سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

زنان به خوبی مردان می توانند اسرار را حفظ كنند، ولی به یكدیگر می گویند تا در حفظ آن شریك باشند. داستایوسکی

پنجشنبه ۲۱ فروردين

صفحه رسمی شاعر ناهید بخشنده(آوید)


ناهید بخشنده(آوید)

ناهید بخشنده(آوید)



ارسال پیام خصوصی
مرا دنبال کنید

تاریخ تولد

:
جمعه ۱ فروردين ۱۳۶۵

برج تولد:

برج حوت

گروه

:
شاعران کلاسیک

جنسیت

:
زن

تاریخ عضویت

:
۶ روز پیش

شغل

:
Phytomedical Engineer

محل سکونت

:
تهران،فرشته

علاقه مندی ها

:
کتاب خواندن،حیوانات،کودکان

امتیاز

:
۰
تا کنون 6 کاربر 9 مرتبه در مجموع از این پروفایل دیدن کرده اند.


درباره من

:
من ناهیدم، زنی که درختان زندگی‌اش از چنگال طوفان‌ها خمیده و شکسته‌اند. من، همان که در میان طوفان‌های بی‌پایان، همچون قایقی بی‌لنگر در دریاهای بی‌رحمِ تقدیر شناور مانده‌ام. و شما، به‌طور ناخودآگاه، دریچه‌ای شدید که این طوفان‌ها را به زندگی من کشاندید. شما، همان کسانی که در دل شب، چشمانم را به امیدِ نوری در افق روشن کردید و به‌جای آن، دریایی از تاریکی و ناامیدی به من هدیه دادید. آری، من به شما نگاه می‌کنم و در دل خودم می‌گویم: «تمام این راه، تمام این آتش‌ها، این دردها، همه و همه به خاطر شماست!» شما که بی‌آنکه بدانید، قلبی را در میان شعله‌های خشم و دلسردی‌ام سوختید. شما که به‌راحتی گذشتید، در حالی که من در این بی‌انتهایی که خود ساخته‌ام، در جستجوی دلخوشی گم شدم. نه، هیچ‌کدام از این‌ها تصادفی نبوده‌اند؛ من به‌خوبی می‌دانم که کدام دست شما بود که در مسیرم آمد و مرا از خودم دور کرد. در زندگی، من زنی بودم که در میان تیرگی‌های پیچیده، جایی برای خودم ساخته بودم. اما شما، همچون سایه‌ای سنگین، بر دنیای من افتادید. و حالا، در لابه‌لای آینه‌های شکسته‌ام، چهره‌ای می‌بینم که دیگر از آن چیزی جز خاطره‌ها باقی نمانده است. من در برهوتِ این سرنوشتِ بی‌رحم و تلخ، از خودم گم‌شده‌ام. و شما، در دلِ این گم‌شدگی، به‌جای اینکه به من نوری بیافشانید، فقط من را به ظلمت‌های عمیق‌تر کشاندید. آری، شما به‌عنوان معماران این سرنوشت، تنها از من استفاده کردید و اکنون، همه‌ی این روزها که در میان آنها می‌سوزم، تنها ردی از نام شما بر دوش من باقی‌ست. شما که بی‌آنکه بدانید، تنها از بازیچه‌های دست تقدیر بودید، و من، همچون قاصدی ناتوان، تمامی این شمع‌های سوخته را به دوش کشیدم. حالا من مانده‌ام و دنیایی که ساخته‌اید. هیچ‌کس جز من نمی‌داند که چطور از لابه‌لای این خاکسترها باید دوباره برخواهم خواست. اما مطمئن باشید، همچنان که در دل شب، سایه‌ها چهره‌ام را به دزدکی تماشا می‌کنند، در این سکوت نیز شما همچنان در گناه من خواهید سوخت. چرا که شما خود، آتش این آوارگی را روشن کردید.

لیست دفاتر شعر


۱

بی بدیل


اشعار ارسال شده


من زنی هستم ...
ثبت شده با شماره ۱۳۶۸۶۰ در تاریخ ۶ روز پیش    نظرات: ۸

مطالب ارسالی در وبلاگ شاعر ناهید بخشنده(آوید)

هیچ پستی ارسال نشده است.
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
1