سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 3 آذر 1403
    22 جمادى الأولى 1446
      Saturday 23 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۳ آذر

        من سوادم بیش از سواد عشق نیست

        شعری از

        روح انگیز امیدی فرح

        از دفتر گهگاهی بزنگاهی ببار و نبار ای اشک نوع شعر مرکب

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲۶ فروردين ۱۳۹۹ ۰۹:۳۹ شماره ثبت ۸۴۱۰۴
          بازدید : ۵۶۱   |    نظرات : ۵

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        من سوادم بیش 
        از سواد عشق نیست 
        فقط تا کلاس عشق 
        خواندم و نوشتم 
        گوشم فقط زمزمه های شبانه 
        عشق 
        و آژیر بر پایی سحرگاهی 
        عشق را می شنود 
        زبان نوشتاریم 
        نوعی خط لمسی ست 
        که با حس خوش بوی عاشقی
        به حرکت در می آید 
        و خط گفتاریم پر و بال دارد 
        تخیلات و ایهام 
        شخصیت های داستان هایم را
        سوار بر دو کتف بال خودم
        می نشانم
        و به زادگاه ی قهرمانان می برم 
        به تفرج و تحقیق و پژوهش
         می پردازند
        هر کدام از بندهای انگشتانم 
        جهت یابی و 
        قطب نمایی مجهز است 
        باید خالق فضا های طوفان زا 
        باران های سیل آسا 
        در دفتر شعرهایم 
        و صفحه های کتابم  باشم
         آتش سوزی  جنگل در
         تابستان سوزان را باید 
        بسان طبیعت بانی
        مدیریت کنم 
        تا آسیبی به بره گوزن ها 
        به خط گور خرها نخورد
        ترانه های شعرهایم موزیکال است 
        بسیار شکننده و ترد و نازک است
        باید پرنده ها ی سروده هایم 
        با ساز نو گیتار پاپ بنوازند  برقصند
         با ساز کلاسیکِ تمبک و تار 
        چهچهه و آواز سر بدهند
         نامم عشق  است دیگر 
        در نگاریدن   حماسه های 
        پهلوانی 
        هر انگشتم سِمَتَ بازی اسباب واثاث
        کارزار را بر عهده می گیرد
        یکی گرز می شود در دست یل پهلوان
        یکی تیر و کمان در دست تیر انداز سوار بر اسب تیز رو
         انگشت دیگرم
        تک سوار پیشتاز در میدان نبرد 
        یکی هم نیزه زهر آگین می شود 
        برای شکار تک تیر اندازهای دشمن 
        و هزاران نقش می آفرینند
        در میدان نبرد دفاع از خاک وطن
        نقش آفرینانی متبحر در صحنه ها 
        و پدال های مختلف بازی باید بسازی
        سازنده ی نوشته های توانمند 
        نویسنده و
         سناریو نویس قابل
        که در قالب نقش ها و نمایش ها
        مانند بازیگران فرو می رود
        هنر عشق را درس آموزشی و
        کلاسی نیست
         تجربه ی دل سپردن و قلم فشاردن 
        و خلاقیت و ایده های ناب است .
        دلدادگی و جان سپردن است 

        من شاگرد مکتب عشقم 
        خوش می بینم 
        خوش می نویسم 
        و زیبا به آینده ی پیش رو 
        می اندیشم
        نوشته ی - روح انگیز(فرح ) 
        امیدی - شیراز 
        1399/1/24
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        چهارشنبه ۲۷ فروردين ۱۳۹۹ ۱۱:۴۲
        بسیار زیبا و طولانی است
        جسارتا تناقض ندارد:
        (فقط تا کلاس عشق
        خواندم و نوشتم )
        با
        (هنر عشق را درس آموزشی و
        کلاسی نیست)
        به گمان کمترین زیبایی های این سروده دلنشین در طول بلند آن نا پیداست
        جسارتم را ببخشید خندانک خندانک

        محمد باقر انصاری دزفولی
        چهارشنبه ۲۷ فروردين ۱۳۹۹ ۱۰:۲۴
        بداهه تقدیم شما
        کنم جان را فدایت
        که سرودی شعر زیبارا
        نه چون حافظ ببخشم
        من سمرقند و بخارا را
        #م_ب_انصاری_دزفولی
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ایمان اسماعیلی (راجی)
        چهارشنبه ۲۷ فروردين ۱۳۹۹ ۱۱:۰۳
        درود بر بانو امیدی بزرگوار
        زیبا بود بزرگوار
        🌹🌹🌹
        مسعود میناآباد  مسعود م
        پنجشنبه ۲۸ فروردين ۱۳۹۹ ۰۸:۵۶
        درود
        شاعرگرامی . ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ . خندانک
        سمیرا_خوشرو
        جمعه ۲۹ فروردين ۱۳۹۹ ۱۴:۳۵
        درودها مهربانوی من
        بسیارعالی
        💕💕💕💕💕💕

        بازوی قَویِ عشق و ایمانِ منی
        احساسِ غرورِ من، نگهبانِ منی

        یادآورِ آرَشی تو ای ارتش ما!
        آرامش و امنیتِ ایرانِ منی

        #سمیرا_خوشرو_شبنم
        #رباعی
        روز #ارتش مبارک باد
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        شرابی پر است از صواب سرودی گوارا و ناب ااا مرامت همه حُسن خُلق و پاداش تو صد ثواب
        نادر امینی (امین)

        یکی از بزرگان اهل شعر درودی فرستاد برمن از روی مهر نبودم لایق حمو ثنای بندگان بباشم حقیری زشرمندگان سرودم تا که سنجم عهد خویش به اشک یتیمان پای افتاده پیش نه من آن نیک سرشتم در این روزگار ولی من کجا وسعدی روشن فکار کنون من درودی فرستم مریم که عادل بود کنیه اش چو عادل هماره بود با همه بنیه اش
        مدینه ولی زاده جوشقان

        تو ای آن که در قلب و روح منی اا خداوند حکمت خدای غنی اا به اطراف خود هم نگاهی بکن اا بتابان بر این سر زمین روشنی مدینه ولی زاده ی
        مریم عادلی

        درود برشما شاعر نیک سرشتتتت کاش دنیااز فکرتان مینوشت
        نادر امینی (امین)

        مرده آن است که نامش به نکویی نبرند ورنه هرمرد تبهکار به جهان زنده بود لیک مرد فداکار فلکی زنده کند دست دردست فقیران دهد و خرج یتیمان بکند این چنین که رسم خردی درجهان زنده بود پیش یزدان همه از فقر وغنیآن برازنده بود نه ستم بیند و نه ستمکار بود عاقبت در پی عقبی رود پا زدنیا بکشد

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        5