سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 3 آذر 1403
    22 جمادى الأولى 1446
      Saturday 23 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۳ آذر

        من شاعر نیستم. من هنرمند نیستم

        شعری از

        روح انگیز امیدی فرح

        از دفتر گهگاهی بزنگاهی ببار و نبار ای اشک نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۲۳:۱۸ شماره ثبت ۸۴۷۳۳
          بازدید : ۴۸۰   |    نظرات : ۶

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        ‍ من شاعر نیستم 
        من هنرمند نیستم 
        تنم درد می کند 
        از تمام زخم های مسیرها و
        راه های سنگین و صعب العبور 
        روزگار. پیچ در پیچم 
        بال و پرم درد می کند 
        قلمم درد می کند
        تمام دفترهایم. 
        واژه گانم 
        طفل های معصو مم
        چرا ؟!!
        درد میکنند ؟!!
        فرح امیدی - شیراز 
        1398/8/22
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        پنجشنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۱۵:۰۰
        بسیار زیبا و جالب بود خندانک
        علیرضا خوشرو
        پنجشنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۱۳:۳۱
        سلام بر شما بانوی مهربان
        درود بر قلب پاکتان....
        طوبی آهنگران
        پنجشنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۱۹:۳۷
        من شاعر نیستم ولی عشق را می شناسم دورود بر شما
        روح انگیز امیدی فرح
        پنجشنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۲۰:۳۷
        سلام
        گاه به گاهی واژه ها
        را به سرودن قسم می دهم
        به زمزمه های نوای عشق قسم می دهم
        به قلم قسم می دهم
        تا بنویسد ز انسانیت فراموش شده
        به قهقرای گذشت زمانه
        بی محبت قسم می دهم
        ز خلوت های خموشی و درد آدم ها بسراید
        تا قطرات اشک شوند بر تکه کاغذها
        و تخته سیاه های مدارس که قفل شدند
        به درد بیماری
        معلم هایی که نشسته اند روبروی تابلو های
        بی احساس مجاز
        دانش آموزانی که مدت هاست
        راضی شده اند به دنیای بی عاطفه مجاز
        که بوسیدن بو ئیدن
        بغل کردن
        ممنوع است

        خدایا می بوس
        در آغوش تنگ بگیر
        نوازش کن دلمان برایت تنگ شده

        سپاسگزارم
        روح انگیز امیدی _ فرح _ شیراز

        1399/2/11

        روز معلم مبارک و همایون باد
        شاد و سربلند باشید
        یزدان نگهبان و نگهدارتان باد
        ایمان اسماعیلی (راجی)
        جمعه ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۰۲:۰۲
        درود بر بانوی ادیب
        خیلی هم زیبایت بود
        که گفته شاعر نیستید
        که گفته هنرمند نیستید
        از دید حقیر هنرمندی بی بدیل هستید
        و می آموزم از احساس پاکتان
        زنده باشید به مهر 🌹🌹🌹
        سمانه کیخا
        جمعه ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۲۰:۳۹
        خندانک بسیار زیبا
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        شرابی پر است از صواب سرودی گوارا و ناب ااا مرامت همه حُسن خُلق و پاداش تو صد ثواب
        نادر امینی (امین)

        یکی از بزرگان اهل شعر درودی فرستاد برمن از روی مهر نبودم لایق حمو ثنای بندگان بباشم حقیری زشرمندگان سرودم تا که سنجم عهد خویش به اشک یتیمان پای افتاده پیش نه من آن نیک سرشتم در این روزگار ولی من کجا وسعدی روشن فکار کنون من درودی فرستم مریم که عادل بود کنیه اش چو عادل هماره بود با همه بنیه اش
        مدینه ولی زاده جوشقان

        تو ای آن که در قلب و روح منی اا خداوند حکمت خدای غنی اا به اطراف خود هم نگاهی بکن اا بتابان بر این سر زمین روشنی مدینه ولی زاده ی
        مریم عادلی

        درود برشما شاعر نیک سرشتتتت کاش دنیااز فکرتان مینوشت
        نادر امینی (امین)

        مرده آن است که نامش به نکویی نبرند ورنه هرمرد تبهکار به جهان زنده بود لیک مرد فداکار فلکی زنده کند دست دردست فقیران دهد و خرج یتیمان بکند این چنین که رسم خردی درجهان زنده بود پیش یزدان همه از فقر وغنیآن برازنده بود نه ستم بیند و نه ستمکار بود عاقبت در پی عقبی رود پا زدنیا بکشد

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4