنبه ۶ اسفند ۱۳۹۸ ۰۸:۵۲
        درود بسیار بجا و غمگین و در عین حال واقعیت تلخ زمانه ما
        درود
        با آرزوی شفای همه مریضان
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        سید احسان موسوی ( سام )
        سه شنبه ۶ اسفند ۱۳۹۸ ۱۳:۴۲
        انتهای سروده‌ی تان بسیار بسیار به دل بنده نشست خندانک
        کیمیاطولابی
        سه شنبه ۶ اسفند ۱۳۹۸ ۲۰:۴۸
        خندانک خندانک
        روح انگیز امیدی فرح
        چهارشنبه ۷ اسفند ۱۳۹۸ ۱۱:۵۳
        عرض ادب و احترام بیکران
        دلم نمی خواهد قلم بزنم
        قلمم هم اشک می بارد .

        سپاسگزارم
        منت می گذارید

        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4