محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
يکشنبه 13 خرداد 1403
26 ذو القعدة 1445
Sunday 2 Jun 2024
مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خظ قرمز ماست. اری اینجاسایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..
يکشنبه ۱۳ خرداد
رفتن به جاهای ضروری باشه با سر خوبه که...
درختکاری
.
هر کس به احتیاجی
بر پا کند دو کاجی
از رفع خستگی نه
از قلت نتاجي
بر کاردش نهالی
ا
شعر ناب دارد نوای ماندگار
از برای اهل دل باشد همیشه افتخار
هرکه را از مهر و الفت مایه دارد یار باد
آمدی وسوسه ی سیب بخوانی به دلم
تا ببینی که پسر هست نشانی ز پدر
از تب خوشه ی انگور شرابم بدهی
تو عشقی نیازی به تحریر نیست
من روبه روتم
تو روبه رومی
زیر زمینم
رو پشت بومی
...
علی رفیعی وردنجانی
به من تعارف نکن عشقی دروغین
که بر آن زهر شیرین نیست میلی
نگو از این و از آن ها جدایی
نه آن مجنون
همانا من...
از همان نخستین روز
شاعر آفریده شدم!
-پیامبر گمنامی که تنها بر یک تن مبعوث شد-
باد
چه ترانه ی نمناکی دارد!
فتنه مي بارد اگر از آسمان چشم تو...
چشمم به آسمان افتاد که آبی بود
ابر ها را در اوج خنده یشان دیدم
به باران بی چتر وُ سقف ات قسم
که من هم به سهمِ خودم می رسم
باد با مویش نمیدانی چه کرد...
عطر گیسویش نمیدانی چه کرد...
باز آ ز مرحمت اي گل كه بوي تو...
به مامانم گفتم:مامان...یه شال گردن میخوام,برام میبافی؟
مثل همیشه...
نم نم بارون، 🌨
من تو خیابون 🚶
عیدآمدهمهشادند بجزایندلمن
حسّی پر شور
مرا با تو !
پیوند می زند ؛
الفبای روشنی
در قاموس آب
پیوندم می زند ...
با چشما
بیا و غبار سالهای
نبودنت را از تمام وجودم بتکان.......
زمانی در سپـهر آبی عشــق
مـثال طــــایر شـــهباز بودم
به اوج کهکــشان بی نـهایت
دمـادم در پی پـ
ای آن که مرا هست رضایم به رضایت
من را برسان زود به پابوس رضایت
من اما پشت پرچین خیال ازیاد خواهم رفت
گاهی زود می رسم
مثل وقتی که به دنیا آمدم
گاهی اما خیلی دیر
مثل حالا که عاشق تو شدم در این سن و سا
روزی بادسای پرازشکوفه های اشتیاق...
فدای غنچه ی موهای یک کمی به دَرَت
آتش چشم تو دیریست به جانم شده است
بگذار که در پیرهنت ماه برقصد
با هرم تب آلود تنت ماه برقصد
گیسوی رها را تو رها تر کن و بگذار
ب
به ظاهر ؛ جملگی با هم رفیقیم ...
تو آن مهری که در سرمای یلدا شب
چو خورشیدی که آید از پس تاریکی شب
ز غاری سرد و تاریک و پر درد
بد
دریغ از گوهری کم یاب،دریغ از رویی چون مهتاب
دریغ از قلب چون شیشه،دریغ از تاب،دریغ از تاب
⚫وروجک
وروجک عاشق
لابلای طنّازی هایت
وسیع شده ام!
مث:
چیزی که...
ميخواهم از این درد نهانی بگدازم
با خاطره شاد تو صد قصه بسازم
باشد كه از این ابر زمستانی غمگ
چرا خواهی که از من دور باشی
برای دیگران در تور باشی
درماندردهایدلمبوسههایتوست
خیس خیسم ،
از اشک
خانه ی خاطره خالی ست ،
ز بوی تو و من
کاش پر می شدم از بوی تو وخاطره ها.
