چهارشنبه ۵ ارديبهشت
|
|
قلبم شکسته و بدنم درد میکند
واژه به واژه شعر تنم درد میکند
هر حرف مانده از سخنم درد میکند
گفتم
|
|
|
|
|
هر شب که زمینِ زیرِ پایم خواب است
در حسرت دیدنت دلم بیتاب است
|
|
|
|
|
آتش ِ نیرنگ
ای چهره بر افروخته از آتش ِ نیرنگ
من با توبه یکرنگ، توآغشته به هررنگ
از نور به
|
|
|
|
|
می شود امروزهم یک بـوسـه مـهـمانم کنی؟
جرعه ای نوش لبم بخشی و آن سانم کنی؟
|
|
|
|
|
گمانم خویش را گم کردی ای مرد
|
|
|
|
|
اي خوشا همراز بودن با كبوتر هاي سرخ
|
|
|
|
|
کمی نزدیکتر بیا
مگر بوسیدنت چه عیبی دارد؟؟
من تمام گناه های دنیا را به دوش میکشم
...
|
|
|
|
|
شاعر شده ام لال نمیرم مردم
در باغ خودم کال نمیرم مردم
امیرحسین_مختاری
|
|
|
|
|
روسری سرخ
این روسری سرخ تو و چین و چروکش
زخمی شده در هر نفس خاطره هایم
می بینم و چشمم
|
|
|
|
|
ای برف سپید و جانفزایی
دستانِ مرا به تو نیاز است
|
|
|
|
|
بغض کرده ام
از اندوه پنجره هایی
که دوشیزگانِ ایستاده بر قاب هایشان را
از دست داده اند ...
|
|
|
|
|
با دوست به جز گشاده رویی نکنید
با دشمن خویش تند خویی نکنید
|
|
|
|
|
دل به آتش زد و آتش به تنش اما بعد
زیر آوار و دلش پیش زنش اما بعد
نگران بود که شاید نتواند یکبار
|
|
|
|
|
ناز چشمانت برایم نغمه خوانی میکند
|
|
|
|
|
وجودت چون نطفه ای در من
شکل میگیرد....
|
|
|
|
|
در معبد نگاهت
تمنای وصالت
بسترِ تکرارِ بی تو
نبض شمع سوخته در یاد
رقص تنهایی غمباد
پیچ و ت
|
|
|
|
|
«فرياد آزادی!»
به احترام «فریاد» آزادی،
دقیقهای،
«سکوت».
|
|
|
|
|
انگور عمر مرا شراب کردند
پروانه روح مرا خراب کردند
مردمان هزار رنگ و فریب ...
|
|
|
|
|
ببخش بنده ی غمگین خود خدای عزیز
|
|
|
|
|
....................................
|
|
|
|
|
بازهم بی احتیاطی کردم و عاشق شدم...
از غمت رنجیدم و از عشق تو فارغ شدم..
شکیبا شهیدی
|
|
|
|
|
دل در میانِ سینه ی زن می زند چنان
طبّال چیره ای که عصا بر دُهُل زده
|
|
|
|
|
قصه تلخ جدایی
پایان ایـن سختی و بـد بختی بیاید
کافی است بتابد نور حق مهدی بیاید
درمان درد و رنج
|
|
|
|
|
همیشه آخر هر قصه ای، رسیدن نیست
همیشه عاقبت پیله، پر کشیدن نیست
|
|
|
|
|
• از نغمه ها گفتـــــــــی و از دفتر نگفتی
• از چشم نم دار قلـــــــــــم دیگر نگفتی
• از خود بگ
|
|
|
|
|
بی وفا رفتی دلم خاموش شد با رفتنت
این سکوت سخت آمد چتر و
|
|
|
|
|
خوب است که تو پیشمی و عالیم امروز
پرشورم و از غصه و غم خالیم امروز
|
|
|
|
|
برای خرمن گیسوی من یک روسری تنگ است
|
|
|
|
|
آن دلی که طعنه برعاشق زندعاشق نشد...
|
|
|
|
|
امه هایت غزلِ اولِ روز ست ، هنوز
نامِ تو فتنه کش و سیطره سوزست ،هنوز
|
|
|
|
|
چشمت به یک نگاه دل از ما گرفته است
کشتی شکسته ای که به یغما گرفته است
|
|
|
|
|
بگو برگردد " ابراهیم وقتی"
نشد خاموش آتش های نمرود
|
|
|
|
|
ناگه دل من پریشان است
عطر یاس میخواهد
حال و هوایم
|
|
|
|
|
دمي چشم دوخت به دستان خالی ام
|
|
|
|
|
دستام رنگی ان
چشمات ابی ان
طعم زننده
لبهات عالی ان
علی رفیعی
|
|
|
|
|
دلتنگی هایم را
با مداد سفید
لا به لای یکی از
صفحات کاهیِ دفتر خیالم نوشته ام
|
|
|
|
|
ای بیگانه!
خاک
این کالبد را در آغوشت بگیر!
|
|
|
|
|
ماه را هر جا کشیدم ؛ صبح بعدی پاک شد
راه بر صحرا کشیدم ؛ آسمان نمناک شد
سارقش در. فصل
|
|
|
|
|
نغمه ی رفتن زِ برم ساز مکن
|
|
|
|
|
قدَّم از بار جداییّ ِ تو خم خواهد شد...
|
|
|
|
|
ashkan_malekpour
اشکان_ملکپور
|
|
|
|
|
نباشم روزی اگر به روزگار
محو می شوید
خدایان ادعا
|
|
|
|
|
اینجا تایلند نیست و
این طراوت هم صناعی نیست
|
|
|
|
|
مرا با گرمی و با مــــهر بانی
عجب دل داده و بیتاب کردی
بمیرم من برای نامت ای گل
مرا با بوسه ای
|
|
|
|
|
شاعرم من ، دایره بر دور اشعارم نکش
خط بُطلان دفتر شعردل افکارم نکش
آنچه تا حالا نوشت
|
|
|
|
|
رنگِ شب سایه فکنده بر تمام باورم
|
|
|
|
|
خیاطی حرفه ای شده ام......
|
|
|
|
|
معتادچشمسیاهتچراشدم
ایناعتیادمرازپادرمیآورد
|
|
|
|
|
دلي دارم بسي نازك،سراسر شور و احساس است
چو برگ گل لطيف و نرم به هر گفتارحساس است
|
|
|
|
|
⚜با رفتنت
آسمان دلم
خاموش و
بی ستاره است....
|
|
|
|
|
تو تمام مردم این شهر بودی
|
|
|
|
|
من عاشقت بودم، بهاران یادشان هست!
|
|
|
|
|
هنوز نیاموخته ای شروع را
بازی کودکانه ایست عشق
|
|
|
|
|
امشب فضای خانه ام تاریک و تار است
|
|
|
|
|
مجنون شبی عاقل شدو
آن عهد خود آسان شکست
لیلا دگر دیوانه شد
هر شب به تاریکی نشست
|
|
|
|
|
مترسک میگذارم در کنار مزرعه اما
|
|
|
|
|
مانده تنها یک قدم تا ماه ، شب درگیر شد
تند رفتیم و رسیدنها همیشه دیر شد
گل به خاکسترنشست وعاشقی
|
|
|
|
|
سنگینی نگاهت....آن چشم پر گناهت
|
|
|
|
|
خواهم تورا به کاسه غزلی مهمان کنم
|
|
|
|
|
چشمان تو ابتداعِ شعر و غزلند
|
|
|
|
|
نوحه سنتی شهادت حضرت زهرا،سبک من حسین علی
|
|
|
|
|
خدای من در اندیشه ی توست ...
|
|
|
|
|
((دلواپس من نباش برمیگردم))
من باتووشعرهای تو هم دردم
تقدیرچنین بوددراین شهرغریب
درحسرت دیدن توبا
|
|
|
مجموع ۱۲۳۶۰۹ پست فعال در ۱۵۴۶ صفحه |