بی تو هر صبح و شبم رنگ زمستان دارد
دل دریایی من میل به طوفان دارد
عید یعنی عطر تو ، عطر بهار
ساقه ی سبز خیال،باغ و سه تار
برای سایه ی تنها دگر بُرد قماری نیست
ماه بانوی من ! دمی بنشین
پیشِ مردی که دوستت دارد
جای سیگار کشیدن غزلی شعر بخوان
بر بال موج آبی شدم،از شعر تو ماهی شدم
من ماه را بوییدم و از قصه ای راهی شدم
شیرین تر از لیلا نبو
نمی دونم چطور شد که همچین نوشته ای به سرم زد! به هر حال شعر ناب حضرت مولانا رو با تقلید خراب کردم،
جهان را با نگاهت بین
تفکر کن
تعقل کن
سرابی بیش پیدا نیست
در این مجموع بی سامان
جانمازت مادرمن نوش داروی دعاست
ای خدای بهار کاری کن
تا به جان ها بهار ریشه کند
بتکاند دل از سیاهی ها
ریشه ی قهر و غصه تیشه
دیوارهای شهر غمت را تباه کن
معشوقه ام بیا و برایم گناه کن
بهار، نام ِ دیگرِ توست
آن جا که پنجره ی اتاق را باز میکنی
موهای بلندت را در باد رها میکنی
ای دادازبی پولی،که دل راشرمنده کرد
تحصیل وبامدرکند،پیش همه بنده کرد
ای دادازجوانی،که یک قلب پیرد
ای یار بهار آمد، پروانه خرامان شد ..
خطاهای دل آدم که بد نیست
به درد بی دوا ، باشد شفایی!
ز زردانگیز پاییزان نترسانم
گشته حاضر آدم و ميمون وخر
بـهـر تصميـمي بـه غـايـت مـعـتبر
هُدهُد خوش خبــر آن خانه دلدار کجاست
مقصد عاشق و دیوانه و هوشیار کجاست
غرق دریــــای معانـــی شد
خاکسترهای گداخته را
که بعداز خاموشی آتش
هویدا می شوند,
بسان آرزوهایی می بینم,
که .....
منم آن عاشق دلخسته ی وسواس زده ،
تو عروسی ، که به سر شاخه ای از یاس زده !
سلاح آخر ما زخم شمشیر است
لبان سرخ تو حیف دست و پا گیر است
...
علی رفیعی
برگشته ام از راه درازی به امیدی
انگار رسیده شب یلدا به سپیدی
باعقل نشستیم و دویدیم و پریدی
تا به کی با این مسلمانی به دین پرداختن ؟ ...
هرچند جان غیر شده ای من هنوز هم...
جانم نگفته ام به کسی جز تو سالهاست+
• رفتی و از رفتن چرا بامن نگفتی
• ای آشنا یک حرف از رفتن نگفتی
• عشقت به جا نم ریشه دیرینه دار د
کسی بر طبل تو خالی نکوبد
نگوید با نگاهی گشته شیدا
دگر بر کنده از رخ دل نقابش
چنان ماهی که در شب گ
نقشه ی قتل مرا بر صلیب سینه ات کشیده اند
زبان حال حضرت علی با زهرای اطهر
هر کجا دیدی مرا گفتی برو....
گفتی که دوست تو دوست و دشمنت دشمن منست
آن دوست که کشت مرا دوست یا دشمن تو بود؟؟؟
هنوز سر می بُرد بی گناهی را...
همانجا بود که پوپک از پشت پنجره ی باران
برایم با گل ارکیده ی پژمرده دست تکان می داد
يك بارِ ديگر ديدمت، اي يارخوش گفتارِ من
راهت زِ ما كج ميكني، تا بشنوي اصرار من
...افرادداخل حفظه
اخمی برپیشانی انداخته
وپرسیدند:
می شود اینگونه بود؟
....
درمانده ام،اما دگر اصـرار ندارم
حس وهنري در دل وگفتارندارم
مجموع ۱۲۴۴۸۶ پست فعال در ۱۵۵۷ صفحه
محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک